سیاست های فرسوده در دارالمجانین بزرگ
عملکرد وزارت راه و شهرسازی در زمینه اصلاح بافت های فرسوده مانند راه آهن یادگاری و مسکن مهر شده است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- انسان اگر لحظه ای از غفلت به در آید گمان می کند که دنیا دارالمجانین بزرگی است که همه مفاهیم در آن وارونه شده اند و همان طور که حضرت امام امت روحی له الفدا فرمودند: الفاظ از معانی تهی شده اند.
چطور می شود در عصر ابررایانه ها و پیشرفت های شگرف تکنولوژیکی هنوز در متن جامعه آسیب های اجتماعی و رفاهی گسترده ای حاکم باشد به نحوی که در روند عادی زندگی مردم ایجاد اختلال نماید؟ جامعه اسلامی که به عنوان الگوی انقلاب اسلامی برای ملت های آزاده جهان با رهبری حضرت امام (ره) پای به عرصه وجود نهاد با گذشت 37 سال از عمر خود امروز با آسیب های قابل توجهی مواجه است که تمام آنها حاصل غفلت های مختلف مدیران و کارگزارانی است که در طول سال های متمادی مسئولیت رسیدگی به این بخش ها را داشته اند. اما نمودار نزولی در شاخص های مختلف اجتماعی در برابر چشمان این مسئولان قرار داشته و دریغ از ارائه برنامه و راهکار عملیاتی برای جلوگیری از تشدید آنها.
معضلات ناشی از بافت فرسوده در سراسر کشور به عنوان یکی از آسیب های کلیدی در حوزه اجتماعی بخش قابل توجهی از اقشار جامعه را رنج می دهد که بدون در نظر گرفتن این رنج گسترده ادعای خدمت رسانی به مردم و حل مشکلات آنها بیش از یک ادعای تبلیغاتی ارزش دیگری ندارد. آسیب های متعددی در زمینه فرهنگی و اجتماعی بر بستر افزایش بافت های فرسوده در محیط های زندگی مردم شکل می گیرد. مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در قالب یک پژوهش میدانی که در این زمینه انجام داده است به این نتیجه می رسد که حاشیه نشینی، بافت های فرسوده و محلات اقماری بسترهای مناسبی برای بروز و تقویت ناهنجاری های اجتماعی هستند. در تهران نیز اغلب آسیب های اجتماعی نظیر کودکان کار و خیابان، خرده فروشی مواد مخدر، زندگی مهاجران داخلی و خارجی و همچنین اختفای برخی از بزهکاران در این گونه محلات بروز می نماید که خطرات جانی برای شهروندان به دنبال دارد و باید هر چه سریعتر این موضوع مورد رسیدگی مسئولان مربوطه قرار گیرد. باید تاکید کرد که نوسازی این گونه بافت ها علاوه بر مقابله با آسیب های اجتماعی باعث رشد امنیت روانی شهرواندان می شود. خانه های پر جمعیت بافت فرسوده محل مناسبی برای مبادله تجارب بزهکارانه خواهد بود. در این راستا باید سازمان ها و نهادهای متولی دولتی، بانک ها و شرکت های سرمایه گذاری و ساختمانی به شهرداری تهران که متولی نوسازی بافت فرسوده است کمک جدی و مستمر داشته باشند.
روزنامه همشهری نیز با بیان اینکه بافت های فرسوده در شهر تهران همانند یک بمب ساعتی هستند اعلام کرده است: «در خوش بینانه ترین حالت، ۱۵ درصد مردم شهر تهران در بافت های فرسوده سکونت دارند؛ بافت هایی که از آنها به عنوان بمب ساعتی یاد می شود. بخشی از این بافت ها همین الان، به خاطر مسائل امنیتی مشکلاتی را برای شهروندان به وجود آورده اند.»
به راستی می توان علی رغم میل باطنی به تدریج به این باور رسید که گویا در نزد بخشی از کارگزاران دولتی الفاظ از معانی تهی شده اند و به تعبیر سید مرتضی آوینی در کتاب توسعه و مبانی تمدن غرب مفاهیم در این دنیای عجیب وارونه شده اند. در غیر این صورت چگونه می توان عملکرد وزارت خانه ای به نام راه و شهرسازی که در مقام لفظ ادعای اختصاص 300 هزار فقره تسهیلات برای بهسازی بافت فرسوده شهری در نظر گرفته را در مقام معنی با اجرایی شدن اعطای کمتر از 10 هزار تسهیلات مقایسه نمود؟ در گزارش عملکرد دو ساله این وزارت خانه که سال گذشته منتشر شده اعلام شده است: «به منظور بهسازی و نوسازی بافت های فرسوده شهری اعطای سالانه 300 هزار فقره تسهیلات ارزان قیمت نوسازی در بافت فرسوده (با سقف 50 میلیون تومان) در مناطق مختلف شهری و تا پایان برنامه ششم توسعه مصوب شد.» با این وجود آنچه در عمل در سال های 92 و 93 به انجام رسید فاصله غیر قابل قبولی با این عدد دارد. بر اساس گزارش های مربوط به میزان اختصاص این تسهیلات در سال های 92 و 93 اعلام شده است که: «در سال 93 تعداد تسهیلات پرداخت شده جهت نوسازی بافت فرسوده حدود 29 هزار فقره و در سال 92 تنها 8 هزار فقره بوده است. این در حالی است که طی سال های 89 تا 91 به طور متوسط سالانه 63 هزار فقره تسهیلات نوسازی بافت فرسوده پرداخت می شد. بدین ترتیب مشاهده می شود که طی سه سال گذشته علی رغم افزایش سهمیه مصوب، پرداخت این تسهیلات به کمترین میزان خود طی سال های اخیر رسیده است.» در سال 94 نیز میزان اعلام شده از ارائه تسهیلات در شش ماهه نخست نشان می دهد که عملکرد این وزارت خانه در این زمینه نیاز به بازنگری جدی دارد. در شش ماهه نخست سال 94 تنها 8 هزار پرونده در این زمینه ثبت شده است.
با این وجود آخوندی دلیل این اختلاف فاحش میان برنامه و عملکرد در تخصیص تسهیلات بافت فرسوده را به کندی عمل بانک ها مربوط می داند؛ اما بر اساس گزارش های منتشر شده پیش از این همیشه جلسات منظمی جهت هماهنگی بین بانک ها و وزارت راه و شهرسازی برگزار می شد. همچنین با پیگیری وزارت راه و شهرسازی ضمانت لازم جهت پرداخت یارانه سود تسهیلات از سوی دولت در اختیار بانک ها قرار می گرفت. اما در دوره آخوندی جلسات مذکور به کلی تعطیل شده و در مجموعه وزارت راه و شهرسازی، پیگیری خاصی برای تضمین پرداخت یارانه سود تسهیلات از سوی دولت انجام نمی پذیرد.
اگر چه اصلاح و بهسازی بافت فرسوده تنها بر عهده وزارت راه و شهرسازی نیست و در این زمبنه شهرداری ها و مردم نیز دو ضلع اصلی عوامل موثر در اصلاح این آسیب در کنار وزارت راه و شهرسازی هستند؛ اما زمانی که افکار عمومی با مراجعه به برنامه ها و عملکردهای این وزارت خانه با تغییر اولویت ها یا عدم تشخیص صحیح آنها توسط مدیران این مجموعه مواجه می شود، سهم عمده ای از عدم موفقیت در مقابله با بافت های فرسوده در کشور را نیز به طور طبیعی متوجه این نهاد خواهد دانست. آخوندی ماه هاست که با مطرح کردن مسئله مرکانتیلیستی بودن فعالیت های خصوصی سازی در ایران در طول سال های گذشته داعیه دار روش لیبرالبسم و بازار آزاد در اقتصاد سیاسی است. او از یک طرف به دلیل انتقاد از بخش های اقتصادی کشور که زمینه ساز تیول داری مدرن در حوزه های مختلف شده اند، سیستم فعلی را برای اصلاح امور کلان اقتصادی ناکارآمد می داند و از سوی دیگر طرح های پیشنهادی وزارت راه و شهرسازی را از قبیل ارائه تسهیلات و مواردی نظیر طرح مسکن اجتماعی را در راستای تقویت همان سوداگری تعریف می کند. اگر آخوندی در طرح هایی نظیر تولید انبوه مسکن و نیز ارائه تسهیلات گسترده اصلاح بافت فرسوده نگران رشد رانت گونه صنایع وابسته است، چگونه می تواند روی کاغذ به ارائه وعده های مربوط به آنها بپردازد؟
فاصله میان انجام تعهدات با وعده هایی که توسط آخوندی در طول سه سال گذشته ایجاد شده است می تواند به صورت طبیعی اذهان مخاطب را به یک بدبینی نگران کننده سوق دهد و آن اینکه گویا برای بخشی از کارگزاران به دلایل نامعلوم، حفظ وضع موجود اولویت اصلی به شمار می رود. گویا قرار نیست آسیب هایی نظیر تامین مسکن متقاضیان، اصلاح بافت های فرسوده، تامین امنیت راه های مختلف زمینی، ریلی و هوایی و سایر امور به نقطه استاندارد نزدیک شود. آیا سوداگران به روابط پنهانی با بخش هایی از بدنه کارگزاران دولتی رسوخ کرده اند و اصلاح این آسیب ها منافع آنها را به خطر می اندازد یا کندی عملکرد دولت در حوزه راه و شهرسازی و بخش قابل توجهی از موضوعات دیگر دلایل خوش بینانه تری دارند؟
آوینی در ادامه بیان نظریه خود می نویسد: آری به راستی برای صلح الفاظ از معانی تهی شده اند. معنای صلح و جنگ در جهان امروز آن چنان بر هم انطباق یافته که مرزی فی ما بین آن دو وجود ندارد. اکنون رفته رفته به اعماق فاجعه دیکتاتوری اقتصاد نزدیک و نزدیک تر می شویم. اگر منافع اربابان اقتصادی دنیا به وجود جنگ و قتل و غارت و فحشا در جهان بازگشت دارد، آیا شما باور می کنید که آنها به خاطر مفاهیمی چون انسانیت، ترحم و غیره دست از منافع خویش بردارند؟ خیر! اگر امروز صلح در کره زمین بر موازنه قدرت اتمی متکی است، از همین است که اربابان اقتصادی دنیا حاضر نیستند دست از منافع خویش بردارند، حال آنکه قدرت انفجار فقط سی بمب اتمی کافی است که همه کره زمین را به کویر طاعون زده مرده ای تبدیل کند.
ارسال نظر