توسعه فقر و محرومیت در مناطق مرزی
پرویز صداقت تحلیلگر مسائل اقتصادی درباره وضعیت اقتصاد مناطق مرزی اظهار کرد: در برنامههای توسعه اقتصادی ایران طی نیم قرن گذشته همواره شاهد توسعه با محور کلانشهرها و مناطق مرکزی اقتصاد بودهایم به همین دلیل مناطق پیرامونی اقتصاد ملی، بهویژه مناطق مرزی غربی و شرقی کشور یکی از کمتوسعهیافتهترین و محرومترین مناطق در ایران بوده است و امروزه به نظر میرسد شاهد حک شدگی فقر و محرومیت در این مناطق هستیم.
پرویز صداقت تحلیلگر مسائل اقتصادی در گفتوگو با اعتمادآنلاین درباره وضعیت اقتصاد مناطق مرزی اظهار کرد: در برنامههای توسعه اقتصادی ایران طی نیم قرن گذشته همواره شاهد توسعه با محور کلانشهرها و مناطق مرکزی اقتصاد بودهایم به همین دلیل مناطق پیرامونی اقتصاد ملی، بهویژه مناطق مرزی غربی و شرقی کشور یکی از کمتوسعهیافتهترین و محرومترین مناطق در ایران بوده است و امروزه به نظر میرسد شاهد حک شدگی فقر و محرومیت در این مناطق هستیم.
او ادامه داد: بهرغم تأکیدات و اشارات برنامهها و سیاستهای دولتهای چهار دهه گذشته در مورد محرومیتزدایی، برنامههای اقتصادی اجرا شده همواره برنامههایی بوده که در عمل فاصله درآمدی مناطق محروم پیرامونی و مناطق مرکزی را تشدید کرده است.
این کارشناس در ادامه تشریح کرد: علت آن از سویی بازارمداری این برنامهها بوده که در حقیقت سیاست کسب حداکثر بازدهی مالی را دنبال میکند و این بازدهی در مناطقی که از زیرساختها و پیششرطهای اقتصادی کافی برخوردارند بهتر قابل حصول است. به همین دلیل بهرغم شعارهای کلیشهای که دایماً تأکید میشود شاهد این به حاشیه راندن هرچه بیشتر مناطق یادشده هستیم.
صداقت تأکید کرد: از سوی دیگر در مناطق مرزی (بهطور مشخص مناطق مرزی غربی و جنوب شرقی) شاهد حضور اقلیتهای قومی مذهبیای هستیم که در نظام تصمیمسازی، تصمیمگیری، سیاستگذاری و اجرا در دولت مرکزی حضور ناچیزی دارند و یا اصلاً حضور ندارند و به همین دلیل گرایش به حاشیهرانده شدن این مناطق تشدیده شده است.
او گفت: وقتی این مناطق با فقر و محرومیت مضاعف مواجه میشوند به منظور حل بحرانهای اقتصادی درونی اتکا به بازارهای غیررسمی گسترش مییابد. یکی از این نمونهها برای مثال توسعه فعالیت کولبری در مناطق غربی است. یعنی در حقیقت سبعانهترین شکل بهرهکشی از نیروی کار که در مناطق محروم کردستان شاهد آن بودهایم.
صداقت اظهار کرد: راهحل این مسأله تنها در دگرگونی ساختاری و حرکت از برنامههای اقتصادی بازارمدار به برنامههای انسانمحورانه با تأکید بر رفع فقر در حاشیه است و شرط لازم آن حضور مؤثر اقلیتهای هویتی در ساختار قدرت و دموکراتیکسازی سازوکار تصمیمگیری است.
او تأکید کرد: اما در شرایط کنونی راهحلهایی مانند ایجاد بازارچههای محلی میتواند از حجم اقتصاد غیررسمی بکاهد یا دستکم آن را به نظم آورد. از این منظر، البته چاره و راهکاری بنیادی برای غلبه بر فقر و محرومیت نیست اما مسکنهایی کوتاهمدت است که در شرایط کنونی میتواند اندکی از محرومیت این مناطق بکاهد.
این کارشناس اقتصادی افزود: تجربه سه دهه گذشته در مورد مناطق آزاد ایران نشان داده که این مناطق اولاً کانونهایی برای خروج آسانتر ارز از کشور بودهاند و ثانیاً در این مناطق با توجه به فقدان نظارتهای حداقلی در زمینه حقوق کار وضعیت نیروهای کاری وخیمتر و نامناسبتر است. بنابراین نه بازارچه مرزی و نه منطقه آزاد هیچ کدام در چارچوب ساختاری موجود راهحل بنیادی برای مشکلات نیست اما حسب مورد و فضای جغرافیایی میتوانند اثر تسکینی روی وخامت توزیع درآمد و محرومیت فضایی جغرافیایی داشته باشند.
ارسال نظر