چی شد که «چوبکاری نفرمایید» ضرب المثل شد
چوبکاری براثر زمان پیشرفت کرد! و از درون خانه داخل سیاست شده گوشه ای از گوشمالی و مجازات سیاست پیشه گان گناهکار را بر عهده گرفت. در این مورد اگر فرد محکوم به مرگ می شد او را به پشت می خوابانیدند و با چوبهای ضخیم آن قدر به شکمش میزدند که روده هایش پاره می شد و بر اثر خونریزی به فجیعترین وضع جان می داد.
به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبر نگاران، عبارت« چوبکاری نفرمایید» به لحاظ معنی و مفهوم واقعی یعنی کسی را با چوب زدن و به وسیله چوب تنبیه کردن است. ولی مجازاً کسی را خجل و شرمسار کردن از نیکی و احسان بیش ازحد معمول بکار می رود. از کسی پذیرایی و به کسی محبت کردن، نیکی کردن به آن که نسبت به تو نیکی نکرده است، وبالاخره با انعام و اکرام کسی را که انعام و اکرام وظیفه او بوده خجل کردن است.
در تمام این موارد طرف مقابل خجلت و شرمساریش را با عبارت بالا به صور و اشکال زیر پاسخ می گوید: چوبکاری نفرمایید، فلانی مرا چوبکاری می کند، خودم شرمنده هستم دیگر چوبکاری نفرمایید، و قس علی هذا.
ریشه ضرب المثل
چوبکاری همان طوری که در بالا ذکر شده حاکی از سیاست و تنبیه طرف مقابل به وسیله چوب زدن است. این نوع تنبیه و مجازات از قدیمیترین ایام تاریخی بلکه از بدو خلقت بشرکه فقط چوب درختان جنگلی آلت و ابزار کار انسانهای اولیه بوده معمول و متداول بوده است. اطفال خردسال بازیگوش را با چوبهای نازک که به دست و پایشان می زدند تنبیه می کردند.
مردان متاهل همسرانشان را البته در دوره مردسالاری با چوبهای ضخیم مخصوصاً چوب انار که ضربه هایش دردناک بوده و بدن را متورم و خون آلود می کرده است مجازات می کرده اند.
چوبکاری براثر زمان پیشرفت کرد! و از درون خانه داخل سیاست شده گوشه ای از گوشمالی و مجازات سیاست پیشه گان گناهکار را بر عهده گرفته است. در این مورد اگرگناهکار محکوم به مرگ می شد او را به پشت می خوابانیدند و با چوبهای ضخیم آن قدر به شکمش می نواختند که روده هایش پاره می شد و محکوم بیچاره بر اثر خونریزی داخلی به فجیعترین وضعی جان می داد.
چنانچه محکومیت گناهکار در حد مرگ و اعدام نبود این گونه محکومان را که اکثراً شاهزادگان و امرای ارتش وحکام ولایت بوده اند به طریق چوب زدن و نقره داغ! کردن، یعنی جریمه نقدی، و نفی بلد و تبعید محکوم می کردند تا سایر ماموران دولت تکلیف خود را بدانند و سرجایشان بنشینند.
به طوری که گفتیم اگرچه چوب زدن از قدیمیترین ایام تاریخی رایج و معمول بود ولی چوبکاری رجال در زمان فتحعلی شاه قاجار اتفاق افتاد و بخصوص در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه بنابرنقشه و تصمیم میرزا تقی خان امیرکبیر شاهزادگان و حکام ولایات و فرماندهان قشون را که در انجام وظایف محوله تهاون و قصور می ورزیدند بدین وسیله چوبکاری و مجازات می کردند تا درس عبرتی برای سایرخدمتگزاران و عمال دولت باشد.
براثر نقشه و تدبیر امیرکبیر تا آنجا که مدارک موجود حکایت می کند علاوه بر حکام ولایات در حدود چهارده تن از عموها و عموزاده های شاه و حتی پسران خاقان مغفور به علت خطاهایی که مرتکب شده بودند چوب خورده جریمه شده اند ولی پس از قتل امیرکبیر این نظم و نسق و سختگیری بلاتفاوت نیز در عصر قاجار با خود او متروک شده است.
به هرصورت در حال حاضر که جزء امثال وحکم در صحبتهایمان می گوییم فلانی مرا چوبکاری می کند از دوره قاجاریه به خصوص در زمان صدارت امیرکبیر که چوبکاری نسبت به تمام مقامات کشور رواج وکمال یافته به یادگار مانده است.
ارسال نظر