تحلیلی بر کنشهای سیاسی رئیسجمهور سابق
عدالتخواهی قانونگریزانه به سبک احمدینژاد و یارانش
محمود احمدینژاد که در نخستین سالهای دهه ۸۰ احیاگر شعارهای انقلاب بود و در قامت پرچمدار عدالتخواهی قرار گرفته بود، در سالهای پایانی دهه ۹۰، پرچمدار اپوزیسیون درون حاکمیت شده است!
احد شیرزاد: محمود احمدینژاد که در نخستین سالهای دهه ۸۰ احیاگر شعارهای انقلاب بود و در قامت پرچمدار عدالتخواهی قرار گرفته بود، در سالهای پایانی دهه ۹۰، پرچمدار اپوزیسیون درون حاکمیت شده است! او که دستش را به واسطه اشتباهات خود، از قدرت کوتاه میبیند، به اقدامات رادیکال روی آورده و ارکان نظام و ساختارهای آن را زیر ضرب خود قرار داده است.
احمدینژاد که رادیکالیسم را به بهانهی ظلم به دوستانش در پیش گرفته، اسم اقدامات خود را عدالتخواهی نهاده است. عیار این عدالتخواهی البته زمانی مشخص میشود که او، در دورانی که زمام امور کشور را در دست داشت، خط قرمز خود را نزدیکانش اعلام کرد!
به هر تقدیر، اقدامات این روزهای احمدینژاد بیش از هر چیزی به خودزنی شباهت دارد و اگر چه او این روزها از پیروزی و گشایش سخن میگوید، اما به نظر میرسد این نیز همانند عدالتخواهی او، توهمی بیش نیست
شاید از همین روست که او که روزگاری نه چندان دور، سیلی از جمعیت را در شهرهای کشور به دنبال خود میکشاند، در حلقه معدودی از هواداران خود قرار دارد. افکار عمومی از خود میپرسد چطور است که قوه قضائیه تا قبل از ورود به پرونده نزدیکان احمدینژاد، مبرا از هر مشکل بود و اکنون از عدالت ساقط شده است؟ چرا احمدینژاد پیش از این، علیه قوه قضائیه و سایر ارکان نظام نشورید و به یکباره به یاد فساد و ضعفهای موجود در نظام و حاکمیت افتاد؟ این دوگانگی رفتار، تنها چالش پیش روی احمدینژاد نیست. او برای حل آنچه معضلات عدیده نظام و کشور میخواند، راهحلهای خارج از دایره قانون ارائه میدهد! و نوعی «عدالتخواهی قانونگریزانه»! را در پیش گرفته است.
بر کسی پوشیده نیست که کشور با مشکلات مختلفی از قبیل مشکلات اقتصادی، بروکراسی اداری، نظام بانکی و... مواجه است، اما راه خروج از این مشکلات، صرفاً رجوع به قانون و حرکت در قالب ساختارها و راهکارهای موجود است نه برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری و مجلس!
دیگر اینکه مشکلات کنونی، ماحصل عملکرد قوای سه گانه و دستگاههای مختلف کشور طی سالهای متمادی است که احمدینژاد نیز بخشی از آن بوده است. او چرا هیچ اشارهای به نقش خود در به وجود آمدن وضع موجود نمیکند؟ آیا هشت سال عهدهداری زمام امور اجرایی کشور، زمان کمی است؟
احمدینژاد که عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و در آنجا به عنوان بازوی مشورتی رهبری میتواند ایفای نقش کند و پیشنهادات خود برای رفع مشکلات کشور را از آن مجرا دنبال کند، به ارسال نامههای سرگشاده به رهبر معظّم انقلاب روی آورده است. نامههایی که خود به خوبی میداند که پاسخ داده نمیشوند. با این حال، او با فاصله گرفتن از مجمع تشخیص مصلحت نظام و ارسال نامههای ساختارشکنانه، میخواهد خود را به عنوان ناجی، و تنها راهحل برون رفت از مشکلات کشور معرفی کند. اما دوگانگی در رفتار، چسبندگی به قدرت و بها دادن به برخی اطرافیان فاسد خود، حنای احمدینژاد را برای افکار عمومی، کمرنگ ساخته است.
رفتار اخیر او در مواجهه با محکومیت دوست خود؛ حمید بقایی، این واقعیت را بر همه عیان ساخته که او نه سیاستمدار پختهای است و نه دغدغه اجرای عدالت دارد. مرجع رسمی و قانونی برخورد با تخلفات در کشور، قوه قضاییه است. عدالت و عقلانیت حکم میکند تا به آنچه این دستگاه حکم میکند تمکین نمود، و چنانچه اعتراضی نیز وجود دارد، آن را نیز از مجرای قانونی پیگیری کرد. اما انگلیسی خواندن حکم دستگاه قضایی کشور، بستنشینی، ادعای اعتصاب غذا و اقداماتی از این قبیل، از سوی او و یارانش، آنها را نزد افکار عمومی از اعتبار انداخته است.
فردی که روزگاری نه چندان دور، بسیاری از علما و دوستداران نظام و آرمانهای انقلاب را در اطراف خود میدید، حال به افرادی تمسک جسته که علاوه بر فساد مالی، صداقت آنها نیز زیر سؤال است. در حالی که حمید بقایی تعصب غذای خود را با سر و صدای زیاد در رسانههای حامی خود مطرح کرده، خبرهای موثق حاکی از این است که این ادعا، نمایشی بیش نیست و بقایی در روزهای اخیر، غذا خورده است! اگر چه او این خبر را تکذیب کرده، اما گفته میشود فیلم غذا خوردن بقایی نیز موجود است و شاید در روزهای آتی، شاهد انتشار آن در فضای مجازی باشیم.
به هر تقدیر، اقدامات این روزهای احمدینژاد بیش از هر چیزی به خودزنی شباهت دارد و اگر چه او این روزها از پیروزی و گشایش سخن میگوید، اما به نظر میرسد این نیز همانند عدالتخواهی او، توهمی بیش نیست.
ارسال نظر