بعد از گذشت سال‌ها از تاسیس مک دونالد ، در سال ٢٠١٦ نسخه جدیدی به مردم آمریکا ارائه شده است که هیلادونالد نام دارد!
این ترکیب در ظاهر بیش از چینش دو واژه، فاصله دارند اما دعوای زرگری رسم سیاستمداران بوده و هست.
اینکه فریاد‌ها صرفا برای دو نامزد بلند است و اسمی از نماینده قشر دیگری به میان نیست جای تامل دارد و داستان تلخ شمالی نشینان این قاره است.
خر یا فیل ! این روز‌ها مسئله این‌ است !
و گاهی انتخاب گستره ای نمایشی دارد که این و آنش ، آنچنان تکان دهنده نیست ولی برای حفظ موجودیتت مجبور می شوی همین انتخاب را دریابی تا دست کم با تغییر ارقام جمع انتخابگران، از محو شدن بگریزی.
حالا ٤١ درصد ملت آمریکا نسبت به صحت روند انتخابات اطمینان خاطر ندارند و جوانها درصد کمی از شرکت کنندگان را تشکیل میدهند و هر دو یعنی کاش کمیت فدای کیفیت می‌شد ولی زهر بی اعتمادی به شریان رابطه عوام با سیاسیون وارد نمی‌شد.
اینکه منوی هیلادونالد نیز به جذابیت برگرهای مک دونالد از آب در بیاید کمی جای حرف دارد و احتمالا پوزخند، اولین واکنش شما به این جمله خواهد بود!
چیزی که تا اینجا خوب خودنمایی میکند این است که خبری از چاشنی اخلاق در آشپزخانه پیشِ رو نیست!

امسال یکی از مخاطبان اصلی ما ، مظلومان آمریکایی خواهند بود. شاید چنین ترکیبی شما را متعجب کند اما یادمان نرود گاهی ظالم چنان مظلوم را آذین بندی می‌کند که ذهن‌ها برای اعتراض به ناکجا میرود! این ناکجا نه به این معناست که ظلم‌های آشکار و خونینِ این سیاستمداران کاسه لیس یهود، فرع بر مقصود ماست اما گرگی که به فرزندانش رحم نکند نگاهش به طعمه‌ها چیزی جز دریدن نخواهد بود.

هیلاری یا دونالد ، هر دو سرآشپز یک دستورالعمل‌اند و فقط نمای متفاوتی دارند.
یادتان باشد مزیت مک دونالد این است که در تمام دنیا طعم و کیفیت یکسان دارد!
روزهای آخر دولت باراک اوباما با داغی بر پیشانی رو به اتمام است و به قول مرد اول جمهوری خواهان ، توافق با ایران حتی ارزش مکتوب ماندن ندارد و باید پاره شود .
هر چند همگان می‌دانند که بهانه گیری ترامپ چیزی جز رقیب افکنی نیست و برجام شروع خوبی برای آرام کردن این نسل پیرو تسخیرگران لانه جاسوسی بود.

در این یک سال اخیر اینقدر حول برجام حرف زده‌اند و به تحلیلش نشسته‌اند که خلأ‌ها در این موضوع با چشم غیر مسلح قابل دیدن نیست!
فقط میدانم چیزی از ١٣ آبانمان کم نکرد، بغضی از بغض هایمان را به حب مبدل نساخت، و مُهری بر دهانمان نکوبید که حتی معذب شویم برای مشت‌های گره شده و فریاد های مرگ آلودی که نثار سیاست هایشان میکردیم.
اینکه کلید تدبیر به اعتراف خودی‌ها دری را گشود که نمای آن باغ بی ثمری ست ، بماند! اما کاش آنچه که تصویر میکنند را ما نیز از لنز تلسکوپی به چشم می دیدیم.
هرچند در این بین علاوه بر نداى تشویق سیاه لشکرِ موافقان، وقوف و رکودی عجیب نیز به ما رسید، چنانکه گاهی هوس میکنی بازی دلار و نوسان قیمتش مثل چندی پیش سر به سر اقتصادمان بگذارد ولی لااقل تکانی به این روز‌های تار عنکبوت بسته می داد.
شاید تلخ باشد ولی برای خلاصه سالهاى اخیر چیزی جز بیت زیر ذهنم را قلقلک نمی‌دهد؛
« در راه، کلید خانه را گم کردند
 در راهِ کلید، خانه را گم کردند!»
امسال ١٣ آبان را مطمئن‌تر فریاد می‌زنیم ، چون برای شک هایمان بهانه های مستدل به پا کردند و اثبات شد رویای هم کلامی با سرانشان که ناشی از تدابیر ناشیانه برخی بزرگانمان بود را نمی‌توانند آن‌قدر‌ها هم آرمانی از آب در آورند و اعتبار و اصالتش به قدر همان رویا بوده و بس!

اصلا امسال باید صدایمان به مردمانی که چند روزی بعد از تلنگر هر ساله ما در نیمه اول آبان، کشورشان صحنه انتخاب خواهد شد برسد. هر چند این صدا علی الظاهر ندای خصومت و تفرقه باشد اما آنان که پیام نامه رهبری به جوانان غرب را دریافتند، می‌فهمند گرچه فریادمان لباس رزم بر تن دارد ولی در بطن آن ندای عطوفت موج میزند.

و امسال یکی از مخاطبان اصلی ما، مظلومان آمریکایی خواهند بود. شاید چنین ترکیبی شما را متعجب کند اما یادمان نرود گاهی ظالم چنان مظلوم را آذین بندی می‌کند که ذهن‌ها برای اعتراض به ناکجا می‌رود!
این ناکجا نه به این معناست که ظلم‌های آشکار و خونین این سیاستمداران کاسه لیس یهود، فرع بر مقصود ماست اما گرگی که به فرزندانش رحم نکند نگاهش به طعمه‌ها چیزی جز دریدن نخواهد بود.

تبعیض نژادی، عنوانی که تا سالها قبل در حق رای، درآمد و امکانات عمومی که حقوق بدیهى شهروندان است اثر مشهودتری داشت و یا قانون دفاع مرگبار که سالانه جان ٢٨ هزار آمریکایی را می‌گیرد چرا که به بهانه دموکراسی، در ازای ٥ درصد جمعیت جهان که در این حیطه ساکن‌اند ٥٠ درصد از سلاح های غیر نظامی دنیا در اختیار آنهاست.
٥٠ میلیون هیسپانیک که بزرگترین اقلیت امریکا هستند در آمدی برابر با ٦٤ درصد سفید پوستان دارند و ٤٦ درصد از خانه دار های این کشور را تشکیل می‌دهند.
قتل های مکرر توسط پلیس، که ٧٧ درصد آنها بی علت بوده و اتفاقا تاکنون قرعه همواره به نام رنگین پوستان این منطقه افتاده است!
٢٦٠٠ کودک، محکوم به حبس ابد و بدون عفو در زندانهای ایالات متحده‌اند و سالانه حدود ٨٠٠ هزار گزارش ربودن یا گم شدن اطفالی که ٤٠ درصد آنها باز نمی‌گردند ثبت می‌شود.
یک میلیون بی خانمان و بیش از سه میلیون سالمند بالای ٦٥ سال زیر خط فقر هستند،
هم چنین در سال ٢٠٠٣ صد هزار گزارش بدرفتاری با این افراد تنها در ایالت کالیفرنیا موجود است.

تا پایان سال ٢٠٠٥ ، دوازده میلیون و پانصد هزار کودک و نوجوان پایین ١٨ سال زیر خط فقر بودند و به گزارش سازمان مبارزه با خشونت در آمریکا؛ هر ده ثانیه یک کودک به جهت آزار و اذیت کشته می‌شود.
رتبه دوم اعدام در دنیا پس از چین و رتبه ٦٥‌ام در تساوی حقوق و در آمد، چنانکه به ازای کار برابر، زنان ٦٦ درصد مردان دستمزد دریافت خواهند کرد نیز متعلق به این کشور است.
هم چنین محدودیت های انتخاباتی که زندانیان را فاقد حق رای میداند و طی یکسال تا ٢٠١٠ به بهانه اسناد هویت، نزدیک به پنج میلیون نفر از انتخابات محروم شدند.
به گزارش FBI ششصد و پنجاه و نه میلیون مکالمه شنود شده است و وضعیت آزادی بیان را هم با مالکیت رسانه و مواجهه با قول یا فعلی که نشان دهنده تردید در هولوکاست باشد، می‌توان به عینه دید!
همه این اشارات یعنى قابل حدس است که هیلادونالدِ مورد بحث ما براى منوی ویژه خود، خون مظلومان زیادی از داخل و خارج قلمروى حکومتش را به شیشه کرده و آماده سرو نیز خواهد نمود!