به گزارش پارس به نقل از مشرق، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران قدرت های آن روزهای بلوک شرق و غرب به این فکر افتادند که باید با این قدرت نوظهور دینی به هر صورتی که شده مبارزه کرد. لذا از هیچ اقدامی فرو گذاری نکردند.

حمایت از گروهک های خودمختار در اقصی نقاط ایران، طراحی و اجرای انواع کودتا، حمایت از گروه ای تروریستی من جلمه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و بعد از نا امید شدن، حمایت از آغاز جنگ تحملیلی حزب بعث عراق علیه ایران از نمونه اقداماتی است که قدرت های شرق و غرب علیه ایران اسلامی انجام دادند.
در این میان جریاناتی حضور داشتند که نقش پیاده نظام دشمن را در میهن اسلامی انجام می دادند. منافقین که یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷ از هیچ عملی عیله این انقلاب مردمی فرو گذار نکردند به جایی رسیدند که دست به اقدام نظامی علیه نظام اسلامی به خصوص مردم عادی کوچه و خیابان زدند.

هر کس از مردم که در صورت و رفتارش نشانی از رفتارهای اسلامی داشت را ترور می کردند و یا به صورت فجیع او را با شکنجه از میان می بردند. اما با توجه به اینکه تابلو و شعار حقوق بشری که سران دولت های غربی در دست و زبان داشتند؛ همگی سکوت اختیار کردند و حتی سال ها پس از گذشت آن روزها هیچ کس پاسخگوی این جنایت های بزرگ نیست.

جلسه سوم/ تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۶۱

س ۱- طبق گزارش برادران پاسدار که منزل شما را مورد بازرسی قرار داده اند، مدارکی که اکنون به روئیت شما و دال بر فعالیت گروهک منافقین است بدست آمده، توضیح کافی بیان دارید؟

ج- خانه ای که من در آن زندگی می کردم یکی دیگر از دوستان همکارم نیز با من در آن خانه زندگی میکرد که جعفر نام داشت و او نیز هوادار این گروه بود که هر چند وقت دوستان خود را به خانه می آورد و با هم صحبت می کردند. فکر کنم آن ها نیز هوادار بودند و این مدارکی که شما می گویید مال من نیست و احتمالا مال اوست (امضاء و اثر انگشت) .

س۲- جفعر کیست؟ شما گفته اید او نیز هوادار بود (نیز) در اینجا چه معنی دارد؟

جعفر از شهرستان به تهران آمده بود و با هم در یک جا کار سیم کشی ساختمانی میکردیم و از آن جا با وی آشنا شدم و بعد با هم در یک خانه زندگی می کردیم. من و جعفر در اکثر مواقع در محل کاروخانه راجع اتفاقاتی که در جامعه می افتاد صحبت میکردیم. او فکر می کرد که من هوادار هستم و من هم می دیدم که جعفر از نظام بد می گوید و از سازمان طرفداری می کند متوجه هواداری او شده بودم، ولی او چیزی در مورد ارتباطش به من نمی گفت (امضاء و اثر انگشت) .

س ۳- طبق تحقیقات محلی پس از سی خرداد از منزل پدری خود متواری و به فعالیتهای ضد انقلابی و تروریستی مشغول بوده اید؟

من بعد از ۳۰ خرداد سال ۶۰ به دلیل اینکه خواهر و برادرم هوادار بودند و دستگیر شده بودند. من نیز از خانه بیرون رفته بودم و نزد اقوامم زندگی می کردم زیرا که احتمال این مسئله را میدادم که مرا دستگیر کنند (امضاء و اثر انگشت) .

س ۴- میزان هواداری خواهر و برادرتان در چه حدی بوده است؟

ج- من چون اکثر مواقع و در طول روز سر کار بودم، از میزان فعالیت های آنان اطلاعی ندارم و فکر میکنم که فقط در حد هوادار ذهنی این سازمان باشند، چون که فقط می دیدم در خانه نشریه می خوانند، ولی از اینکه فعالیت تشکیلاتی دارند یا نه، درین مورد اطلاعی ندارم (امضاء و اثر انگشت) .

س ۵- بنا به اظهارات برادارن پاسدار و شهود عینی شما در لحظه دستگیری به سوی مردم تیر اندازی کرده اید. علت آنرا بیان کنید؟

ج- من به سوی مردم تیر اندازی نکردم و آن مقدار سلاح و مهماتی را که پیدا کرده بودم و می خواستم به کمیته تحویل دهم. به دلیل اینکه آشنائی با کار اینها را نداشتم و میخواستم امتحان کنم که چند تیر از آن خارج شد و من به مردم تیر اندازی نکردم (امضاء و اثر انگشت) .

س ۶- فعالیتهای ضد انقلابی و تروریستی شما در رابطه با گروهک منافقین محرز است. اصرار بر دروغگوئی نداشته باشید و با صداقت مسائل را بنویسید؟

من تا قبل از ۳۰ خرداد در بعضی تظاهرات و راهپیمائی و تجمعات این گروه شرکت داشتم و در جریان ۱۴ اسفند - امجدیه- شرکت داشتم و از آن به بعد فعالیت نداشتم (امضاء و اثر انگشت) .

س۷- ذیل اظهارات خود را چگونه گواهی میکنید؟

ج- با انگشت و امضاء (امضاء و اثر انگشت)

جلسه چهارم/ تاریخ ۲۲ مرداد ۱۳۶۱

س ۱- کلیه فعالیتهای تروریستی شما برای دادسرای انقلاب اسلامی روشن است، سعی در کتمان حقایق ننمائید؟ ج- من در قبل از ۳۰ خرداد در فعالیت های این گروه بودم و به راهپیمائی و تظاهرات می رفتم و در جریان ۳۰ خرداد شرکت داشتم. بعد از ۳۰ خرداد فقط با همکارم که هوادار بود و ارتباط داشت بودم و او گاهی از اوقات اعلامیه های این گروه جزوات آن را به من می داد (امضاء و اثر انگشت) .

س۲- کلیه افرادی را که با شما اکنون ارتباط دارند و به فعالیت های ضد انقلابی و تروریستی مشغول هستند، با مشخصات کامل معرفی نمائید؟

ج- من با فردی به نام جعفر که با هم در یک خانه هستیم ارتباط دارم و هر چند روز دو نفر دیگر از دوستان جعفر که نام آنها « رحمان» و « بهرام» است نیز به خانه ما می آیند و با ما ارتباط دارند. جعفر دارای ۲۵ سال سن- لاغر اندام- مو خرمائی و از مشخصات سایرین خاطرم نیست (امضاء و اثر انگشت) .

س۳- جعفر اکنون کجاست و چه فعالیت هائی دارد؟

روز دستگیری من به تنهائی از خانه خارج شده بودم و جعفر جایی کار داشت. در مورد فعالیت ها وی این را می دانم که با رحمان و بهرام در ارتباط فعال است و با آن ها کار می کند و در حال حاظر نمی دانم جعفر کجاست (امضاء و اثر انگشت) .

س۴- کلیه اطلاعات خود را در رابطه با فعالیت های ضد انقلابی و تروریستی خود و سایر افراد گروه را که با یکدیگر به جنایت اعم از سرقت موتور و ترور افراد حزب اللهی مشغول هستید از یک ماه قبل تا کنون مفصلا بیان نمائید؟

من و جعفر در سرقت موتور بودیم و از قبل در سرقت موتور شرکت ترور افراد حزب اللهی بودیم و چند هفته قبل به اتفاق یکی دیگر از افراد ماشینی را دزدیدیم و آنرا به مسئولمان رحمان تحویل دادیم تا برای عملیات از آن استفاده کند (امضاء و اثر انگشت) .

س۱۱- طبق مدارک بدست آمده گروه شما در جریان ربودن و شکنجه سه برا در پاسدار دست داشته اید توضیح دهید چگونه؟

من در جریان ربودن و شکنجه کردن شرکت نداشته ام و مسئولینم در این جریان ربودن و شکنجه کردن بودند و من از آن هیچ اطلاعی ندارم (امضاء و اثر انگشت) .

س ۱۲ – ذیل اظهارات خود را چگونه گواهی میکنید؟

با انگشت و امضاء (امضاء و اثر انگشت)

جلسه پنجم/ تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۱

س ۵- استکتاب به عمل آمده از مدارک موجود و بدست آمده از لانه تیمی، نشان دهنده این است که مدارک بخط شما نوشته شده است، چه توضیحی دارید؟

مدارک فوق که شما از آن یاد می کنید مربوط به من نیست و مال افراد دیگر هستند که به خانه ما رفت و آمد میکنند (امضاء و اثر انگشت) .

س ۶- نام مستعار شما درون تشکیلات چه بوده است؟

من نام مستعار نداشتم ولی در تشکیلات من را « صادق» نام می بردند (امضاء و اثر انگشت) .

س۷. طبق مدارک بدست آمده که به روئیت شما رسیده عین دستخط و نیز نام مستعار شما (صادق sa) در آن قید گردیده است. در مورد این مدارک و نوشته های آن توضیح دهید؟

غیر از من افراد دیگری نیز در ان خانه بودند که اول نام آنها با حرف (s) شروع می شود و این مال افراد دیگری است که با جعفر در ارتباط بوده اند و به خانه ما رفت و آمد می کردند و این گزارشات از ان ها است که در خانه ما جا گذاشته اند (امضاء و اثر انگشت) .

س ۸- محتوی گزارش با اظهارات شما مطابقات ندارد، به اظهارات کذب و عواقب آن توجه داشته باشید و حقایق را همانگونه که هست در رابطه با شکنجه و دفن اجساد برادران بیان نمائید؟

گزارشی که شما می گویید مربوط به سه قبضه اسحله است واز یکی از هوادارن سازمان آن را گرفته بودم و چون امکان نگه داشتن در داخل خانه را نداشتم، آنها را در بیابان خارج از شهر خاک کردم و قضیه چیز دیگری جز این نیست (امضاء و اثر انگشت) .

جلسه ششم/ تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۱

س ۱۰- در تحقیقات به دست آمده، عاملین این جنایت مشخص و طرح توطئه از قبل ریخته شده و شما در جریان کامل این جنایت هستید. در این مورد توضیح کافی بیان کنید؟ ج- من از این جریان هیچ اطلاعی نداشتم و فقط شنیده بودم که مسئولینم می گفتند باید پاسداران را بدزدیم و به خانه تیمی بیاوریم و از آنها خبر بدست بیاوریم. زیرا که سازمان در شرایط سختی قرار دارد و نباید ما ضربه بخوریم زیرا که سازمان متلاشی میشود و از بین میرود. (امضاء و اثر انگشت)

س۱۱- مسئولین شما چه کسانی هستند، مشخصات و اسم مستعار آنان را توضیح دهید؟

ج- مسئولین من دو نفر بودند که اسم اصلی آنها را نمی دانم ولی با نام مستعار « بهرام» و « رحمان» بودند که مشخصات بهرام: لاغر اندام- بینی بزرگ- چهره سبز و موی سر کم با قد ۱۷۰ و مشخصات رحمان: لهجه ترکی دارد- صورت گردو موی مشکی، که در چپ سالک دارد. (امضاء و اثر انگشت)

س ۱۲- عین دست خط شما در این خصوص که برای مسئولین خود نوشته اید برایتان قرائت میگردد. بعنوان آخرین فرصت به شما اخطار میشود کلیه اطلاعات خود را در زمینه زنده بگور کردن اجساد مطهر برادران پاسدار و عاملین این جنایت هولناک بیان کنید؟

ج- من تا به حال فکر می کردم میتوانم همه مسائل را نگویم و در این رابطه دروغ گفته ام و حالا پی بردم که باید همه چیز را بگویم و واقعیت را آن طور که بوده است بیان کنم و جریان از این قرار است:

ساعت ۹: ۳۰ شب بود که رحمان و بهرام که مسئولم بودند با عجله به خانه ما آمدند و به من جعفر گفتند که این سه جسد را ببرید و دفن کنید. وقتی که از آنها سئوال کردیم که چه شده؟ به ما گفتند که خانه تیمی مان لو رفت و ما مجبور شدیم این سه تار با گلوله از بین ببریم. من و جعفر نیز جسدها را به بیابانی بردیم و اجساد را که به صورت دو بسته ۲ تایی و یکی بسته بندی شده بود از صندوق عقب به پائین انداختیم و روی زمین کشاندیم، در حین انتقال بودیم که متوجه نفس کشیدن آنها شدیم و اینکه در حال جان کندن بودند و بدنشان گرم بود و همه اینها مبنی بر زنده بودن آنها بود، ما آنها را داخل گودال انداختیم و بعد از انداختن سنگ های بزرگ روی آنها گودال را پر کردیم و برگشتیم و از افرادی که در این جریان مستقیم شرکت داشتند مسئولیتم « رحمان و بهرام» بودند که آنها اجساد را به من و جعفر تحویل دادند (امضاء و اثر انگشت) .

س ۱۳- سلاح و مهماتی را که ذکر کرده اید در بیابان دفن نموده اید محل و جزئیات مربوط به آنرا مشخص نمائید؟

ج- وحشت داشتم از اینکه بگویم اجساد را دفن کردم چون ترسیده بودم و دروغ گفتم و اصلا مسئله اسلحه و دفن ان صحت نداشته و دروغ بوده است و مسئله اجساد بوده است که دفن کرده بودم (امضاء و اثر انگشت) .

س ۱۴- جریان دفن اجساد مطهر را بطور کامل با جزئیات بیان کنید؟

ج- من و جعفر بعد از اینکه جسد ها را از رحمان و بهرام تحویل گرفتیم در ساعت ۱۰ شب به سمت محل باغ فیض که گودالی را آماده کرده بودیم حرکت کردیم و در طول مسیر در هر دست انداز اجساد به بالا و پائین پرتاب می شدند تا اینکه در ساعت ۱۰: ۳۰ به باغ فیض رسیدیم و اجساد را که به صورت ۲ بسته که یکی از بسته ها یک جسد و دیگری ۲ جسد بود از صندوق عقب به پائین آوردیم چون امکان بلند کردن نبود آنها را روی زمین کشیدیم، زمین که پر از سنگ و خاک بود باعث شد بسته ها پاره شود و اجساد بیرون بیافتد و در حین انتقال به گودال متوجه نفس کشیدن آنها شدیم و اینکه در حال جان کندن بودند و بدنشان گرم بود که اینها مبنی بر زنده بودن آنها بود. ما آنها را داخل گودال انداختیم و بعد از ریختن مقداری سنگ بزرگ روی آنها در حال پر کردن گودال بویم که صدای پارس سگها نزدیک می شد، گودال تقریباً پر شده بود که ما از آنجا فرار کردیم و به خانه تیمی برگشتیم. (امضاء و اثر انگشت)

س۱۸- محل دفن اجساد را چگونه آماده کرده بودید؟

ج- روز قبل از جریان دفن، رحمان به من و جعفر گفته بود که به حوالی باغ فیض بروید و گودالی را برای ۲ جسد آماده کنید. من و جعفر بعد از تهیه بیل و کلنگ به باغ فیض رفتیم و در پشت یک تل خاکی، گودال را به ابعاد ۵/۱× ۱ کندیم و بیل را به منظور پر کردن گودال در روز بعد در همان اطراف زیر خاک و مقداری آشغال و سنگ پنهان کردیم و برگشتیم (امضاء و اثر انگشت) .

س ۱۹- اجساد را به چه نحو و با چه وسیله ای حمل کردید؟

ج- اجساد را بسته بندی کرده بودند و داخل صندوق عقب ماشین پیکان که مربوط به تشکیلات بود گذاشته بودند و ما از مسیرهای که قبلا تعیین کرده بودیم حرکت کردیم و به محل مورد نظر رسیدیم و پس از چک منطقه کار خود را شروع کردیم (امضاء و اثر انگشت) .

س ۲۰- حالات خود را در هنگام دفن اجساد برادران با توجه به زنده بودنشان بیان کنید؟

ج- در آن موقع ترس و وحشت سراپای ما را فرا گرفته بود ولی به تنها چیزی که فکر می کردیم انجام دستور تشکیلات و رضایت مسئولین بود و می خواستیم به هر شکلی شده این کار را انجام دهیم و خودمان را از این مسئله خلاص کنیم (امضاء و اثر انگشت) .

س ۲۱- با توجه به اینکه شما ادعای اسلام راستین داشتید. چرا برای اجساد برادران مراسم تغسیل و تدفین انجام نداده اید در این باره و علت آن با جزئیات کامل بنویسید؟

ج- اولا چون فرصت این کار را نداشتیم و جریان دفن به شکل غیر مترقبه بود و در ثانی تشکیلات گفته بود که به هیچ وجه نباید این جریان لو برود و ثالثا این مسائل (غسل، کفن، و… ) برای ما اهمیتی نداشت و ما اصلا به شعائر مذهبی توجهی نداشتیم و آنها را به جای نمی آوردیم و این مسئله حتی در مورد مسئولین بالای سازمان نیز صادق بود. آنها نیز اصلا به مسائل و شعائر مذهبی توجهی نداشتند و ارزش و احترامی برای آن قائل نبودند (امضاء و اثر انگشت) .

س ۲۲- ملات (دستنویس) ریز که از شما بدست آمده، حاوی مطالبی است که عیناً در اختیار شما قرار می گیرد. راجع به یکا یک اصطلاحات آن شرح دهید؟

ج- پایگاه: منظور همان خانه تیمی است که توسط سازمان اجازه شده بود و در اختیار نیروهای خود گذاشته بود که در آن ۴ الی ۵ نفر سکونت داشتند و در آنجا طرح ترور- تخریب و انفجار و غیره ریخته می شد و بعد از هر عملیات به داخل خانه تیمی می رفتیم و مخفی می شدیم.

صامت: وسیله ای بود که در اکثر خانه ها تیمی بود و به وسیله این گیرنده و تنظیم آن، صدای بی سیم کمیته و سپاه و شهربانی و… را می گرفتیم و به موقعیت شهر آشنائی بیشتری پیدا میکردیم.

گزارش نویسی: که در طول روز شامل گزارش روزانه و اینکه چه کارهائی را انجام می دادیم و گزارشات ترور و… را می بایست هر شب به مسئولین تحویل می دادیم تا در جریان فعالیت های ما باشند.

موج رادیو: از طرف تشکیلات گفته شده بود که به رادیوهای بیگانه وقت بیشتری جهت گوش دادن اختصاص داده شود و ما موج رادیو از قبیل: رادیو آزاد- رادیو ایران – رادیو اسرائیل و رادیو عراق و سایر رادیو های خبری امپریالیستی را گوش می کردیم.

پست شبانه: هر شب از ساعت ۱۱ که خاموشی داخل خانه تیمی بود تا ۶ صبح. ما پست شبانه می گذاشتیم به این صورت که افراد را تقسیم بندی کرده و در ساعت های مقرری داخل خانه مسلح بیدار بودند و اطراف را زیر نظر داشتند تا از مسائلی که می گذرد مطلع و هوشیار باشند تاخانه تیمی از ضربه مصون بماند.

در مورد صاحب خانه و اینکه عنوان شده است برخورد هایش با ما عوض شده است. باید این را بگویم که صاحب خانه خود فرد مسلمان و پای بند به مسائل و شعائر مذهبی بود و ابتدا تصور می کرد که ما نیز پای بند به این مسائل باشیم. ولی در طی این مدتی که ما در آنجا زندگی می کردیم صاحب خانه متوجه شده بود که ما نه تنها رعایت نمی کنیم بلکه موارد خلافی را نیز از ما دیده بود که جریان آن به شرح زیر است. در خانه تیمی که واقع در خیابان طوس بود ما ۵۲ نفر بودیم که ۴ پسر و یک دختر در داخل آن خانه بودیم و یک اطاق بیشتر نداشتیم و همه داخل آن بودیم که اسامی این افراد: صدیقه کمالی، نادر احوائی با نام مستعار حسن که هر شب عمل شنیع و خلاف را در حضور هم انجام میدادیم و هیچ ابائی نداشتیم و مسئولین نیز در اعتراض ما به این مسئله میگفتند که اینها ازدواج کرده اند و اشکالی ندارد. در صورتی که دروغ می گفت و به دستور تشکیلات، ازدواج تشکیلاتی کرده بودند تا راحت تر خانه تیمی اجاره کنند و مسئولین میگفتند که ما نمی توانیم همه را یکدفعه مجاهد کنیم هر کسی با هر انگیزه ای ذره ای از سازمان طرفداری کند باید او را روی سر گذاشت. از این قبیل موارد در خانه ها ی تیمی زیاد بود که از جمله خانه تیمی که در میدان امام حسین واقع بود و افرادی چون « بهزاد» ، « اسحاق» و خودم با نام مستعار صادق سکونت داشتیم که در آنجا اعمال شنیع تری مثل هم جنس بازی (فاعل – مفعولی) را که از جمله خود و بهزاد بودیم انجام دادیم.

در خانه تیمی دیگری که در خیابان سپهر واقع بود افراد بالای سازمان نظیر مسعود قربانی با نام مستعار « تقی» در آنجا سکونت داشتیم به همراه خودم و بهزاد انجام میشد و در واقع نه تنها مسئولین بالای سازمان از این جریان مطلع بودند بلکه خود نیز همچون مسعود قربانی از مسئولین بالای شاخه نظامی سازمان این اعمال را انجام میدادند و در واقع این مسئله به صورت خط تشکیلاتی به خانه های تیمی داده شده بود و در اکثر خانه های تیمی رایج بود (امضاء و اثر انگشت) .

س۲۳- در مورد دستگاه صامت و استفاده هائی که از آن کرده اید توضیح بیشتر ارائه دهید؟

ج: صامت وسیله ای بود که ما با تنظیم موج آن می توانستیم امواج بی سیم های کمیته و شهربانی و سپاه و… را دریافت کنیم و از طریق یادداشت کدها هر کدام می توانستیم صحبتهای آنان را در خصوص مسائل مختلف پی ببریم و سپس کد ها فوق را به ترتیب دسته بندی کرده و به سایر خانه های تیمی نیز می دادیم و از طریق صامت متوجه میشدیم که کدام منطقه تور ماشین گردی است یا مثلا سپاه و کمیته فعال است و نمی شود تردد کرد و استفاده دیگری که از صامت میکردیم منطقه ای که خانه تیمی ما در آن واقع بود را شناخت بیشتری پیدا میکردیم و در رابطه با ضربات احتمالی به خانه تیمی آمادگی کسب میکردیم و از میزان و تعداد عملیات های دیگر سازمان و ترورهای تخریبها از طریق صامت کسب خبر میکردیم. (امضاء و اثر انگشت)

دانلود فیلم توضیحات شهید اسدالله لاجوری در مورد لانه های تیمی منافقین و بخش هایی از اعترافات مهران اصدقی یکی از اعضای منافقین

دانلود فیلم بخش هایی از اعترافات مهران اصدقی یکی از اعضای منافقین