پارس بررسی می کند:
آشفتگی کامل برای سران اصلاحات/ چرا روحانی در پساهاشمی تند شد؟
شخص روحانی برای حفظ بدنه اجتماعی خود به این نوع دیالوگ ها ورود کرد و سعی نمود خلا هاشمی را یک تنه پر کند. این موضوع چون به رئیس قوه مجریه باز میگردد موجب دو قطبی جامعه و تشدید شکاف اجتماعی میان نیروهای انقلابی و اصلاح طلبان شد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- پیش از اینکه روحانی در انتخابات اخیر و پس از آن تند شود، این بار را گروه های مختلف حامی روحانی بر عهده داشتند. به طور نمونه تحریک افکار عمومی پیش از این برعهده تیم های سیاسی اصلاح طلبانی بود که در میان اصولگرایان و بدنه انقلابی چهره ای غیر ارزشی شناخته می شود. مثلا تاج زاده در توییتر می نویسد : «وقتی حفظ اسد مهمتر از پاسداری از خوزستان شد، دیدن چنین وضع ناگواری نیز دور از انتظار نیست!» یا در جای دیگر سخن از تحلیل پیرامون برجام سوریه می گوید و مسیر تند شدن فضا را کلید می زند. در این بین اشخاص چون کرباسچی، عبدالله نوری و ده ها شخصیت دیگر اصلاح طلب این وظیفه را بردوش می کشیدند. اما هیچکدام نمی توانستند بدنه جامعه را به صورت کلی تحریک کند.
پیش از همه اینها هاشمی بود که به دلیل شخصیت کاریزماتیک و نوع نگرش سیاسی، جریانات سیاسی را به تکاپوی پاسخ دهی می انداخت. او در سر مسئله حمایت از روحانی، خلع سلاح از نیروهای مسلح و ژاپنیزاسیون صنایع دفاعی، مسئله موشکی، مرگ بر آمریکا و ده ها موضوع دیگر جامعه را به سمتی که میخواست هدایت میکرد و هیجانات اجتماعی را پیرامون حمایت از روحانی بکار میگرفت. هاشمی از آنجا که مسئولیت مستقیم در قوه اجرایه نداشت هیچ وقت در سطح اجرا با سیاست های ابلاغی نظام مخالفت نمیتوانست داشته باشد که در نتیجه آن کارها دچار نقض و خسران شود. بلکه فضای کشور را در حوزه ی رسانه ای تحریک میکرد و افکار عمومی را برای حمایت از روحانی بکار میگرفت.
با رفتن هاشمی از مسیر حمایت از روحانی، خلا موجود با اصلاح طلبان پر نشد . حتی فضای تند اصلاح طلبان فعال در فتنه 88 هم نتوانست مسیر هیجانات اجتماعی را سیراب کند. اینجاست که شخص روحانی برای حفظ بدنه اجتماعی خود به این نوع دیالوگ ها ورود کرد و سعی نمود خلا هاشمی را یک تنه پر کند. این موضوع چون به رئیس قوه مجریه باز میگردد موجب دو قطبی جامعه و تشدید شکاف اجتماعی میان نیروهای انقلابی و اصلاح طلبان شد.
در واقع روحانی بر آن است خلا هاشمی را برای تهییج اجتماعی در حفظ سازمان رای خود، پر کند اما به دلیل نوع سمت و نیز حضور در کرسی ریاست جمهوری و رئیس شورای امنیت در یک تعارض اساسی قرار گرفت. او در این مدت سخنان تندی علیه بعضی منافع امنیت ملی گفت در حالی که خود متصدی حفظ امنیت در سمت ریاست شورای امنیت کشور است. به عبارت دیگر روحانی در برابر کرسی ریاست جمهوری ایستاده تا خود را نگه دارد دریغ از اینکه این کار نه در جایگاه او است و نه جامعه تجربه خوبی از این نوع اپوزوسیون سازی دارد. به نظر می رسد اگر اصلاح طلبان شخص دیگری را در این بین داشته باشند تا همچون هاشمی فضای دو قطبی را برای اقای روحانی حفظ کند، باید منتظر کمتر شدن حرف های تند روحانی در محافل مختلف بود. البته نباید فراموش کرد اصلاح طلبان به رهبری سید محمد خاتمی هم خواهان تند شدن فضا نیستند. پروژه ی عبور از فتنه و عادی سازی روابط درون قوا با عنوان آشتی ملی، نشان می دهد اصلاح طلبان حاضر نیستند برای روحانی در سطح کلان هزینه دهند و با درک این موضوع از سوی روحانی، وی شخصا وارد عرصه تقابل و دیالوگ هیجانی شده است.
این راهی که رئیس دولت در پیش گرفته ایستادن در برابر خود است. مسئله ای که روحانی را در دوران پسا هاشمی تنها گذاشته و یک آشفتگی کامل برای سران اصلاحات به وجود آورده است. اصلاحات خواهان آن هستند با آرامش سازی فضا و عدم تقابل با نظام و تقلیل فتنه 88 به یک مسئله داخلی و خانوادگی برای سال 1400 نامزد اصلاح طلب معرفی کنند اما با اقدامات راهی ممکن است فضا تند تر و اصلاح طلبان از این آرزو دور تر شوند. تنها راه این موضوع هماهنگی در میان اصلاحات و روحانی است تا به او وعده سازمان رای کافی دهند و روحانی دست از تند شدن فضا بردارد. به طور حتم اولین آسیبی که از تند شدن فضا به گروه های سیاسی وارد می شود، مخاطبش اصلاح طلبان است.
ارسال نظر