پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی مهدیان- جناب جهانگیری در پیامی توییت کردند که یکی از مشکلات امروز گسست اجتماعی است و نباید اجازه دهیم این روال ادامه پیدا کند. به نظرم دغدغه درستی است. اما پرسش این است که چگونه؟

البته ایشان رفع گسست اجتماعی را محصول انسجام موثرین و معاریف سیاسی دانسته. این حرف اشتباه است و ظاهرا راهی است برای خروج عده ای از نخبگان سیاسی از وضعیت انزوا. زمانی که در سال 88 بخش عمده ای از نخبگان مقابل رای مردم قد علم کردند، منزوی شدند. امروز هم که ضعف دولت بروز کرده است نگرانی از حذف و انزوای بخش عمده ای از رجال سیاسی توسط مردم نگرانشان کرده است. اما به هر حال این دغدغه درست است و سوال مهم این است که وحدت حول چه نکته ای؟

در جنگ جمل بخشی از مسلمین پیشنهاد وحدت و انسجام را ارائه کردند. اینکه مگر آنها در چه وضعیتی قرار داشتند که پیشنهاد وحدت دادند یک مساله است اما اینکه محور پیشنهادی آنها برای انسجام چه بود مساله دیگری است. محور وحدت چه بود ؟ قرآن. سخن حق. یک پدیده الهی و مقدس.

اما نتیجه چه شد؟ گسست بیشتر و تداوم دشمنی ها. چرا؟ چون وحدت حول صورت و ظاهر، وحدت حقیقی نیست. آنچه اساس وحدت است اراده حق است. والا پشت ظاهر جملات قرآن چه بسا اراده معاویه پنهان شود.

 اگر مثلا میگوییم مردم حقند. اراده مردم چیست در چه نقاطی بروز میکند؟ اراده راهبردی و کلان مردم متجلی در رهبری است و اراده اجرایشان در مدیران میانی. اگر بنا است اراده راهبردی و رهبری مردم را نبینیم وحدت یک شعار مقدس توخالی خواهد بود. یا اینکه باید ادعا کنیم بدون هیچ دلیل روشنی که مردم یعنی من و این سرآغاز دیکتاتوری است.

دولتی که گفتمان راهبردی او در چشم همه مردم زاویه جدی با گفتمان راهبردی رهبر دارد این دولت نمیتواند اهل وحدت باشد. وقتی گفتمان توجه به توان داخلی توجه به عدالت و محرومیت و مبارزه با فساد و ظلم جایش را به گفتمان امید به خارج و سرمایه خارجی داد و رشد واردات افتخار شد این یعنی دولت در سطح گفتمان راهبردی و بلکه تصمیمات راهبردی هماهنگ با رهبری نیست.

محور وحدت چیست؟ اگر بنا است رییس جمهور خود را به جای مسوولیت اجرا، مسوول ارائه راهبردهای کلان کشور بداند این یعنی کشک یعنی ظاهرسازی. یعنی هر کس خود را در هر ساحتی نماینده اراده مردم بداند. امروز این یک مرض فراگیر شده رییس جمهور سابق خود را همچنان نماینده اراده مردم میداند. رییس جمهور فعلی هم خود را نماینده اراده مردم در سطح رهبری قلمداد میکند یا حداقل اینکه هماهنگ با اراده رهبری مردم اقدام نمیکند.

بیماری مقابله با مردم اگر در کشور درمان نشود گسست اجتماعی قطعی است. حالا چه شبیه میرحسین چه شبیه احمدی نژاد چه شبیه دولت فعلی. کسی که ساز و کارها را به حساب نیاورد و دم از اراده مردم بزند دارد ظاهر سازی میکند. ملاک مردمند و اراده مردم در ساحت راهبری متبلور در شخص رهبر است اراده ای که هم دینی است و هم ایمانی و هم مردمی.

به نیزه کردن قران را در خاطر بسپارید بهترین مثال است برای هر وحدت ظاهری و دروغین.