پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یک: چند روزی است جامعه به‌شدت از منظر امنیت ذهنی ملتهب شده و مردم مطالبه و درخواست قصاص از دو قاتل معروف دارند. اولی در پارس‌آباد مغان قاتل دختر مظلومی را با نیت پلید مورد تجاوز قرار می‌دهد و بعد او را می‌کشت. در مورد دیگر قاتل پس از سرقت خودرو، دختر 8  ماه را در درون خودرو دربسته تنها رها می‌کند و نوزاد 8 ماه به دلیل کمبود اکسیژن و دمای بالای محیط فوت می‌کند. هر دو حادثه موجب انزجار عمومی و مطالبه از دستگاه قضایی برای برخورد سخت با عاملین این دو حادثه را خواستار هستند به‌طوری‌که در بعضی از مصاحبه تلویزیون با مردم نسبت به این دو حادثه، بعضی از مردم درخواست اعدام به روش‌های سخت و بعضاً غیرعقلانی را خواستار بودند اما سؤال اینجاست چرا در حوادث دیگر با مرور زمان مردم این موضوعات را فراموش می‌کنند؟!

در 9 تیر 1360 کانتینر یک مبلغ جوان به همراه همسرش در ماهشهر به دلیل آنکه فعالیت مذهبی داشتند توسط عناصر سازمان منافقین خلق آتش زده می‌شوند. در این کانتینر دختربچه سه‌ساله محبوس و زنده‌زنده جلوی دیگران سوخت و جزغاله شد. قاتل با شکستن پنجره وارد کانتینر شده و سپس بنزین را بر سرتاسر کانتینر ریخته و درنهایت آن را آتش می‌زند. از فاطمه طالقانی چیزی باقی نماد الا جنازه‌ای سوخته و جزغاله شده که قابل شناسایی نبود. قاتل دستگیر و اعدام می‌شود. 

دو: دو برادر به نام‌های محمد و عبدالله فتحی با اسلحه کمری و کلاشینکف ظرف مدت ده دقیقه از نبود مأمورین انتظامی استفاده کرده و پاساژ طلافروشی واقع در فلکه دوم فردیس کرج را خالی می‌کنند. پس از دستگیری این دو فرد به جرم حمله مسلحانه  و ایجاد رعب و وحشت و درنهایت ارعاب محکوم به اعدام می‌شوند. اما از این حادثه مدت‌زمان کوتاهی نگذشته که پدر و مادر وی با سفر به کانادا درخواست پناهندگی سیاسی کرده و از این اعدام به‌عنوان جنایت علیه بشریت نام می‌برند و درنهایت درخواست محکومیت ایران را در نهادهای بین‌المللی دارند. پیگیری‌های این پدر و مادر موجب می‌شود تا احمد شهید این اعدام را محکوم کرده و جمهوری اسلامی ایران را متهم به نقض حقوق بشر نماید. پیش از این نیز احمد شهید گزارش گر سابق  سازمان ملل ایران را به اعدام اعضای تروریست سازمان منافقین به‌ویژه قاتل فاطمه طالقانی محکوم به نقض حقوق بشر نمود. 

سؤال اینجاست، اگر متهمین حادثه پارس‌آباد و تهران که دو دختربچه را به فجیع‌ترین وجه ممکن کشتند، اعدام شوند چه ضمانت است که چند سال دیگر آن‌ها به‌عنوان یک پرونده حقوق بشری جدیدی علیه ایران مطرح نگردد. آیا حافظه تاریخی جامعه حوادثی چون پارس‌آباد را به‌مانند قتل دختربچه سه‌ساله فراموش می‌کند؟! و همین فراموشی موجب می‌شود عده‌ای از قاتلین آن‌ها شهید سازی کنند و با دست گرفتن پرونده اعدام سال 67 نظام را متهم به خشونت نمایند؟ چه کاری برای پایان دادن به این حادثه می‌بایست انجام داد؟ اگر کسی از قاتل آتنا یا بنیتا حمایت کرد مردم چه واکنشی نشان می‌دهند؟ آیا همان واکنش در پرونده قتل‌هایی که کودکان بی‌گناه در آن‌ها به شهادت رسیدند وجود دارد؟ سؤالاتی از این دست بخش کوچکی از حافظه تاریخی مردم است که متأسفانه دستگاه رسمی تبلیغات کشور نتوانسته از آن استفاده کند. بی‌توجهی به تاریخ معاصر سبب خواهد شد تا ده سال دیگر قاتل آتنا و بنیتا هم به‌عنوان یک مظلوم معرفی‌شده و نسل جدیدی که نه آتنا را می‌شناسد نه درد دل پدر بنیتا را ، از کنار این دو فاجعه عبور کنند.