دختر 12 ساله از خانه فرار کرد
ارغوان می گفت: آتوسا را در پارک پیدا کرده است و به دلیل این که به چنگ افراد خلافکار نیفتد او را به خانه خودشان آورده است.
همه امکانات رفاهی را برای دختر 12 ساله ام فراهم کرده بودیم نمی خواستیم او کمبودی در زندگی داشته باشد اما در واقع از نیازهای عاطفی، اعتقادی و روحی او غفلت کردیم از سوی دیگر نیز فقط تجهیزات و فناوری های پیشرفته روز مانند آخرین مدل گوشی های هوشمند را در اختیارش گذاشتیم بدون آن که خطرات و آسیب های استفاده غیراخلاقی از این فناوری ها را به او گوشزد کنیم.
زن جوان در حالی که بیان می کرد دخترم درگیر رابطه غیراخلاقی با پسران جوان شده است و من درباره آینده او بسیار نگرانم به تشریح ماجرای فرار دختر 12 ساله اش از منزل پرداخت و به مددکار اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: من و همسرم اگرچه اختلاف نظرهای زیادی داریم و مدام با یکدیگر مشاجره می کنیم اما در یک موضوع تفاهم عجیبی داریم و آن این که معتقد بودیم باید همه امکانات رفاهی را برای فرزندانمان فراهم کنیم تا آن ها کمبودی احساس نکنند و نزد دوستان شان سرافکنده نباشند.
خودخواهی و غرور برای به رخ کشیدن امکانات فرزندانمان چشمان مان را کور کرده بود و به همین دلیل از نیازهای اصلی آن ها غافل شدیم، سال گذشته به بهانه پایان تحصیلات مقطع ابتدایی برای دختر بزرگم یک دستگاه گوشی هوشمند گران قیمت خریدیم و به او هدیه کردیم.
این در حالی بود که همه نرم افزارها و شبکه های اجتماعی در آن گوشی وجود داشت اما هیچ گاه درباره آسیب های ورود به شبکه های اجتماعی یا برخی نرم افزارهای خاص برایش توضیحی ندادیم چون فکر می کردیم او خودش آرام آرام این موضوعات را متوجه می شود.
هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که رفتارهای دخترم به کلی تغییر کرد، دیگر مدام در شبکه های اجتماعی به جست و جو می پرداخت و گاهی تا نیمه شب با افراد مختلف درحال چت کردن و پیامک بازی بود. تا این که او دو شب به خانه نیامد.
بسیار نگران بودم و با هر صدای زنگ از جا می پریدم خواب به چشمانم نمی آمد و از تصور وقوع حادثه ای ناگوار رنج می بردم. پس از جست و جوهای فراوان شماره تلفن پسری را پیدا کردیم که آخرین بار با «آتوسا» تماس گرفته بود. آن پسر 19 ساله در حالی که بیان می کرد فقط به صورت تلفنی با دخترم در ارتباط بوده است افزود: «آتوسا» نزد دختری به نام «ارغوان» می رود و بیشتر اوقاتش را با او می گذراند.
وقتی با آدرسی که آن پسر جوان در اختیارم گذاشت ارغوان را پیدا کردم نگرانی هایم درباره آینده دخترم به شدت افزایش یافت. او در خانواده ای آشفته زندگی می کرد و بعد از جدایی پدر و مادرش از یکدیگر سرناسازگاری با ناپدری اش گذاشته بود و وضعیت اخلاقی مناسبی نیز نداشت.
ارغوان می گفت: آتوسا را در پارک پیدا کرده است و به دلیل این که به چنگ افراد خلافکار نیفتد او را به خانه خودشان آورده است. اگرچه روز بعد او دخترم را نزد ما بازگرداند اما رفتارها و نوع پوشش دخترم بیانگر آن است که ما از نیازهای عاطفی و اعتقادی او غفلت کرده ایم. از سوی دیگر دخترم وابستگی شدیدی به ارغوان پیدا کرده است .
ارسال نظر