به گزارش پارس نیوز، 

پیروزی نساجی مازندران و خونه به خونه بابل فرصتی را ایجاد کرده تا در هفته پایانی مسابقات دسته اول شاهد حضور یک تیم مازنی در لیگ برتر باشیم. البته روی کاغذ هر دو تیم شانس صعود دارند اما باور اینکه در هفته پایانی نفت مسجد سلیمان بعد از مدت‌ها صدرنشینی نتواند یک امتیاز نهایی را کسب کند و قافیه را به دو تیم مازنی وا بدهد، آسان نیست. قدر مسلم اینکه منطق روی صعود تیم نفت مسجد سلیمان و صعود یکی از دو تیم مازنی حکم می‌دهد و بادران هم با وجود هزینه‌های کلان دستش از لیگ برتر کوتاه می‌ماند. بادران البته با برد شگفت‌انگیز خود توانست سرنوشت لیگ را در دست بگیرد و بازی‌ها را به هفته آخر بکشاند.

در این میان اما چند نکته ساده در مورد لیگ برتر هست که باید به آن اشاره کرد.

۱ ـ صعود یکی از دو تیم مازنی به لیگ برتر برای نخستین‌بار صورت خواهد گرفت. مازندران تا امروز در لیگ برتر نماینده و سهمیه‌ای نداشته که این موضوع جای تعجب دارد چرا که مازندران یکی از مهترین تأمین‌کنندگان بازیکن این لیگ به حساب می‌آید و کمتر تیمی است که بازیکن مازنی اثرگذار نداشته باشد. در حقیقت اگر هر کدام از دو تیم مازنی صعودکننده بتوانند مازنی‌های لیگ را دور خود جمع کنند، شاید از مدعیان به حساب بیایند یا دستکم برای بقا در لیگ کار بسیار آسانی داشته باشند. جغرافیای لیگ برتر به بسیاری از استان‌های کمتر فوتبالی روی خوش نشان داد اما مازندران که در ذات یکی از غنی‌ترین استان‌های ورزشی کشور است از حضور در لیگ بی‌بهره بود. همدان، کرمانشاه و هرمزگان در لیگ برتر نماینده داشتند و مازندران نه. حتی یزد و قم هم لیگ برتر را تجربه کردند اما مازندران امسال برای نخستین‌بار به مرزهای این لیگ نزدیک شده و یک نفس تا این مسابقات فاصله دارد.

۲ ـ یکی از بزرگترین چالش‌های صعود به مسابقات لیگ در ماندگاری است. تجربه ثابت کرده که بسیاری از تیم‌های صعودکننده به لیگ برتر در همان سال اول سقوط می‌کنند یا به طمع حضوری قدرتمندانه در این مسابقات چنان ریخت و پاش می‌کنند و البته نتیجه هم نمی‌گیرند که تیمشان علاوه بر سقوط به دسته اول از نظر مالی نیز چنان درهم کوبیده می‌شود که دیگر کمر راست نخواهد کرد. نساجی و خونه به خونه به مدد تماشاگران پرشور می‌توانند در لیگ ماندگار شوند و خیلی نیازمند بازیکنان گران‌قیمت نیستند. این تیم‌ها فقط نیازمند آنند که از ورود به وادی حاشیه و جذب بازیکنان برگشت‌خورده باشگاه‌های دیگر پرهیز کنند و روی نیروهای جوان و بومی و مخصوصا بازیکنان با تجربه مازنی حساب باز کنند.

۳ ـ نفت مسجد سلیمان پیش از این یکبار به لیگ برتر صعود کرده بود. اگر در خاطر داشته باشید این تیم مربی بومی بسیار آینده‌داری به نام بهروز مکوندی داشت که می‌توانست تیمش را در همان سال اول هم در لیگ نگه دارد به شرط آنکه به محض صعود به لیگ برکنارش نمی‌کردند! مکوندی این روزها در استقلال خوزستان و در کنار عبداله ویسی به دستیاری مشغول است و فوتبال جنوب به راحتی چنین ظرفیتی را نادیده می‌گیرد. محمود فکری در طول مدت حضورش در نفت خوب نتیجه گرفت و این قدم آخر را باید در بازی نهایی با قدرت بردارد و کار بزرگ مکوندی را تکرار کند. مسجد سلیمان تیم پرشور و پرطرفداری است و حضورش در لیگ برتر سکوهای لیگ را شلوغ‌تر می‌کند.

۴ ـ امسال هم مثل سال‌های قبل تیم‌هایی در حال صعود به لیگ برتر هستند که احتمال دارد شرایط استاندارد حضور در لیگ برتر را نداشته باشند. توسعه‌نیافتگی برخی شهرها انگار تمامی ندارد و دست از سر ساکنان شهر برنمی‌دارد. این واقعیت که امکانات برخی شهرها برای حضور در لیگ مناسب نیست را نباید کتمان کنیم. چه قائم‌شهر و چه مسجد سلیمان برای حضور نمایندگان شهر خود در لیگ برتر باید به سرعت به سمت تکمیل زیرساخت‌های لازم بروند.

۵ ـ در میان شور و شوق مازنی‌ها کمتر کسی حواسش به اوضاع آشفته و فلاکت‌بار نمایندگان تبریز در این مسابقات جلب شده. دو تیم در معرض سقوط شهرداری و ماشین‌سازی آخرین تیم‌هایی هستند که سقوط نمی‌کنند اگرچه یکی از آنها باید به پلی‌آف برود.فوتبال تبریز در مقطعی حتی سه تیم لیگ برتری هم داشت اما هزینه‌های بسیار کلان و بی‌دلیل سبب ورشکستگی فوتبال این استان شده. اگر زنوزی در گسترش نبود و تراکتورسازی با وجود همه بدهی، دلگرم حمایت‌های سپاه نمی‌شد، الان فوتبال تبریز کجا بود؟ ماشین‌سازی که سال‌هاست در ورطه سقوط به دسته‌های پایین‌تر افتاده و شهرداری هم مدت‌هاست حال خوشی ندارد. جالب اینجاست که در تبریز این‌همه کارخانه و مؤسسه اقتصادی درجه یک وجود دارند اما نه به صورت انفرادی و نه به صورت گروهی جمع نمی‌شوند تا از باشگاه‌های قدیمی شهر خود حمایت کنند. تبریز روزگاری در لیگ دسته اول جزو موفق‌ترین و پرشورترین استان‌ها بود اما امسال نه در لیگ برتر حرفی برای گفتن داشت و نه در لیگ دسته اول.

۶ ـ از فساد در لیگ دسته اول هر آنچه شنیده‌اید را ضرب در ده کنید و بعد در یک حساب بانکی پنج‌ساله بخوابانید تا ماهانه رویش سود بیاید! به صبا نگاه نکنید که در آن همه چیز عیان شد. در اکثر تیم‌های این لیگ و لیگ‌های پایین‌تر آش از این هم شورتر است.در اکثر تیم‌ها دلالی نه فقط مختص به بازیکنان، بلکه برخی از سرمربی‌ها دستیار هم جابه‌جا می‌کنند و یا به عبارت دیگر دستیاران هم باید سرکیسه را شل کنند! امکان دارد سرمربیان بسیار شریف و کاربلد باشند اما خبردار نشوند که دستیار اول و سرپرست باشگاه با هم بسته‌اند و بازیکن جابه‌جا می‌کنند! هر تیم می‌تواند چند بازیکن پایه به تیم اضافه کند که معمولا کمتر بازی می‌کنند یا کمتر دیده می‌شوند. همین بازیکن‌ها خود بزرگترین منابع مالی برای آدم‌هایی هستند که می‌خواهند جیبشان پر شود.

لیگ یک بیش از آنکه نیازمند توجهات رسانه‌ای باشد نیازمند پایان بی‌تفاوتی فدراسیون فوتبال به رعایت زیرساخت‌هاست. تیمی که از هفته چهارم و پنجم لیگ سقوطش مشخص می‌شود، لابد بقیه لیگ را با شرط‌بندی و باخت‌های از قبل تعیین‌شده و گرفتن پول از رقبا به پایان می‌رساند.

شرط‌بندی و تبانی در تعیین نتایج

از همان هفته‌های اول رقم می‌خورد که کسی حواسش نیست. تغییر و تحول چند نیمکت در لیگ امسال هم به شدت عجیب بود و بوی فساد می‌داد که بعدا صدایش درمی‌آید. اینکه مربی تیم در حال صعود را رها کند و با لشگری از بازیکنان خود به تیم دیگری برود و دو تیم را با هم زمین بزند، از آن دست اتفاقاتی است که رخ می‌دهد و من و شما حتی متوجهش هم نمی‌شویم. کلید واژه فساد در لیگ در جایی است که نه مدیر به تیمش تسلط دارد و نه سرپرست بازی‌های پشت پرده را می‌شناسد و نه سرمربی آن باطنی را دارد که از ظاهر الصلاحش می‌بینیم. قبح فساد سال‌هاست که شکسته و دلبستگی به مفاهیمی چون نان حلال در چنین سطحی از مسابقات به شوخی شبیه است. به گزارش‌های برنامه‌های تلویزیونی در مورد فساد در فوتبال خوب نگاه کنید و اسم آدم‌هایی را یادداشت کنید که بیش از بقیه در باب مبارزه با فساد شعار می‌دهند. خیلی‌هاشان گرگ‌های بازارند که فریاد آی دزد آی دزد سر می‌دهند.


انتهای پیام/