منع رهبری فرصتی برای محکانگیزهها
متأسفانه امروز به دلیل نبود رویکرد کسانی که در بالاترین جایگاه اجرایی کشور از همه فرصتهای قانونی بهرهمند شدهاند به تولید فکر و اندیشه، هم جایگاه تحقیق و پژوهش در کشور فاقد اهمیت جلوهگر میشود و هم تجربیات مدون نمیشوند تا از تکرار خطاها جلوگیری شود.
عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات تاریخ معاصر ایران نوشت: روند نوگرایی و استفاده همزمان احترامآمیز از نیروهای مجرب و باسابقه در عرصههای مدیریتی مدتی است در جامعه ما دچار بههمریختگی مشهودی شده است. شاید بتوان انتخابات سال 84 را از جمله عوامل شکلدهنده چنین شرایط نامطلوبی خواند. در تقابل آشکار قرار گرفتن نسل اول با نسل دوم انقلاب در این رقابت انتخاباتی از یکسو جو بسیار تند و آشتیناپذیری را میان آنان حاکم ساخت و از دیگر سو راه انتقال تجارب به عنوان پیشنیاز جابهجایی نسلها را به شدت ناهموار کرد. تداوم این تقابل و رویارویی در سال 88 به اردوکشیهای خیابانی نیز منجر شد و فرصتساز تحرکات میدانی دشمنان سر سخت استقلال این مرز و بوم شد. به تحقیق جرقه این بههمریختگی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری نهم زده شد؛ یعنی زمانی که جناب آقای هاشمی رفسنجانی بهرغم پشت سر گذاشتن 2 دوره ریاست جمهوری و همچنین بر عهده داشتن مسوولیتهای کلیدی فراوان دیگر در کارنامه خود با تلاش بسیار و بهرهگیری از همه امکانات (بعضاً ناهمگون) برای بازگشت به این مسند راه نوگرایی و جوان گرایی را سد میکرد و تضاد مورد اشاره را که عامل عمده تنشزایی بود کلید میزد؛ به اذعان آقای هاشمی و سایر مستندات و قرائن مختلف، رهبری انقلاب با این رویکرد ایشان مخالف بودهاند: «هاشمی مصمم بود در انتخابات خبرگان ثبتنام نکند. هاشمی: ... بعد از اینکه بحث ثبتنام پیش آمد گفتم شرکت نمیکنم. ایشان (رهبری) ابتدا توسط آقای طبسی و دکتر روحانی به من پیام دادند که شما باید بیایید. شما در ریاست جمهوری نمیبایست میآمدید که آمدید ولی اینجا که باید بیایید، نمیآیید.» (روایتی از زندگی و زمانه آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، جعفر شیر علی نیا، نشر سایان، فصل 9، ص 809)
در این نوشتار بنا بر انگیزهیابی بیتوجهی جناب آقای هاشمی رفسنجانی و اطرافیان ایشان به رهنمود رهبری نیست، اما آن چه پیش روی ماست تبعات غیر قابل جبران پافشاری بر بازگشت به امور اجرایی از سوی کسانی است که بهرغم استفاده از تمام ظرفیتهای قانونی در این زمینه، امر عادی چرخش قدرت در کشور را ناهموار و پرهزینه ساختند؛ در صورتی که اگر نیروهای به سن بازنشستگی رسیده داوطلبانه به امور فکری و تولید اندیشه میپرداختند هم فرصت انتقال تجربیات به دیگران را فراهم میکردند و هم نسل جوانتر که به طور طبیعی سودای گام گذاشتن در سلسله مراتب قدرت را در سر دارد نسل اول انقلاب را در ستیز با خود نمیپنداشت. متأسفانه امروز به دلیل نبود رویکرد کسانی که در بالاترین جایگاه اجرایی کشور از همه فرصتهای قانونی بهرهمند شدهاند به تولید فکر و اندیشه، هم جایگاه تحقیق و پژوهش در کشور فاقد اهمیت جلوهگر میشود و هم تجربیات مدون نمیشوند تا از تکرار خطاها جلوگیری شود.
همچنین در فاصله زمانی 88 تا 90 ، تنشهای سیاسی، غبارآلود شدن فضای کشور و غفلت مردم از فساد موجب شد تا کرمهای اقتصادی تبدیل به تمساحهای مهاجم و درندهای شوند.حال آن که در فضایی آرام و بدون تنش امکان رشد نداشتند. عوامل تهدیدکنندهای چون آقازادهها یا حلقههای بسته نزدیک شده به قدرت از تنش سیاسی ارتزاق میکنند؛ زیرا در فضای آرامش، مردم تیزبین همه امور را تحت نظر دارند و در بحرانزاییهاست که افراد فاقد صلاحیت پستهای مهم را اشغال میکنند و زد و بندها را پی میگیرند. دولت آقای روحانی دستاورد عظیمی نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت؛ زیرا دولتی است معمولی و فاقد قدرت ایجاد تشنج. از همین رو وی که با رأیی شکننده انتخاب شد با تشکیل دولتی ائتلافی درصدد جبران ضعف عقبه خود برآمد و امکان ایجاد تنش را نداشته است؛ این روند اگر ادامه پیدا کند علاوه بر مقابله مؤثر با آفات نابودکننده هر نظام از درونش، از ثبات لازم داخلی برای حضور در صحنههای منطقهای و جهانی نیز برخوردار خواهیم بود.
از نظر نباید دور داشت که دستاورد ثبات، سلامت فکری و اقتصادی از یک سو و گذار از یک نسل به نسل دیگر از دیگر سو در کم هزینهترین شکل ممکن خواهد بود؛ در این چارچوب بازگشت به عقب معنی نخواهد داشت. رییسجمهوری که تمامی قوتها و ضعفهای خود را به نمایش گذاشته است و بدون هرگونه حب و بغض سیاسی دوران او را یکی از پر تنشترین ایام میتوان ارزیابی کرد بر اساس کدام مصالح میخواهد راه نوگرایی را بر نظام سد کند؟ تکرار منع رهبری در ملاقات اخیر با چنین شخصیتی که چون آقای هاشمی اصرار فوق العادهای برای بازگشت به قدرت اجرایی دارد، فرصتی است برای محک زدن انگیزهها. همان گونه که انگیزه پیشینیان مورد ارزیابی قرار گرفت دیگر مدعیان نیز در ترازوی سنجش قرار خواهند گرفت. دولتمردانی که علاوه بر تنشزا بودن ادعاهای فراوانی داشتهاند اکنون با منع رهبری با فرصتی تازه مواجه شدهاند. امید آن که با غلبه بر نفسانیات خود زمینه چرخش قدرت را هموارتر سازند.
ارسال نظر