3 تجربه برجام و راه پیش روی دولت
دولت محترم نیز از امروز که وارد چهارمین سال فعالیت خود می شود، استفاده از این 2 تجربه بسیار مهم و گرانبها را در اولویت برنامه ریزی های خود قرار دهد.
امیرحسین یزدان پناه نوشت: با گذشت 6 ماه از اجرایی شدن برجام مرور اتفاقات مرتبط با توافق هسته ای نشان می دهد که درباره مسائل مرتبط با آن باید 2 دسته از موضوعات را از هم تفکیک کرد و آن این که «برجام» یک مفهوم و «اجرای برجام» مفهوم دیگری است. به بیان دیگر وقتی داریم شرایط کنونی را تحلیل می کنیم باید توجه کنیم که آن چه اکنون رخ می دهد ناظر به میزان وفاداری طرفین به تعهدات خود در «اجرای» برجام است و نه «متن» برجام. در این زمینه آن چه اکنون مبرهن است این است که به تصریح گزارش های متعدد آژانس و حتی اذعان مقامات غربی، ایران به تمامی تعهدات خود در برجام عمل کرده است اما در مقابل غربی ها و مشخصا آمریکایی ها به آن چه دربرجام تعهد داده اند عمل نمی کنند.مهم ترین مانع تراشی آن ها نیز در مسیر منتفع شدن ایران از منافع رفع تحریم هاست. به این صورت که گرچه تحریم ها روی کاغذ برداشته شده اما مجموعه ای از اقدامات آمریکایی ها مانند مصوبات متعدد کنگره درباره تحریم مجدد ایران، دستورالعمل های تحریمی وزارت خزانه داری آمریکا، قانون موسوم به لغو ویزای آمریکا، سفر های هشداری مقامات افَک(دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری آمریکا) به کشور های مختلف و هشدار به آن ها درباره برخی زمینه های همکاری تجاری و اقتصادی با ایران و... طی ماه های اخیر باعث شده تا زنجیره ای از تحریم های روانی درباره ایران ایجاد شود و با وجود آن که تحریم های هسته ای روی کاغذ رفع شده اما اتمسفر تحریمی ایجاد شده حول ایران، عملا اجازه منتفع شدن از آن را به صورت کامل به ایران ندهد. همینجا باید بر این نکته تاکید کرد که در بررسی دستاورد های برجام نیز باید میان تاثیرات «ملموس» برجام با تاثیرات «ناملموس» آن تفاوت قائل شد. در یک تقسیم بندی شاید بتوان تاثیرات «ناملموس» را دستاورد هایی از برجام دانست که گرچه در همین مدت 6 ماه اتفاق افتاده و مهم هم بوده اما چون در زندگی مردم دیده نمی شود، نمی شود آن ها را لمس کرد. به عنوان مثال تاثیراتی که توافق هسته ای در کاهش نرخ ریسک پذیری سرمایه گذاری در ایران داشته یا باعث افزایش صادرات نفتی ایران به حدود 2 میلیون بشکه در روز شده است، دسترسی ایران به منابع مالی خود در برخی کشور ها را تسهیل کرده است، هزینه های صادرات و واردات را کاهش داده و مسائلی از این دست که عموما در اقتصاد کلان تاثیر خود را می گذارد. با این حال یکی از مهم ترین انتظاراتی که از برجام وجود داشته و دارد، لمس شدن آن در زندگی و معیشت مردم است؛ یعنی «تاثیرات ملموس» برجام. براساس وعده هایی که مسئولان دولتی قبل از توافق هسته ای به مردم می دادند، قرار بود دوران بعد از توافق هسته ای، دوران رفع تحریم ها و تاثیر آن بر زندگی مردم باشد.تاثیراتی که منوط به رفع کلیه تحریم های هسته ای و حضور واقعی سرمایه گذاران خارجی و سرازیر شدن سرمایه های خارجی بود.انتظاری که با رفتار های آمریکا و رفع قطره چکانی تحریم ها عملا به نتیجه نرسید و باعث شد برجام تاکنون تاثیر ملموسی بر معیشت مردم نداشته باشد. اتفاقا یکی از مهم ترین انتقاداتی که قبل از توافق هسته ای نسبت به مقامات دولتی مطرح می شد این بود که دولتمردان در اتوپیایی که برای بعد از توافق ترسیم می کردند عملا توافق انجام نشده هسته ای را کلید حل طیف زیادی از مشکلات معرفی می کردند.اتوپیایی که حالا پاشنه آشیل دولت شده است. به چند گزاره توجه کنید:
«رئیس جمهور: یکی از وعده های دولت به مردم، این بود که سانتریفیوژ بچرخد اما چرخ زندگی مردم هم بچرخد. سانتریفیوژ ها زمانی برای ما ارزشمند است که چرخ اقتصاد هم در کنار آن در چرخش باشد. این کار و این هدف، امروز نزدیک تر از ماه های پیش، هفته های پیش و حتی روز های پیش قابل مشاهده است.» (پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری؛ 14 فروردین 94)
«رئیس جمهور: ما وقتی می گوییم باید تحریم های ظالمانه رفع شود بعضی ها چشمان شان زیاد نچرخد. تحریم های ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و حتی آب خوردن مردم حل شود.» (روزنامه ایران؛ 18 خرداد 94)
«مولاوردی، معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده: به دوران پسا تحریم خیلی دل بسته ایم، زیرا بسیاری از پیشنهادات و طرح هایی که ارائه می دهیم به دلیل بار مالی در اولویت قرار نمی گیرد.» (خبرگزاری ایرنا؛ 15 تیر94)
به این موارد می شود گزاره های دیگری را هم افزود. گزاره هایی که نشان می دهد مسئولان دولت طیفی از مشکلات متعدد از تامین آب تا مسائل مربوط به زنان و خانواده و رفع مشکل فعالان اقتصادی و در یک کلام «چرخ زندگی مردم» را به توافق هسته ای و رفع تحریم ها منوط کرده بودند. در این نوع وعده ها، توافق هسته ای به عنوان یک معجزه تلقی می شد که قرار است همه مشکلات زندگی مردم را حل کند. در میان این وعده ها نمی توان جایی را انگشت گذاشت که از رفع تدریجی تحریم ها و تاثیرات آن سخن به میان آمده باشد. بیان دیگر این موضوع این است که به نظر می رسد عملا همه تخم مرغ ها در سبد توافق گذاشته شده بود و با نقض عهد طرف مقابل در اجرای همه تعهدات خود، آن سبو شکسته و آبی از آن برای سفره مردم گرم نشده است اما چرا این اتفاق افتاده است؟
به نظر می رسد 2 دلیل عمده برای آن وجود دارد:
اول این که همانطور که اشاره شد شرایط بعد از تحریم شرایط معجزه گونه تصویر شده بود که قرار است طیفی از مشکلات را رفع کند و «چرخ زندگی» مردم را بچرخاند.
دلیل دوم این اتفاق «نقض عهد» طرف مقابل به خصوص آمریکایی هاست که دربالا به آن اشاره شد. این مورد حتی می تواند نقض برجام نیز باشد، موضوعی که چندی قبل سیدعباس عراقچی رئیس ستاد اجرای برجام به آن اشاره کرده بود. چرا که براساس بند 29 برجام، «اتحادیه اروپایی و دولت های عضو و همچنین ایالات متحده» تعهد داده اند «از هرگونه سیاست با هدف خاص تاثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادی سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهدات شان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیت آمیز این برجام خودداری کنند» . موضوعی که لااقل برای آمریکایی ها مصداق ندارد و آن ها به طرق مختلف ایران را از داشتن روابط تجاری و اقتصادی عادی با سایر کشور ها و بانک هاو تجار بزرگ جهان بازداشته اند. این موضوع طی 3 ماه ابتدای امسال بار ها صدای اروپایی ها را در آورد و بانک های بزرگ جهان در جلسات متعدد با جان کری وزیر خارجه آمریکا از او تضمین کتبی خواستند که اگر با ایران مراوده کنند، بعدا تنبیه یا تحریم نخواهند شد، تضمین هایی که آمریکا هرگز صادر نکرد تا اخیرا پایگاه آمریکایی لوبلاگ «عدم ارائه تضمین توسط آمریکا» را «تهدیدی برای برجام» توصیف کند. متاسفانه این نقض عهد عملا باعث شده ایران از منافع برجام منتفع نشود و از آن جایی که وعده ها برای رفع مشکلات هم به این توافق ختم می شد، عملا نتیجه ملموسی در زندگی مردم احساس نشده است. به همین دلیل به نظر می رسد دولت نباید دیگر بیشتر از این وقت را برای بهره مند شدن از منافع برجام بگذارد و لازم است که براساس این تجربه گرانبهایی که براساس برجام به دست آمدمشکلات مردم از نگاه به روابط خارجی جدا شده و با اتکا به قدرت درونزای کشور و توان کار، تولید و سرمایه داخلی می توان لااقل بخش مهمی از این مشکلات را حل کرد به نحوی که تاثیرات آن در زندگی مردم قابل لمس باشد. بگذارید این طور نتیجه گیری کنیم که اجرای برجام 3 تجربه بسیار مهم برای کشور به همراه داشت که باید از آن استفاده کرد:
اول این که آمریکا طرف قابل اعتمادی برای مذاکره و معاهده نیست. اگر عهدی با این کشور داشته باشیم ما با اتکا به آموزه های قرآنی باید به عهد خود وفادار باشیم همان گونه که دربرجام عمل کردیم اما آن ها طرف بدعهد و عهدشکن هستند و گرچه متعهد شدند اما در عمل به قول خود عمل نمی کنند.
دومین تجربه این که آزموده را آزمودن خطاست. هنوز امضای برجام خشک نشده که آمریکایی ها زمزمه های مذاکره درباره مواردی از حقوق بشر تا مسائل موشکی را مطرح می کنند. زمزمه هایی که به پیشنهاد برای مذاکره درباره مسائل منطقه ختم شد اما به نظر می رسد تجربه 2 سال مذاکره با آمریکا و 6 ماه بدعهدی آن ها ثابت می کند که مذاکره با آن ها در سایر مسائل نیز فایده ای نخواهد داشت.
و بالاخره تجربه سوم این که در حل مسائل و مشکلات کشور نباید به ارتباط با این کشور و آن کشور نگاه کرد، بلکه راه حل این مشکلات را باید با تکیه بر توان داخلی و عملیاتی کردن بخش های مختلف اقتصاد مقاومتی جست وجو کرد. ان شاء ا... دولت محترم نیز از امروز که وارد چهارمین سال فعالیت خود می شود، استفاده از این 2 تجربه بسیار مهم و گرانبها را در اولویت برنامه ریزی های خود قرار دهد.
ارسال نظر