پارس؛
فتح الفتوح رهبر انقلاب در برجام
رهبر انقلاب که تا قبل از آن بر عدم مذاکره مستقیم تأکید میکردند، «عدم مخالفت» با مذاکره مستقیم البته فقط در موضوع هستهای و با رعایت خطوط قرمز را اعلام کردند، و البته تأکید کردند که به نتیجه خوشبین نیستند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد طهماسبی- یکی از بزرگترین خطراتی که همواره انقلاب را تهدید میکند، خطر استحاله از درون است. استحاله وقتی اتفاق میافتد که آرمانها و اهداف انقلاب پیگیری نشود و چیز دیگری جای آن را بگیرد و مردم هم این اهداف بدلی را بپذیرند؛ اینجاست که انقلاب تمام میشود!
از اول انقلاب یک جریانی وجود داشت که شعارهای اساسی و اسلامی انقلاب و در رأس آن، مبارزه با ظلم و استکبار جهانی (که مقدمه اصلی ظهور و راه تحقق عدالت جهانی است) را قبول نداشت و با معرفی خود به نام «عقلا» به هر نحوی میکوشید که آن اهداف را غلط و غیر قابل تحقق معرفی کند و در مقابل، سازش و هضم شدن در سیستم جهانی را راه نجات و حل مشکلات معرفی نماید!
این جریان اشرافی که همواره در متن انقلاب و در کنار امام و حتی رهبری خود را جا داده بود و بهصورت یک استخوان در گلو مانع اصلی تحقق آرمانها شده بود، با در دست گرفتن جریانات ثروت و قدرت، میخواست (و میخواهد) در بین مردم جا بیندازد که انقلاب در دهه 60 تمام شد و الان یک حکومت داریم مثل سایر کشورها که برای «یک زندگی خوب» باید مانند سایر کشورها کدخدایی آمریکا در دنیا را بپذیریم!
در اواخر سال 91 که بهخاطر چندبرابر شدن قیمت دلار و گرانی یکباره، و در اثر تبلیغات گستردهی مطبوعات آن جریان، اکثر مردم به این نتیجه رسیدند که ایستادگی بر سر شعارهای انقلاب عامل مشکلات است (؟!) رهبر انقلاب که تا قبل از آن بر عدم مذاکره مستقیم تأکید میکردند، «عدم مخالفت» با مذاکره مستقیم البته فقط در موضوع هستهای و با رعایت خطوط قرمز را اعلام کردند، و البته تأکید کردند که به نتیجه خوشبین نیستند.
نتیجه انتخابات 92 که انتخاب کاندیدایی بود که پافشاری بر شعارهای انقلاب و هزینه دادن برای موضوع هستهای را غلط میدانست، نشان داد که شناخت رهبری از جامعه دقیق است.
اگر در آن شرایط رهبر انقلاب بر عدم مذاکره پافشاری میکردند، این باور غلط در مردم ریشهدارتر میشد و با فاصله گرفتن مردم از انقلاب، انقلاب از آرمانهایش دورتر و خطر تمام شدن انقلاب جدیتر میشد.
اما نتیجهی مدیریتی که رهبر انقلاب در موضوع برجام انجام دادند، این بود که نه تنها عموم مردم، بلکه سران این جریان مجبور شدند به همان حرف اصلی انقلاب اعتراف کنند که «آمریکا شیطان بزرگ است و قابل اعتماد نیست، و باید روی پای خودمان بایستیم»
محورهای اصلی مدیریت رهبر انقلاب:
تا جایی که امکان داشت و مردم همراهی میکردند مانع مذاکره مستقیم با آمریکا شدند و استکبارستیزی را ترویج کردند.
در طی جریان مذاکرات بهطور مداوم، مبانی قرآنی استکبارستیزی و نیز بی فایده بودن و بلکه مضر بودن آن و بیتعهدی آمریکا را تبیین نمودند؛ تاجاییکه در نامهی قبل از تصویب برجام گفتند که از جملهی مسائل به یاد ماندنی و عبرتآموز جمهوری اسلامی خواهد شد!
از مردم خواستند نظارت کنند که مسئولین در مذاکرات چه میکنند!
خطوط قرمز را تعیین و تبیین کردند و تا جایی که توانستند مانع تحمیل هزینههای بیشتر بر کشور شدند. (مانند جلوگیری از بازدید مراکز نظامی و مصاحبه با دانشمندان هستهای)
از «شخصیت» تیم مذاکره کننده کاملاً صیانت کردند اما «اندیشه سازش» ایشان را بهطور جدی نقد کردند.
در جایی که مسئولین بر اجرای برجام توسط آمریکا تأکید داشتند! ایشان بی تعهدی آمریکا را نشان دادند.
اگر این تجربه برجام را که با مدیریت بینظیر رهبر انقلاب از یک تهدید جدی به یک فرصت طلایی مبدل شد، در حافظه تاریخی ملت ایران حفظ کنیم، خطر بزرگ تحریف انقلاب و نیز مانع جدی تحقق آرمانهای بلند نظام اسلامی تا حد زیادی برداشته خواهد شد و انقلاب میتواند جهشی بلند داشته باشد.
حفظ این تجربه وظیفهی تکتک ماهاست و الا بعد از مدتی حتماً آن جریان تلاش خواهد کرد که این موضوع فراموش شود!
ارسال نظر