ترسناک ترین سلاحهای جاسوسی!/عکس
سلاح های جاسوسی که در این لیست قصد داریم به معرفی آن ها بپردازیم، معمولا در ابعادی بسیار کوچک و کاملا دور از ذهن ساخته شده اند. این سلاح ها در هر شرایطی افراد را از پای درمی آورد.
سلاح های جاسوسی که در این لیست قصد داریم به معرفی آن ها بپردازیم، معمولا در ابعادی بسیار کوچک و کاملا دور از ذهن ساخته شده اند. این سلاح ها در هر شرایطی افراد را از پای درمی آورد.
موش کور : نام مستعار و کنایه آمیز این سلاح «کِیسی جونز» است ؛ کیسی جونز یک مهندس قطار بود که در جریان یک حادثه جدیِ راه آهن باعث جلوگیری از مرگ مسافران شد. «موش کور» مجهز به یک باطری فوتوالکتریکی بود که در حین روز شارژ می شد و هنگامی که در معرض تاریکی ناگهانی و شدید قرار می گرفت به یک باره منفجر می گشت. این سلاح را در مواضع حساس قطارها جایگذاری می کردند و هنگامی که قطار وارد تونل می شد، بمب به صورت خودکار منفجر می گشت. انفجار یک قطار درون تونل، خساراتی به مراتب بیشتر از خسارات متحمل شده به خود قطار داشت. پس از انفجار، تونل به طور کل مسدود می شد و آوار برداری و خارج نمودن بقایای قطار از تونل چندین روز به طول می انجامید. بدین ترتیب، امکان استفاده مجدد از خط آهن به طور کل منتفی می شد. «موش کور» قابلیت بهره برداری به کمک چاشنی الکتریکی را هم داشت و از این رو، یک سلاح بسیار کارآمد تلقی می شد. طبق اعلام شاهدین، بر روی «موش کور» برچسبی نصب شده بود با این مضمون: «در صورتی که این سلاح توسط عوامل کنسرسیوم راه آهن رایش سوم (آلمانی ها) کشف شود، با حاملین آن به شدت برخورد خواهد شد».
اژدرهای ذغال سنگ : «اژدر ذغال سنگ» بمبی تعبیه شده در یک محفظه آهنین بود که برای استتار، درون یک قطعه ذغال سنگ جایگذاری می شد. این بمب را درون بخش انبار ذغال سنگ کشتی مخفی می کردند تا هنگام تأمین سوخت، به همراه قطعات واقعی ذغال سنگ، درون کوره انداخته شود. معمولاً شدت انفجار حاصل از آن به حدی بود که کشتی به طور جدی آسیب می دید یا حتی غرق می شد. این پدیده، اختراع یک مهاجر ایرلندی تبار به نام «توماس اِجوُرث کورتِنای» بود که در زمان جنگ های داخلی آمریکا به نفع «جنوبی ها» (ایالات مؤتلفه آمریکا) به کار رفت. کورتنای در ابتدا ساکن سنت لوئیس بود اما به خاطر مشکلات مالی به بخش های جنوبی آمریکا مهاجرت کرد و بمب مخفی خود را در اختیار دولت جنوبی قرار داد. رییس جمهور وقت دولت مؤتلفه، «جفرسون دیویس»، پس از آشنایی با اژدر ذغال سنگ، به شدت شیفته این ایده شد. او به کورتنای سمت «مأمور مخفی ویژه» را تفویض نمود و وظیفه کارگذاری این بمب ها در کشتی های نیروهای شمالی را واگذار کرد. تیم تحت سرپرستی کورتنای، به کمک این شیوه، 60 کشتی رقیب را منهدم کرد که یکی از آنها کشتی حامل دریاسالار «دیوید پورتر» بود.
نیش زن : اولین تفنگ تعبیه شده درون پوشش خودکار، در حوالی دهه 1920 میلادی مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن، کاربردش در بین جاسوسان به عنوان یکی از سلاح های جاسوسی رواج یافت. «نیش زن» یا «اِستینگِر» سلاحی بود که نخستین بار توسط «OSS» معرفی شد. البته بعدها سازمان سیا نمونه های تکمیل شده تر از آن را تولید نمود. درست مثل سایر نمونه های «خودکار-تفنگ»، این سلاح برای بُرد نزدیک طراحی شده بود و از گلوله ای به کالیبر ۰/۲۲ بهره می گرفت. اِستینگِر، یک بار مصرف بود و توانایی بارگذاری مجدد گلوله را نداشت، ضمنا از آنجایی که از ساختار ماشه ای بهره می برد، نمی شد از آن بلادرنگ استفاده کرد، به همین خاطر، در دستورالعمل های OSS درج شده بود که حتی المقدور استفاده از آن در مواضع و موقعیت های مخفی و پنهان صورت پذیرد.استینگر OSS را نباید با خودکار-تفنگ های مدرن امروزی مقایسه کرد. نمونه های مدرن این سلاح نخستین بار در دهه 1990 میلادی ارائه شد. این نمونه ها قابلیت گلوله گذاری مجدد داشتند و برای استفاده باید درون یک ابزار تاشو شبیه به تفنگ دستی قرار می گرفتند. به خاطر این ساز و کار، «ATF» (دفتر نظارت بر مواد الکلی، تنباکو، اسلحه و مواد منفجره در آمریکا)، این سلاح ها را در رده تفنگ های دستی ارزیابی کرد که به موجب آن امکان خرید و فروش شان، فارغ از کسب مجوزهای لازم برای یک «تفنگ-خودکار» واقعی، میسر گردید.
تفنگ های عصایی : تفنگ های عصایی یکی از سلاح های جاسوسی نخستین بار در اوایل دهه 1800 میلادی ارائه شدند و پس از آن رواج یافتند. در ابتدا بازار خرید این سلاح ها بیشتر در اختیار مزرعه دارانی بود که قصد داشتند در اسرع وقت با آفات مزارع (اعم از موش، کلاغ و…) مقابله کنند. همچنین، اسلحه ی مورد اشاره برای غافلگیری سارقان و جلوگیری از سرقت بسیار موثر بود. بعدها، تولیدکنندگان اسلحه در آمریکا به پتانسیل های این ابزار به عنوان یک سلاح مخفی پی بردند. به دنبال تصویب قوانین گوناگون در مورد سلاح های مخفی در ایالات مختلف آمریکا، کاربرد ابزارک های عصایی شکل تنوع بیشتر یافت: از فلاسک مخفی شده در عصا گرفته تا میکروسکوپ! به خاطر پتانسیل مخفی سازی بالای تفنگ های عصایی، نهادهای امنیتی-اطلاعاتی و در رأس آنها «کا گ ب» به استفاده از این سلاح ها تمایل نشان دادند. در سال 1986 میلادی، از یک جاسوس اهل شوروی نوعی «عصا-تفنگ» با کاربرد ویژه کشف و ضبط شد که در دادگاه علیه او به کار رفت و نهایتاً فرد مذکور به خاطر جاسوسی علیه نیروی دریایی آمریکا محکوم گردید.
تفنگ سیانوری : تفنگ سیانوری یکی دیگر از سلاح های جاسوسی به عنوان ابزاری تروریستی توسط نیروهای «کا گ ب» مورد استفاده قرار می گرفت. بر خلاف مورد ترور «گئورگی ایوانوف مارکوف» که از طریق شلیک یک گلوله حاوی سیانور از یک تفنگ تعبیه شده در یک چتر به وقوع پیوست، کاربرد تفنگ سیانوری به شکل اسپری نمودن سم سیانور به سمت قربانی بود. از آنجایی که محتویات سم به صورت افشانه در فاصله نزدیک به قربانی رها می گشت، برای پیشگیری از عوارض، استفاده کننده از اسلحه باید پیش از شلیک، یک قرص خنثی کننده سم مصرف می نمود. عارضه بارز تفنگ سیانوری، وقوع حمله قلبی است و این سلاح هیچ گونه علامت بر روی جسم باقی نمی گذارد. تا کنون، استفاده از اسلحه یاد شده لااقل در دو مورد تأیید گشته است. این موارد توسط مأمور «کا گ ب»، «بوهدان استاشینسکی» به اجرا در آمده اند؛ یکی از قربانیان یک نویسنده سیاسی اوکراینی و دیگری یک سیاستمدار اوکراینی بوده است. شیوه اجرای عملیات ترور توسط استاشینسکی از این قرار بود: او اسلحه را لای یک روزنامه پنهان می کرد و مخفیانه به قربانی نزدیک می شد. در موقعیت مناسب، استاشینسکی تفنگ را خارج می نمود و آن را در مقابل صورت قربانی شلیک می کرد. لازم به ذکر است که هر دو قربانی در بازه زمانی زیر یک دقیقه جان باختند. استاشینسکی، بعدها به «کا گ ب» پشت کرد و در حال حاضر در مکانی نامعلوم به حیات خود ادامه می دهد.
کاکولوب : «کاکولوب» (Caccolube) یکی دیگر از اختراعات «OSS» در سلاح های جاسوسی است. این ابزار در واقع یک ماده شیمیایی ریگ مانند بود که از آن برای انهدام موتورهای وسایل نقلیه استفاده می شد. کاکولوب معمولاً در بسته های پنج تایی حمل می گشت. از آنجایی که ترکیب مذکور هیچ گونه خاصیت انفجاری نداشت، کارآمدی آن افزایش می یافت و فرد حامل می توانست آن را بدون هیچ گونه خطری حمل و نقل کند. چون ترکیب مذکور حالتی پودر شکل داشت، در مواقعی که حامل آن احساس می کرد احتمال دارد لو برود، به راحتی می توانست از شرش راحت شود.آنچه از ویدئوهای آموزشی OSS به دست آمده، حکایت از آن دارد که مأمورین به راحتی و در نهایت سرعت می توانند این ترکیب را درون موتور وسایل نقلیه ریخته و عملیات را پیش ببرند.پس از قرار گیری در محل مناسب، لایه لاستیکی اطراف ترکیب، در ماده نفتی موجود در موتور حل می شود و محتویاتِ آن درون موتور رها می گردد. اندکی پس از راه افتادن خودرو، کاکولوب به طور کامل اجزای موتور را نابود می کند. با از کار افتادن وسیله نقلیه دشمن، نیروها یا مجبور می شوند پیاده به مسیر خود ادامه دهند یا باید مشغول اندیشیدن تدبیری برای بازگرداندن خودرو به پایگاه شوند. در هر دو حالت، یک وسیله نقلیه از حضور در میدان نبرد باز می ماند و هزینه تعمیر یا تخریب کامل آن به نیروهای دشمن تحمیل می گردد.کاکولوب از لحاظ کارکرد شباهت زیادی به یک سلاح دیگر موسوم به «حشره شب تاب» (Firefly) داشت که درون محفظه سوخت جایگذاری می شد. شب تاب در اصل یک بمب ساعتی بود که باعث انهدام موتور می شد. نتیجه نهایی به کارگیری هر دو سلاح به هم شباهت داشت اما تلفات شب تاب به مراتب بیشتر بود.
خنجر نهفته در کفش جیمز باند : «یان فلمینگ»، نویسنده سری داستان های جیمز باند، رفاقتی قدیمی با رییس پیشین سازمان سیا، «آلن دالِس» داشت. هنگامی که دالس در جریان یک سفر به بریتانیا با فلمینگ ملاقات کرد، نویسنده سرشناس مدعی شد که سیا به اندازه کافی در زمینه توسعه ابزارهای جاسوسی موفق نبوده است. دالس که از ایده های فلمینگ به وجد آمده بود، بخش تحقیق و توسعه سازمان تحت امر خود را موظف نمود تا برخی از ابزارهای مورد استفاده جیمز باند را کپی برداری و تولید کنند.حاصل این ملاقات، ساخت تعدادی از دستگاه های مخفی و سلاح های جاسوسی جیمز باند به صورت واقعی شد. در این زمره می توان به «خنجر نهفته در کفش» (متعلق به فیلم «از روسیه با عشق») و «دستگاه ردیاب» (متعلق به فیلم «پنجه طلایی») اشاره کرد.هنوز مشخص نیست که جاسوسان سیا تا چه اندازه توانسته اند از خنجر نهفته در کفش بهره برند، اما هر چه بود، رفاقت دالس و فلمینگ منجر به خلق راهکارهای جدید برای دستیابی به هدف شد. ناگفته نماند که در برخی از کارهای فلمینگ، ابزارهای واقعی مورد استفاده توسط سازمان جاسوسی سیا نیز معرفی شده است. البته بنا به توصیه دالس، این دستگاه ها تنها نمایانگر جنبه هایی محدود از کاربردهای گسترده این ابزار آلات هستند.اما از همه این موارد که بگذریم، نباید از این نکته گذشت که رفاقت این دو چهره سرشناس تبعاتی هم در بر داشت. به عنوان مثال، روزنامه های روسی تا مدت ها مسئولین سیا را به خاطر ایده گیری از یک نویسنده بریتانیایی مورد تمسخر قرار می دادند.
وِلراد MK ۲ : «وِلراد MK ۲» یکی از سلاح های جاسوسی که توسط بریتانیایی ها و آژانس «SOE»، صرفاً برای عملیات ترور تولید شده بود. اسلحه مورد بحث به شکل لوله ای بود که شامل اجزای بسیار ساده می شد. بدون خشاب، این سلاح شباهت زیادی به تلمبه ساده دوچرخه داشت. اجزای اسلحه هیچ گونه نشان و نوشته خاصی نداشتند و به همین دلیل، پی بردن به هویت شرکت سازنده اش غیر ممکن بود. گفته می شود تنها سازندگان اصلی وِلراد از مکان ساخت آن آگاهی داشتند. در چند جا نقل شده که شرکت «بریتیش اِسمال آرمز» مبدعش بوده، اما به خاطر فقدان حتی یک مدرک موثق، آن را «اسلحه ساخته شده توسط ارواح» می نامند.تولید ولراد، با توجه به وضعیتِ اقتصادیِ خرابِ زمانِ جنگ، بسیار مقرون به صرفه بود. اجزای اصلی اسلحه عبارت بودند از: یک لوله تفنگ صدا خفه کن، و یک خشاب هشت گلوله ای احاطه شده با روکش لاستیک که کاربرد دسته را هم داشت. به خاطر ظاهر اسلحه و از آنجایی که ساختار ماشه چکان درست پشت مخزن شلیک گلوله قرار داشت، صدای شلیک و گاز خارج شده از سر تفنگ به میزان قابل توجه کاهش می یافت.امکان شلیک چند باره گلوله نیز میسر بود اما به خاطر اینکه معمولاً هنگام شلیک، سر اسلحه در نزدیک ترین فاصله ممکن به بدن قربانی قرار می گرفت، غالباً نیازی به شلیک مجدد احساس نمی شد. در قسمت سر لوله تفنگ، گودی خاصی رویت می گشت که باعث می شد در هنگام شلیک، تکانش حداقلی صورت گیرد. با توجه به آنچه در بالا آمد به جد می توان این اسلحه را تفنگ ایده آل ترور نام گذاشت.
اِسلیو گان MK ۲ : «اسلیو گان» یکی از سلاح های جاسوسی نیز توسط بریتانیایی ها و آژانس «SOE» ساخته شده بود. کاربرد این سلاح، انجام ترورهای مرگبار بود و به مانند «ولراد» از لوله صدا خفه کن بهره می برد که گلوله کالیبر ۰/۳۲ از آن شلیک می گشت. با این حال، اسلیو گان قابلیت تنها یک شلیک را داشت و از آنجایی که هیچ گونه دسته ای نداشت، می شد آن را در آستین لباس پنهان کرد (واژه «اسلیو» [sleeve] به معنای آستین است). علی رغم برخورداری از مهمات قوی تر از «خودکار-تفنگ استینگر»، «اسلیو گان Mk ۱» به صورت چخماقی (سرپُر) مورد استفاده قرار می گرفت. البته در مدل «MK ۲» این ایراد برطرف شد. حال، تنها با چکاندن یک ماشه کوچک، گلوله شلیک می شد.اسلیو گان قابلیت شلیک گلوله تا برد ۲/۷ متر را داشت، با این حال، برای کارکرد مؤثر، بهتر بود سر لوله تفنگ در نزدیک ترین فاصله ممکن با بدن قربانی قرار گیرد. روی هم رفته، اسلیو گان اسلحه ای کاملاً مخفی بود که جاسوس-تروریست ها ترجیح می دادند قربانیان خود را در کمال خونسردی با آن به قتل برسانند. صد البته، گزینه حرفه ای تر، استفاده از سم بود.
خودکارهای زهرآگین : در مسیر عزیمت برای ترور یک دشمن سیاسی، یکی از جاسوسان کره شمالی، در حالی تن به دستگیری داد که از او تعدادی سلاح مخفی، از جمله دو اسلحه خودکار شکل کشف و ضبط گردید. یکی از این سلاح های جاسوسی ، در نوک خود مجهز به یک سوزن بود که از طریق آن سم به قربانی تزریق می شد. ظاهر این اسلحه به گونه ای بود که هرگز نمی شد بین آن و یک خودکار معمولی تفاوت گذاشت. اما اسلحه دیگر، قابلیت شلیک گلوله ای زهرآگین را داشت. در بازرسی بدنی، یک اسلحه دیگر نیز از او کشف شد که ظاهری شبیه به چراغ قوه داشت. مقامات امنیتی، پس از امتحان اسلحه مذکور، از دقت و قدرت مرگبار آن شگفت زده شدند. مقامات کره جنوبی، اسلحه تعبیه شده در چراغ قوه را کشفی جدید عنوان نمودند اما اعلام داشتند، کاربرد سلاح های خودکار شکل، مسبوق به سابقه بوده است.هدفِ ترور، فردی موسوم به «پارک سانگ-هاک» اعلام شد که پیش تر از طریق بالون، بر فراز مرزهای کره شمالی، اقدام به انتشار اعلامیه های ضد پیونگ یانگ (پایتخت و مقر حاکمیت کره شمالی) نموده بود. پس از آگاهی از اقدام فرد مذکور، رژیم کره شمالی، دولت کره جنوبی را تهدید به مقابله به مثل نظامی نمود اما در پایان مشخص شد آنها راهکار ترور را در پیش گرفته اند و می خواهند نقشه خود را توسط مأموری به نام «آن» (Ahn)، اجرایی کنند. پس از اثبات اتهام توسط دادگاهی در کره جنوبی، «آن» به چهار سال زندان محکوم شد که در قیاس با جرمی نظیر «اقدام علنی برای قتل به وسیله سم»، مجازاتی ناچیز محسوب می شود.
ارسال نظر