پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- اولین روز فرودین ماه سال 1393 بود که رهبر انقلاب در بیانات خود در حرم رضوی، بخشی از سخنان خود را خطاب به «نیروهای مؤمن و انقلابی» قرار دادند و چنین فرمودند: «من می‌خواهم بگویم آن جوان‌هایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استان‌های مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی می‌کنند، با اراده خودشان، با انگیزه خودشان -کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما به‌حمدالله اطّلاع پیدا کردیم- کار را هرچه می‌توانند به‌طور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوان‌های مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است.»

بعد از آن، تا به امروز نیز چنین موضوعی توسط ایشان دنبال شده است و همواره این جریان را خطاب قرار داده‌اند. به طور کلی، ایشان سه محور را درباره این جریان دنبال کرده‌اند: یک محور، امتداد و تداوم کارهای فرهنگی و اجتماعی توسط این نیروهاست؛ یک محور مطالبات ایشان از مسوولان و نهادهای دولتی برای حمایت از این نیروها به منظور پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی است و یک محور نیز نقد درون گفتمانی این جریان است که برای نمونه می‌توان به ماجرای تحصن سال گذشته در مقابل مجلس شورای اسلامی و ماجرای ورود به سفارت عربستان اشاره کرد.

مجموع این سه محور را می‌توان در حقیقت، بارور شدن فکری و عملکردی این جریان دانست که اگرچه ممکن است در کوتاه مدت، دارای پیامدهای نه چندان خوشایندی به زعم برخی افراد این جریان باشد، اما در میان مدت و بلندمدت، بی تردید دارای ثمرات و فواید زیادی است.

عامل اصلی پیشرفت کشور

اما چرا رهبر انقلاب، تا بدین حد بر جریان‌های مؤمن و انقلابی تاکید دارند؟ دلیل اصرار ایشان بر حمایت و تقویت این جریان چیست؟ یک دلیل آن شاید به مشرب فکری رهبر انقلاب و به تبع آن، عوامل اصلی پیشرفت مادی و معنوی جامعه از نظر ایشان باز گردد.

در تئوری‌های توسعه، بحث‌های زیادی در این باره صورت گرفته که مهم‌ترین و اصلی‌ترین عامل پیشرفت و توسعه کشور کدام است؟ در پاسخ، برخی سهم عمده را به اقتصاد داده‌اند و به همین دلیل، توسعه اقتصادی را عامل اصلی پیشرفت دانسته‌اند و برخی دیگر نیز، توسعه سیاسی را مقدم دانسته‌اند.

دست بر قضا، هر دوی این عامل‌ها، در سال‌های بعد از دفاع مقدس توسط دولت‌های جمهوری اسلامی آزمایش و البته ناکارآمدی آنان به وضوح بر همگان مشخص شد. اما از نظر رهبر انقلاب، مقدمه هرگونه پیشرفت و توسعه «عامل انسانی» است. یعنی این انسان انقلابی و متعهد است که می‌تواند پیشرفت کشور را مهیا کند.

سال 1353، یعنی بیش از 40 سال پیش، رهبر انقلاب در سلسله مباحث «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» به همین موضوع اشاره کرده و فرمودند: «انقلاب، انقلاب مردم است. انقلاب مناسبات اجتماعی و اقتصادی، فرع بر انقلاب مردم است. تا مردم منقلب نشوند، آن انقلاب اقتصادی و تغییر و تبدیل مناسبات اجتماعی و اقتصادی و سیاسی هم اصلاً تحقق پیدا نمی‌کند.» چهارشنبه هفته گذشته نیز رهبر انقلاب در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش، برای چندمین بار، همین موضوع را مجدداً تکرار کردند: «شما جوان‌ها به معنای واقعی کلمه ثروت بزرگ کشورید. برای هر کشوری، هیچ ثروتی، هیچ منبع نیرویی ارزشمندتر از نیروی انسانی کارآمد و مؤمن و آزاده و سرافراز نیست و امروز شما مصداق این نعمت بزرگ و این ثروت بزرگید.»

مخاطرات جریان مؤمن و انقلابی

پس این نیروهای مؤمن و انقلابی‌اند که می‌توانند موجبات پیشرفت جامعه را آماده کنند و به همین دلیل است که همواره مورد توجه رهبر انقلاب قرار دارند. اما این جریان، مانند هر جریان اجتماعی دیگری، می‌تواند با مخاطرات و آفاتی مواجه باشد. یکی از آن آفت‌ها، تفرق و چنددستگی و نبود وحدت است. موضوع وحدت این جریان، تا بدان حد برای رهبر انقلاب اهمیت دارد که هرجا آن را مشاهده کنند، سعی بر از بین بردن آن داشته‌اند، چرا که تا زمانی که وحدت وجود نداشته باشد، اساساً پیشرفتی ممکن نیست.

شاهد مدعا، اتفاقاتی است که در چند هفته اخیر روی داده است که رهبر انقلاب، مانند همیشه، به صورت خصوصی، موضوعی را به شخصی گوشزد کردند اما هنگامی که آن شخص، رفتار خود را اصلاح نکرد (بلکه حتی اخباری خلاف آنچه در دیدار با رهبری اتفاق افتاد روایت کرد) و همین موضوع هم موجب چنددستگی و اختلاف میان نیروهای مؤمن و انقلابی شد، بلاقاصله رهبر انقلاب موضع علنی و عمومی گرفتند.

از لحن و محتوای بیانات رهبر انقلاب در آن روز (بیانات در ابتدای درس خارج در 5 مهرماه 95) نیز چنین بر می‌آید که بیش و پیش از آنکه آمدن یا نیامدن شخصی به عرصه انتخابات برای ایشان مهم باشد، این موضوع اختلاف و نبود وحدت در این جریان بود که برای ایشان مهم بود.

به همین دلیل پیش از آنکه ماجرای دیدار با شخص مورد نظر را بازگو کنند، در ابتدای سخنان خود چنین می‌فرمایند: «حالا قبل از آنی که این فقره را عرض بکنم، این تذکر را، توجه را بدهم که از مطلبی که ما دیروز در ذیل این فقره قبلی گفتیم مثل اینکه سوءبرداشت شده، بعضی‌ها سوءتلقّی کردند. خب حالا سوءبرداشت فی‌نفسه چیز مشکلی نیست. لکن وقتی که این منتهی بشود به بگومگو و به‌خصوص در این فضای مجازی و این یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید، مایه کدورت و دل‌چرکینیِ برادران مؤمن از یکدیگر بشود آن‌وقت این چیز بدی است. بنده حقیر که این همه اصرار دارم بر وحدتِ قلوب و حرکت در مسیر واحد و اتحاد نیروهای کشور، به‌خصوص نیروهای مؤمن و انقلابی، خدای نکرده یک چیزی آدم بگوید که مایه اختلاف بین نیروها بشود، این را به خدا پناه می‌بریم. نباید این چیزها را مایه اختلاف قرار داد.»

انتهای سخن خود را نیز مجدداً با همین موضوع تمام می‌کنند:«بین برادران مؤمن اختلاف سر این چیزها هیچ مصلحت نیست. شما یک چیزی بگویید، آن یک چیزی بگوید، آن یک چیزی بگوید. یک نفر سومی هم منتظر باشد، به مجردی که شما با هم دعوا کردید، او بیاید از میانه سود خودش را ببرد؛ بردارد ببرد. این‌ها را باید مراقب بود. امروز کشور به اتحاد نیروها احتیاج دارد. به‌خصوص نیروهای مؤمن. نیروهای پای کار. سعی کنند از این چیزها اختلاف به‌وجود نیاورند.»

جریان مؤمن و انقلابی، در چند سال اخیر، صدمات زیادی را بابت همین اختلاف و نبود وحدت چشیده است که نمونه بارز آن را می‌توان در شکست انتخابات 92 ملاحظه کرد. همچنین تجربه‌های موفقی نیز در وحدت رویه داشته است که برای نمونه می‌توان به «لیستی رأی دادن» در انتخابات اسفند سال گذشته اشاره کرد که گرچه به پیروزی 100 در صدی نینجامید، اما برای اولین بار بود که اکثر قریب به اتفاق نیروهای این جریان، بر سر یک لیست واحد، به وحدت رسیدند.

نزدیک به هشت ماه دیگر نیز تا انتخابات خرداد 96 باقی است. شاید هیچ عامل دیگری به اندازه عامل وحدت نیروهای مؤمن و انقلابی، نمی‌تواند موجب تغییر سرنوشت انتخابات 96 شود؛ اما آیا این جریان تا پیش از آن روز به وحدت خواهد رسید؟!