متن یادداشت محمدکاظم انبارلویی با عنوان "وعده‌های اقتصادی دولت چه شد؟" به شرح ذیل می باشد:

 

آقای روحانی در ایام انتخابات در مجموع سخنرانی‌های خود 159 بار در مورد وعده‌های اقتصادی اش سخن گفت. او بارها از مشکل بیکاری و معضلات آن حرف زد و وعده حل این درد جانکاه اقتصادی و اجتماعی را داد. او از جمله گفت:

 

1- دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در مقابل خانواده و فرزندان شرمنده باشند.

 

2- ایجاد شغل نباید با وام باشد که بیکار تبدیل به بیکار بدهکار شود.

 

3- همین کارخانه‌های موجود اگر با 20 تا 60 درصد توان کار کنند بخش عظیمی از مشکل بیکاری در کشور برطرف می‌شود.

 

4- شعار من، نجات اقتصاد ایران است.

 

5- برنامه اقتصادی من حل معضلات اشتغال به ویژه برای تحصیلکرده‌هاست.

 

6- کشور را می‌توان از گرانی و بیکاری نجات داد.

 

7- بیکاری، تنها مشکل اقتصادی نیست، مشکل اجتماعی هم هست.

 

8- بیکاری باعث شده از هر 5 ازدواج یکی به طلاق منجر شود.

 

9- وظیفه دولت این است که محیط کسب و کار را آماده کند.

 

10- 41 هزار واحد صنعتی نیمه تمام داریم، اگر 34 هزار میلیارد تومان اعتبار گذاشته شود 499 هزار نفر مشغول کار می‌شوند.

 

بیش از 1200 روز از وعده‌های آقای رئیس جمهور در مورد رفع مشکل بیکاری گذشته است. وی شنبه گذشته در همایش روز روستا گفت: بیکاری معضل بزرگ کشور است، نمی‌توانیم پاسخگوی متقاضیان کار باشیم. او گفت: امسال یک میلیون و 200 هزار متقاضی کار وارد بازار شده‌اند. ریشه مشکلات کشور به بیکاری برمی‌گردد.

 

وی در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گفته بود؛ «کلید من کلید تدبیر است و هر قفلی را باز می‌کند. تمام مشکلات قابل حل است و برای آنها برنامه دارم.» اما در همایش روز روستا نفرمودند کلید تدبیر او چرا قفل بیکاری را باز نکرده است؟!

 

در عوض راه حل مشکلات بیکاری را در سه‌ چیز دیدند:

 

1- دعواهای کودکانه در کشور خاتمه یابد.

 

2- رسانه‌ها از دروغ، اتهام، اختلاف‌افکنی و جناح‌بندی دست بردارند.

 

3- به جای حرف‌های صد من یک غاز برای رفع بیکاری تلاش کنیم.

 

دعواهای کودکانه در کشور چیست؟ حرف‌های صد من یک غاز کدام است؟ رئیس جمهور از کدام دروغ، اتهام، اختلاف‌افکنی و جناح بندی یاد می‌کنند؟ کل رسانه‌های کشور به جز معدودی دست منتقدین است. شاهد مثال آن رأی‌آوری معاونت محترم مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در انتخاب نماینده مدیران مسئول رسانه‌ها در هیئت نظارت بر مطبوعات است! کمتر از 6 ماه به پایان کار دولت مانده، آیا مشکل دولت در رفع بیکاری با همین مطالبی که آقای روحانی فرمودند، حل می‌شود؟

 

1200 روز دولت فرصت داشت معضل بیکاری را حل کند، کل امکانات و ظرفیت‌های کشور از جمله 1126 نشریه دولتی و غیردولتی در اختیار دولت بوده، کاری نکرده، حالا از چیزی موهوم به نام «حرف‌های صد من یک غاز در رسانه‌ها» به عنوان مانع اشتغال یاد کرده‌اند، چه کمکی به دولت خواهد کرد؟ مجلس قبل کاملا با دولت هماهنگ بود، مجلس فعلی هماهنگ‌تر از مجلس گذشته، دولت چه مشکلی برای حل مشکلات مردم از جمله بیکاری دارد؟

 

رئیس جمهور محترم همین بی‌مهری‌ها را در مراسم گرامیداشت روز ملی صادرات تکرار کرد. او گفت:

 

- از دعوا با دنیا تعامل سازنده بیرون نمی‌آید.

 

- اگر هواپیما نخریم می‌گویند نتایج برجام چه شد، اگر بخریم می‌گویند که لوکس و ساخت جدید است. مشخص نیست برخی در چه وادی‌ای هستند.

 

- عده‌ای در قرن ماقبل قبل زندگی می‌کنند. باید به قرن جدید برگردیم.

 

آقای رئیس جمهور از کدام دعوا با دنیا یاد می‌کنند؟ مخاطب او در داخل کیست؟! آیا منظور او همین دعواهای کودکانه نیست که می‌گویند باید در داخل خاتمه یابد؟!

 

ما از اول انقلاب یک دعوا بیشتر نداریم، آن هم با آمریکاست. چون او آمده یک پیمان با ما بسته، نقض عهد و پیمان کرده است.

 

- سیف می‌گوید دستاورد برجام تقریباً هیچ بوده است.

 

- وزیر اقتصاد و وزیر صنعت می‌گویند دستاورد هیچ بوده و هنوز آمریکا سنگ اندازی می‌کند.

 

- صادرکننده نمونه می گوید جنس صادر کردیم نمی‌توانیم پول حاصل از آن را وارد کنیم.

 

- مقامات نفتی می‌گویند نفت صادر کردیم، پول آن را نمی‌توانیم به داخل بیاوریم.

 

آن وقت آقای رئیس جمهور در این دعوای جدی با آمریکا عوض اینکه یقه قداره‌بندان بین المللی و مقامات شرور کاخ سفید را بگیرد، یقه کسانی را در داخل گرفته که معلوم نیست چه کسانی هستند؟

 

همین هفته گذشته دو تن از مراجع عظام تقلید (نوری همدانی ـ صافی گلپایگانی) در دیدار با هم از وضعیت معیشت مردم و نیز از اوضاع فرهنگی کشور اظهار نگرانی کردند.

 

آیت الله مظاهری رئیس حوزه علمیه اصفهان در دیدار با وزیر اقتصاد فرمودند: مردم از رکود، بیکاری و گرانی رنج می‌برند. بارها مراجع عظام تقلید، ائمه جمعه و جماعات و منتقدان دلسوز، به دولت در مورد مطالبات معیشتی مردم هشدار دادند و عمل به وعده‌های رئیس جمهور را خواستار شدند. آیا اینها به خرید هواپیما و نوع تعامل با  دنیا گیر دادند؟! آیا اینها در قرن ماقبل قبل زندگی می‌کنند؟!

 

گفتن این حرفها چه مشکلی از مشکلات دولت را حل می‌کند؟ آیا این نحوه پاسخگویی به مطالبات مردم، معقول و از دولت عقلا قابل پذیرش است؟ اگر آمریکا بدعهدی و کلاهبرداری کرده، دولت باید یقه داخلی‌ها را که معلوم نیست چه کسانی هستند بچسبد؟ این رفتار را چگونه می‌شود تحلیل و تفسیر کرد؟

 

رئیس جمهور محترم در 7 خرداد 92 در برنامه «با دوربین» شبکه یک در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری فرمودند: «راه ‌حل‌های کوتاه مدت یک ماهه و 100 روزه برای حل مشکلات و معضلات اقتصادی و اجتماعی و سیاست داخلی و‌ خارجی در دولت تدبیر و امید پیش‌بینی شده است که با این برنامه می‌توانیم در یک فرصت کوتاه شاهد تحول اقتصادی باشیم.»

 

حالا در تازه‌ترین اظهارنظر برای رفع مشکلات اقتصادی در جمع مردم اراک در پاسخ به نقد مشفقانه منتقدین که وعده‌های اقتصادی چه شد؟ دستاورد برجام چه بود؟ می‌فرمایند: «دولت باغی را که غصب شده بود از دست غاصبان بیرون آورده و در آن درخت کاشته، صبر برای باروری این باغ لازم است. درب باغ به روی مردم باز شده است، یک عده کودک به درب باغ آمده‌اند می‌گویند سیب و گلابی کجاست که ما میل کنیم.» مفهوم این سخن این است منتظر یک ماه و 100 روز و 1200 روز نباشید، بنشینید ببینیم کی درخت برجام سیب و گلابی می‌دهد.

 

انصاف نیست رئیس جمهور که پیش از این منتقدان خود را بی‌سواد، بی‌شناسنامه، مزدور، کاسب تحریم، حسود و بزدل، متوهم غوطه‌ ور در فساد، عقب مانده، تازه به دوران رسیده، فحاش، ناشکر و یأس آفرین نامیده بود حالا به کودک صفتی متهم کند.

 

جالب است در همین سخنرانی، رئیس جمهور بلافاصله می‌فرمایند: «باید ادبیات ما ادبیات امید، ادبیات انسجام، اتحاد و وحدت ملی باشد.» آیا فکر می‌کنند اگر منتقدین خود را با این اوصاف توصیف کنند بدون اینکه بگویند چرا وعده‌های اقتصادی تحقق نیافته، وحدت ملی با این ادبیات قوام می‌یابد؟

 

آقای روحانی به مردم ابتدای کار گفته‌اند برنامه یک ماهه و 100 روزه برای حل مشکلات دارند. اکنون دولت ماه‌های پایانی دوره چهارساله اول خود را طی می‌کند. رئیس جمهور پس از 1200 روز نتوانسته تحولی را در حوزه اقتصادی و اجتماعی به مردم آدرس بدهد و در مورد بیکاری صریحا می‌گویند؛ «ما نمی‌توانیم»!

 

سال 94 برنامه پنج ساله پنجم توسعه پایان یافت. دولت نتوانست برنامه ششم را در مهلت مقرر بدهد. بودجه سال 95 بدون برنامه است، هیچ افق روشنی هم برای حل مشکل برنامه‌نویسی بین دولت و مجلس دیده نمی‌شود. لذا بودجه سال 96 هم فاقد برنامه خواهد بود! آیا رئیس جمهور و ژنرال‌های اقتصادی دولت نمی‌خواهند به این معضل پاسخ روشن بدهند؟

 

امیدوارم آقای نوبخت در مصاحبه با خبرنگاران پرده از این نوع رفتار دولت بردارد و روشنگری افکار عمومی را وجهه همت خود قرار دهد و بالاخره به این سوال پاسخ دهد که 159 وعده اقتصادی دولت چه شد؟!