به گزارش پارس به نقل از (ایسنا) ، در این مراسم که روز دوشنبه، دوم اردیبهشت ماه، در فرهنگسرای انقلاب برگزار شد، علیرضا قزوه در سخنانی گفت: از اولین دیدار من با قیصر امین پور نزدیک به ۳۰ سال می گذرد. من اولین بار قیصر را در شمایل ۲۴ سالگی با شلوار سربازی در کنار سیدحسن حسینی دیدم.

این شاعر افزود: در دوره ی دانش آموزی شعرهایم را به مجله ی « سروش» می فرستادم و چاپ می شد. بعدها فهمیدم که قیصر بوده که آن شعرها را چاپ می کرده است. همیشه شعرخوانی های حوزه نقطه ی اوجی داشت و آن نقطه ی اوج، شعرخوانی قیصر بود. چیزی هم که مرا از گرمسار تا آن جلسات می کشاند، جاذبه های سیدحسن حسینی بود.

قزوه همچنین گفت: زنده یاد طاهره صفار زاده چند ماه قبل از مرگش می گفت: « شما وظیفه دارید که سیدحسن حسینی را به اندازه ی قیصر معرفی کنید، او اگر از قیصر بزرگ تر نباشد، کوچک تر هم نیست. » صفار زاده درست می گفت؛ سیدحسن نظریه پرداز شعر انقلاب بود و اولین حرف های نو و صحبت های خط شکن در شعر از قیصر و در نظریه پردازی از سیدحسن بود؛ اما همیشه جاذبه های قیصر بیش تر و دافعه های سیدحسن بیش تر بود.

قزوه: به فروغ و سیمین بهبهانی ارادت دارم

او در ادامه عنوان کرد: رفتار سیدحسن مانند شمس و روحیه اش دارای خروش شیعی عجیبی بود؛ به همین دلیل هم بود که زیاد وارد جامعه ی ما نشد. او نرمی های اخلاقی قیصر را نداشت. حال من فکر می کنم که صفارزاده هم در حدی است که با صد فروغ و سیمین بهبهانی برابری می کند؛ اما گمنام است؛ با همه ی ارادتی که من به فروغ دارم و به خانم بهبهانی که خدمات زیادی به زبان فارسی داشته است. صفارزاده در زیرزمین امام زاده ای دفن شده و حتا گلی هم روی قبرش نیست.

باید عکس شاعران روی پول ها باشد

قزوه سپس عنوان کرد: قیصر تا حدودی به حق خود رسید و خوب به ما معرفی شد، آن هم در ایران که همیشه سیاست، اقتصاد و نظامی گری حق ادبیات را خورده است. در ارمنستان دیدم که روی پول های شان تصاویر شاعران و نویسندگان قرار دارد. امیدوارم همیشه روی پول های ما عکس امام خمینی (ره) باشد، اما اگر روزی قرار باشد عکس دیگری روی پول ها بیاید، می ترسم که باز هم عکس اهالی سیاست باشد. اما این حق شاعران است؛ باید تصویر قیصر، شهیدان آوینی و چمران و پروفسور حسابی روی پول های ما باشد. قیصر در ادبیات و شعر انقلاب ما شاخص ترین چهره است.

او در ادامه اظهار کرد: زمانی که قیصر هنوز زنده، اما بیمار بود و دیالیز می شد، من جایزه ی قیصر را ایجاد کردم، به من اعتراض کردند که چرا وقتی قیصر زنده است، به نام او جایزه درست کردی. چند دوره هم جایزه را می بردیم و او امضا می کرد. در تاجیکستان روی خانه ها و کوچه ها اسم های شاعران را نوشته و ذکر کرده اند که شاعری از فلان تاریخ تا فلان تاریخ در این مکان زندگی کرده است، اما در کشور ما سیاست همیشه حق شعر را خورده و شعر را له کرده است؛ به همین دلیل شاعران ما به چشم نمی آیند.

قزوه همچنین گفت: کسانی زمانی به خاطر موضع گیری های من به من توهین کردند که فقط چند ماه با قیصر رابطه داشتند؛ اما من ۳۰ سال با او دوست بودم. آن ها شعرهایی گفتند و رفتند، اما من به دوستی با او افتخار می کنم. امروز کسانی خود را به عنوان هنرمند معرفی می کنند که چشمان زیبایی دارند و ناز دارند، آن ها هنرمند نیستند، حتا بازیگر هم نیستند؛ سعید افشار هنرمند بود.

قیصر از سنگ قبر خود ناراضی است

او سپس اظهار کرد: ما باید چهره هایی مثل قیصر را معرفی کنیم. قیصر ها، سیدحسن ها و صفارزاده ها چون اصیل بودند و حرف تازه داشتند، ماندگار شدند. بعضی به نام دوستان قیصر حق او را ادا نکردند. او که این همه در باب سنت سخن گفته، قبرش را گرد می سازند. بیدل صدبرابر قیصر نوگرا بود، اما قبرش را از ۱۰ سال قبل در خانه اش چهارگوش ساخته بودند. سهراب با همه ی نوگرایی قبرش مستطیل بود. چرا باید این طور باشد؟ قبر مستطیل سنت مسلمانی ماست. در عالم رؤیا قیصر را می دیدم؛ همین بحث سنگ قبر گرد را مطرح کردم و گفتم « چرا این طور است؟ » گفت: « من هم از این راضی نیستم. »

در ادامه قزوه از حاضران خواست صلوات بفرستند و گفت: ما سنت مسلمانی خود را ادامه می دهیم. کسانی هستند که می خواهند در تشییع جنازه هم دست بزنند. شفیعی کدکنی در تشییع جنازه ی قیصر موقع اذان وقتی یکی از سخنرانان به سخنرانی اش ادامه می داد، گفت: « یک نفر به این احمق بگوید که وقت اذان است و باید بر جنازه نماز بخوانیم. »

قیصر سکوت کرد؛ اما انقلابی بود

او همچنین اظهار کرد: خیلی ها می خواهند قیصر را از انقلاب جدا کنند؛ درحالی که قیصر برای امام خمینی (ره) و امام زمان (عج) شعر گفته و در جلسات شعرخوانی نزد مقام معظم رهبری حاضر شده است. روزی سخنانی گفتید و قیصر متانت به خرج داد و چیزی نگفت؛ اما قیصر متعلق به شعر انقلاب است. من امروز می گویم انقلاب را دوست دارم و راحت شهادتین خود را می گویم. قیصر سکوت کرده بود؛ اما شعرهایش مثل « تنفس صبح» که برای امام خمینی (ره) آن را سروده بود، هنوز هست. حالا در بی بی سی برنامه می گذارند و مزخرف می نویسند.

قیصر: ما رفیق نیمه راه نیستیم

در ادامه بخش هایی از فیلم « همزاد عاشقان» که درباره قیصرامین پور ساخته شده بود، پخش شد که در بخشی از آن قیصر می گفت « الحمدلله برخلاف برخی که رفیق نیمه راه هستند و می گویند ما این شعرها را نگفته ایم و توبه می کنند، ما رفیق نیمه راه نیستیم» .

در بخش دیگری از این فیلم نیز شعرخوانی قیصر امین پور در حضور مقام معظم رهبری پخش شد؛ در آن مراسم قیصر امین پور شعر خود را با مطلع « می خواهمت چنان که شب خسته خواب را» می خواند.

هرجور بگیرید، من سیاه و سفید می افتم

در این مراسم همچنین سعید بیابانکی، شاعر و طنزپرداز، گفت: شاعران دو بار متولد می شوند؛ یک بار در روز تولدشان، بار دیگر در روز مرگ. قیصر هم با مرگش دوباره متولد شد. تیراژ کتاب هایش نشان می دهد علاقه به آثار او بعد از مرگش بیش تر شده است.

او در ادامه افزود: من دو خاطره ی طنز از ایشان دارم؛ اگر به عکس های قیصر توجه کنید، همیشه همین لباس های تیره را به تن دارد، موهایش هم که خاکستری و صورتش سبزه است. زمانی در مجله ی « سروش نوجوان» می خواستند از او عکس بگیرند، ایشان به عکاس گفت: « لطفا فیلم رنگی در دوربین نگذارید. هرجور بگیرید، من سیاه و سفید می افتم؛ چون دو رنگ بیش تر نیستم. »

بیابانکی افزود: یک بار هم در اصفهان به من گفت: شعر بخوان. یکی از کتاب هایم را باز کردم، اما قیصر گفت: « نه. از این شعرها نخوان. شعر غیرقابل چاپ بخوان. »

قیصر را از سروش بیرون و ضدانقلاب معرفی کردند

به گزارش ایسنا، در ادامه، اسماعیل امینی، شاعر و طنزپرداز، که از سوی مجری با عنوان « دکتر» خطاب شده بود، گفت: قیصر می گفت عنوان « دکتر» را فقط به پزشک ها می گویند، نه به هر کس که در رشته ای دکترا گرفته است. در مورد شاعرها که دیگر آن قدر مردم با آن ها صمیمی هستند که آنها را با اسم کوچک صدا می زنند؛ چون متاع شاعر ها عاطفه است.

او سپس با اشاره به شعری از قیصر، افزود: خدا روستا را، بشر شهر را و شاعران آرمان شهر را آفریدند که در خواب هم خواب آن را ندیدند. ما خیال می کنیم که ظلم فقط در حیطه ی مسائل سیاسی و اقتصادی خلاصه می شود، اما ظلم اصلی ای که به انسان می شود، ظلم به کلمات است و زمانی رخ می دهد که معنی کلمات را تغییر می دهند. در مورد واژه ی « شعر» هم همین طور است؛ ببینید مردم تصورشان از شعر چیست؟ حتا وزیر ما که می آید شعر می خواند، ببینید که چه چیزهایی را تحت عنوان شعر به ایشان می دهند تا بخواند. باید دید تصور او از شعر چیست؟

امینی ادامه داد: وقتی شعر قیصر را می خوانیم، می فهمیم که آرمان، آزادی، عشق، شهید و انتظار برای امام زمان (عج) یعنی چه. کار بزرگان این است که مفاهیم را به کلمات برمی گردانند. چند نفر از مسؤولان که به ادبیات علاقه مندند، با من در ارتباط اند. آن ها به من می گویند مردم از چه چیز ناراضی هستند؟ شما شاعران چرا گله می کنید؟ آن ها سال هاست که به بازار نرفته اند تا چیزی بخرند و برای شان قیمت معنی ندارد.

او سپس با اشاره به سخنان قزوه درباره ی انقلابی بودن قیصر تشریح کرد: من از سیاست چیزی نمی فهمم؛ اما یادم است که زمانی قیصر را از سروش بیرون انداختند و کسی را به جای او گذاشتند که هرچه را او ساخته بود، ویران کرد. همان شخص بعدا در کیهان ستونی ساخته بود و مثل مبصرها که اسم افراد را از بد و خوب می نویسند، تعیین می کرد که چه کسی انقلابی است و چه کسی نه. در آن زمان او اسم قیصر و سیدحسن را در بدها نوشته بود.

امینی افزود: دوستان طالب دنیا تصوری دارند و آن این که ما چیزی می گوییم و بابت آن چیزی می گیریم. این تفکر ناشی از داشتن مسؤولیت اجرایی است. کسی که مسؤولیت اجرایی دارد، می خواهد اسطوره به نظر برسد و تصورش از شاعر این است که شاعر باید مرا ستایش کند و عیب هایم را بپوشاند. ما از این جنس شاعران داریم؛ کارشان همین است و دستمزدشان را هم می گیرند. عده ای هم تصورشان از شاعر انقلاب همین است؛ در حالی که کسی دلسوز است که عیب ها را نپوشاند.

کار قیصر، زنده کردن مفاهیم بنیادی بود

امینی همچنین عنوان کرد: معیار دیانت آن طور که ما از مراجع یاد گرفته بودیم، بسیار دشوار بود؛ مثلا انصاف داشتن، قضاوت نکردن درباره ی دیگران و… نشان دهنده ی دیانت فرد بود. حال در یکی از سایت ها دیدم که نوشته بودند آقای فلانی که مدعی دیانت است، کارش به جایی رسیده که پیراهنش را داخل شلوارش می گذارد؛ یعنی معیار دیانت این قدر تغییر می کند و تقلیل می یابد. تعریف شاعر انقلاب هم از این که « شخصی است که زندگی اش را برای آرمانش گذاشته» تقلیل می یابد به کسی که کار روابط عمومی یک اداره را برعهده دارد و تعریف می کند و توی دهان کسانی می زند که ایراد می گیرند. در حالی که کار شاعر انقلاب دفاع از مفاهیم بنیادی است؛ نه از اشخاص و اداره ها. کار قیصر و سیدحسن این بود که می خواستند مفاهیم بنیادی را با شعرشان زنده کنند. کار ما هم این است که توجه کنیم.

نقد قیصر شارلاتان بازی نبود

در بخش دیگری از این مراسم، علی محمد مؤدب، شاعر و مدیر مؤسسه شهرستان ادب، در سخنانی درباره ی قیصر امین پور گفت: قیصر شخصیتی شبیه به حضرت امیر (ع) که شیعه ی او بود، داشت. او هم مانند امام خود جنبه های مختلفی در شخصیتش داشت. حرف زدن از این مرد دشوار است.

او سپس خاطراتی از قیصر بیان کرد و گفت: ممکن است به این چهره ی عزیز ظلم شود. نقد قیصر شبیه دیگران نیست؛ نقد بزرگان با عشق درآمیخته است؛ نه با های و هوی و شارلاتان بازی. او واقعا از سر درد و با عشق نقد می کرد. نمی توان چهره ساده ای از قیصر ترسیم کرد. خوانندگان آثار او نیز به خاطر عشقی که در آثارش هست، جذب او شدند. در شخصیت و شعر قیصر آیینه گی وجود داشت. او سعی می کرد آدم را با خودش مواجه کند.

مؤدب همچنین عنوان کرد: این روزها روزهای شعر است. تفکر قیصر را شریعتی و اقبال لاهوری با اندیشه ی بازگشت به خود شکل داده اند. امروز هم درد ما همان بی خودی است و به آن اندیشه ها نیاز داریم.

او سپس حاضران را به مصرف کالاهای فرهنگی و کتاب خواندن تشویق کرد و گفت: به اطرافیانتان بگویید ماهانه ۵۰۰۰ تومان برای خرید کتاب کنار بگذارند.

در پایان مراسم نیز کیک تولد قیصر امین پور بریده شد و به یادش در حیاط فرهنگسرای انقلاب گل کاشتند.