خورشید زمینی خدا یا زهرا
ای زینت نام مصطفی یا زهرا
مدح تو همین بس که شدی تا محشر
همتای علی مرتضی یا زهرا
.
.
.
ملیکه ی محشری و سلطنتت دیدنی است
خاک قدمهای تو یا فاطمه بوسیدنی است
کور شود هر آن کسی که در دلش به ذره ای
به شیعیان حیدرت عداوت و دشمنی است
.
.
.
مادرم هستی من ز هستی توست تا هستم و هستی دارمت دوست. . .
.
.
.
زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است
سرچشمهء محبت و الطاف داور است
بهر صفا و لطف خدا عشق مظهر است
بعد از خدا به سجده بوَد زآنکه مادر است
.
.
.
به یاد می آورم لحظه های فراز را که صدای او اعتبارم می بخشید
و لحظه های نشیب را که اعتمادم به یاد می آورم افرای افراشته ای را به یاد می آورم مادرم را …
.
.
.
آسودگی از محن ندارد مادر آسایش جان و تن ندارد مادر
دارد غم و اندوه جگر گوشه خویش ورنه غم خویشتن ندارد مادر
.
.
.
عمریست که ما مراممان حیدری است
لبریز از آن پیاله ی کوثری است
با عشق حسین محب زهرا گشتیم
از بس که حسین ابن علی مادری است
.
.
.
دوش از سرور غیبم / بر گوش دل ندا شد
گفتا زجای برخیز، / عالم پر از صفا شد
ظاهر فروغ زهرا-س / از بیت مصطفی شد. . .
.
.
.
بیشتر مردان موفقیتشان را مدیون زن اولشان هستند
و زن دومشان را مدیون موفقیتشان! ! !
.
.
.
باز از چمن داور، یک غنچه نمایان شد
از یمن قدوم او عالم همه بستان شد
برخیز نما شادی، ایام سرور آمد
چون باز دری بر خلق از روضه ی رضوان شد. . .
.
.
.
میلاد سرور بانوان جهان
و مادر تمام شیعیان بر شما و تمام ایرانیان مبارک باد. . . .
.
.
.
بیستم ماه جمادی
این ندا دادی منادی
آمده هنگام شادی
فاطمه از مام زادی
ولادت مادر تمام شیعیان بر شما و تمام ایرانیان مبارک باد.
.
.
.
شد جهان پرشور و غوغا
صفحه ی گیتی مصفا
بیت احمد طور سینا
پانهد زهرا-س به دنیا
.
.
.
چه گویم در مقام تو, تو ای روح اهورایی, تو نور چشم خورشیدی
تو زهرایی, تو زهرایی. . .
.
.
.
میلاد فرخنده و با سعادت اسوه تمام عیار مکارم و قله رفیع فضائل
صدیقه کبری، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها (
و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر
را به همه مادران تبریک و تهنیت میگوئیم. . .
.
.
.
سرای احمد امشب رشک طور است
زمین و آسمان غرق سرور است
نهد پا در جهان دخت محمد-ص
به راهش از جهان گلریز حور است. . .
.
.
.
زهرا که از فروغش عالم ضیا گرفته
دین نبی ز فیضش نشو و نما گرفته
مریم زمکتب او درس حیا گرفته
جشنی به عرش اعلی بهرش خدا گرفته
.
.
.
مادرم می خواهمت تا فصل دور
مادرم پاینده باشی پر غرور
مادرم روزت مبارک ناز من
مادرم تنها تویی آواز من

.
.
.
زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بوی مادر
.
.
.
مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم روشن تر از هر چشمه سار
مادرم ای عطر ناب زندگی
مادرم ای شعله ی بخشندگی
.
.
.
گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره ی من بیدار نشست و خفتن آموخت
لبخند نهاد بر لب من بر غنچه ی گل شکفتن آموخت
دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت
پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم وهست دارمش دوست
.
.
.
خدا انداخت زیر پای مادر
بهشتی کز همه چیز است برتر
اگر خواهی شوی مهمان جنت
نداری بهتر از مادر تو نعمت
بود شرط بهشت این حرف آخر
که باشی خاک زیر پای مادر
.
.
.
ز رنج بی حد و این خرمن غم
سپیدی خیمه زد بر موی مادر
به پروازم به دشت آرزوها
روم از بیکران ها سوی مادر
.
.
.
بسی آواره گشتم سوی هر کوی
ندیدم خوش تر از این خوی مادر
هزاران روی و لعل لب چه خواهم
چو دارم روی این دل جوی مادر
.
.
.
مادرم ای حوری هفت آسمان
مادرم ای نام خوب و جاودان
مادرم ای حس خوب عاشقی
مادرم خوشتر ز عطر رازقی
.
.
.

ز هر خار مغیلش گر رسد زخم
به تیماری روم بر کوی مادر
اسیری گشته ای ای طفل امید
اسیری در خم گیسوی مادر
.
.
.
من زاده شدم به عشق مادر
پرورده شدم به عشق مادر
در دامن او شدم چنین نور
پیوسته شدم به عشق مادر
.
.
.
مادرم ای مایه ی آرامشم
مادرم ای واژه ی آسایشم
مادرم ای جاودان در قلب من
مادرم ای صاحب این جسم و تن
.
.
.
از رنج زمان عبور دادی
نی خسته شدم به عشق مادر
آموخت مرا صبور باشم
دل بسته شدم به عشق مادر
.
.
.
هر ملک به زیر پای مادر
گل دسته شدم به عشق مادر
چون داد مرا ز شیره جان
لب بسته شدم به عشق مادر
در ساحل قلب بی کرانش
وابسته شدم به عشق مادر