تحکیم خط امام یا تحکیم خط فاشیسم
آنچه که در مطلب "عبور از تحکیم" روزنامه شرق مبنا قرار گرفته است تحریف تاریخ، وارونه جلوه دادن گذشته یک تشکل دانشجویی پر افتخار است.
مهدی عباسی مهر دبیر اسبق تشکیلات دفتر تحکیم وحدت در یادداشتی درباره حمله اخیر روزنامه شرق به نشست سالانه این تشکل دانشجویی باسابقه نوشت: نقش جنبش دانشجویی و به طور خاص انجمن های اسلامی دانشجویان در تحولات هفتاد ساله خیر بر هیچ کس پوشیده نیست. مقاومت بی نظیر دانشجویان در فضای خفقان آلود بعد از کودتای 28 مرداد و قربانی کردن دانشجویان زیر پای نیکسون معاون وقت رئیس جمهور آمریکا در 16 آذر و حضور موثر دانشجویان در به پیروزی رساندن انقلاب شکوهمند اسلامی و اقدام در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و ظهور انقلاب دوم و همچنین حضور پر رنگ در جبهه های حق علیه باطل تنها بخشی از کارنامه انجمن های اسلامی در تاریخ پر فراز و نشیب این سرزمین است. سوابقی که انجمن های اسلامی را برآمده از تفکر اسلام ناب و منتقد و جریان ساز می نمایند.
حال سوالی که بخش قابل توجهی از فعالان جنبش دانشجویی و انجمن های اسلامی را درگیر خود کرده؛ این است که انجمن های اسلامی با سابقه طولانی و گستره ادوار خود میراث دار کدام جریان فکری، عقیدتی وسیاسی و رهرو کدام رهبری اعتقادی است.
به عبارتی وقتی نامی از انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت به میان می آید اسامی افراد با دیدگاه های فکری و سیاسی متعدد و بعضا متضاد مطرح می گردد. اسامی چون حضرت امام خمینی(ره)، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید دکتر مصطفی چمران مرحوم دکتر علی شریعتی، مرحوم حجت الاسلام فلسفی تا مرحوم مهدی بازرگان که برخی از این افراد نقش رهبری و برخی نقش ایدئولوژیک و فکری و برخی تشکیلاتی داشته اند.
عده ای بر این باورند که چون موسسین انجمن های اسلامی در دانشگاه ها افرادی چون مهندس بازرگان بوده اند، پس شالوده اصلی این تشکل با آرمان های این افراد گره خورده و لذا رفتارهای التقاطی و لیبرال جزء لاینفکی از اساس انجمن های اسلامی است. در غیر این صورت پس چرا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نام این افراد و حضور ایشان در برخی از انجمن های اسلامی پر رنگ است.
با پرداختن به رفتارهای پیش و پس از انقلاب اسلامی انجمن های اسلامی در میابیم که از دهه 40 تا نیمه دهه پنجاه اولویت اصلی نیروهای مسلمان در فضای لائیک و ضد دین دانشگاه ها تحت لوای انجمن های اسلامی حفظ عقیده و دین در ابعاد فردی و شناخت در ابعاد اجتماعی است.
به عبارتی انجمن های اسلامی در این برهه درون زا بوده اند و با شکل گیری سازمان مجاهدین خلق و اعلام جدایی شاخه دانشجویی آن از انجمن های اسلامی، جریان منتسب به مهندس بازرگان مسیر خود را از انجمن های اسلامی جدا می نماید.
در واقع با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی و نقش محوری حضرت امام و شاگردان ایشان رویکرد اجتماعی و انقلابی انجمن های اسلامی پر رنگ تر شده و انجمن های اسلامی تداعی کننده جریان امام و خط امام در دانشگاه ها می باشند.
در اثبات این موضوع با بررسی عملکرد انجمن های اسلامی در سال های 57 و 58 متوجه می شویم که رویکرد فکری و سیاسی انجمن های اسلامی به مقابله با اسلام آمریکایی مهندس بازرگان می پردازد و با تسخیر لانه جاسوسی در آبان 58 زمینه کناره گیری دولت موقت و سقوط نهضت آزادی را در کشور فراهم می آورد.
انجمن های اسلامی با نگاه راهبردی حضرت امام، دفتر تحکیم وحدت را راه اندازی می نماید و در تمامی مقاطع حساس نظیر انقلاب فرهنگی، تاسیس و راه اندازی نهادهای انقلابی و به طور خاص با تقدیم شهدای فراوان نظیر سیدحسین علم الهدی، محسن وزوایی، عباس ورامینی و... در هشت سال دفاع مقدس این رویکرد انقلابی خود را تثبیت نمود.
از مهمترین فعالیت های انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت رویارویی فکری و ایدئولوژیک با گروهک هایی نظیر شاخه دانشجویی چریک های فدایی و به طور خاص گروهک منافقین می باشد و رویارویی به جایی می رسد که شاگردان مکتب فکری مهندس بازرگان اقدام به حذف فیزیکی و ترور اعضای ارشد انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت نموده و مهدی رجب بیگی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت توسط گروهک منافقین ترور و به شهادت می رسد.
از این روست که دفتر تحکیم وحدت با حفظ رویکرد انتقادی تقابل گفتمانی و عملی با اندیشه ها و رفتارهای لیبرال ها در دستور کار قرار داده و مسیر اصولی خط امام را نه به عنوان یک تاکتیک و سلیقه سیاسی بلکه به عنوان راهبرد اساسی در پیش می گیرد. این رفتار و رویکرد تا اوایل دهه هفتاد با فراز و نشیب هایی حفظ می شود اما با کم توجهی تشکیلات نسبت به دغدغه همیشگی حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر خطر انحراف و نفوذ در انجمن های اسلامی و همچنین با دگردیسی جریان چپ و با عدول از اصول که خود را خط امامی و عدالت خواه می داند و با نفوذ جریان نهضت آزادی در راس و بدنه آن و ترویج اسلام التقاطی با قرائت های جدید ار جانب برخی روشنفکران بار دیگر عرصه برای فعالیت های برخی افراد غیر اصولی در انجمن های اسلامی فراهم می گردد، تا جایی که ارتباط رهروان اسلام آمریکایی و مطرودین امام خمینی(ره) با برخی از انجمن ها بیشتر شده و افرادی مانند ابراهیم یزدی در محافل انجمن های اسلامی حضور می یابند و حتی مقتدی و امام جماعت ایشان می گردد.
دفتر تحکیم وحدت و انجمن های اسلامی در کشاکش نیروهای انقلابی و لیبرال قرار گرفته و نزاع های اعتقادی و به طبع آن سیاسی بالا می گیرد. جریان نفوذی لیبرال یکایک اصول و مبانی انجمن های اسلامی را زیر سئوال برده و در قامت یک جریان مدرن و برانداز ظاهر می شود. نیروهای مذهبی و انقلابی را سرکوب کرده و متهم به تحجر و واپس گرایی می نماید. در چنین شرایطی احزاب مدرن اصلاح طلب همچون حزب مشارکت از جریان مدرن نفوذی در تحکیم وحدت حمایت کرده و این جریان را دعوت به ساختارشکنی می نماید. برخی افراد در لوای نام انجمن اسلامی ارزش هایی مانند استکبار ستیزی و استقلال را که روزی انجمن های اسلامی در تحقق آن هزینه داده بودند را ضد ارزش معرفی می نمایند.
با گسترش این رفتارها در برخی انجمن ها و اعضای دفتر تحکیم وحدت تقابل در دفتر تحکیم وحدت به اوج خود می رسد و دخالت های بی حد و مرز احزاب سیاسی آن را بحرانی تر کرده تا جایی که در عین ناباوری وزارت علوم دولت اصلاحات به نشست جریان غیراصولی و مجعول طیف علامه مشروعیت می بخشد و به طور هم زمان اجازه فعالیت به این گروه را در کنار دفتر تحکیم وحدت قانونی می دهد.
هرچند که به استناد مدارک این طیف در اواخر دولت اصلاحات و توسط وزیر این دولت غیرقانونی و مجاز به فعالیت نمی شود (بدون ابلاغ و اجرا) اما جریان جعلی که بعد از گذشت زمان کوتاهی رهبرانش همچون علی افشاری، اکبر عطری که شاگردان مکتب فکری لیبرال ها و نهضت آزادی هستند به آمریکا پناهنده شده و دست دوستی با یکی از جنایت کارترین روسای جمهور آمریکا یعنی جرج بوش پسر می دهند.
این گروهک به صورت محفلی و زیر زمینی در فضای سیاسی کشور ادامه فعالیت می دهد و در مقاطعی برای مشروعیت بخشی انتخابات غیر رسمی خود را در محل دفتر حزب اتحاد ملی و نشریه نامه یکی از ارگان های نهضت آزادی برگزار می نماید.
اما آن چه زمینه ساز سقوط و برائت جامعه دانشگاهی کشور از این گروهک گردید رفتار غیر انسانی در جنگ 22 روزه غزه در سال 1387 است. آنجا که همزمان با برگزاری تجمعات اعتراضی دفتر تحکیم وحدت قانونی در محکومیت نسل کشی رژیم صهینویستی؛ گروهک طیف علامه با صدور بیانیه ای طرفین این جنگ را محکوم کرده و دفاع مجاهدین فلسطینی را جنگ طلبی و مساوی با کودک کشی رژیم صهیونیستی اعلام می دارد.
با صدور این بیانیه و چاپ آن در روزنامه کارگزاران موج محکومیت ها نسبت به این عمل خائنانه بالا می گیرد. جنبش دانشجویی این بیانیه را غیردانشجویی دانسته و جامعه دانشگاهی از این گروه اعلام برائت می نماید. دفتر تحکیم وحدت با صدور نامه ای به وزارتین علوم و بهداشت با ذکر تخلف های عدیده این گروه از مرامنامه و اساسنامه خواستار رسیدگی و تصمیم روشن در این خصوص می گردد.
هیات نظارت مرکزی در پاسخ به این نامه اعلام می دارد که این گروهک در سال 1383 توسط رئیس دولت اصلاحات غیرقانونی اعلام شده و هرگونه فعالیت این گروه در دانشگاه ها غیرقانونی است. بار دیگر به روشنی خط انحرافی اندیشه های بازرگان و نهضت آزادی که تداعی کننده اسلام آمریکایی است برای عموم دانشجویان و دانشگاهیان آشکار می گردد. دفتر تحیکم وحدت قانونی به فعالیت خود ادامه می دهد و با شعار وحدت انجمن های اسلامی پایبند به مرامنامه و اساسنامه (فارغ از رویکرد سیاسی) سعی در تقویت آن می نمیاد.
اما امروز و این دوگانگی بار دیگر و به روش های مختلف در جراید و فضای مجازی مطرح می گردد. برخی نام امام و تمثال مبارک ایشان را در کنار کسانی قرار می دهند که رهرو اسلام آمریکایی و در برابر امام و اسلام ناب ایستادند. آنچه که در مطلب "عبور از تحکیم" روزنامه شرق مبنا قرار گرفته است تحریف تاریخ، وارونه جلوه دادن گذشته یک تشکل دانشجویی پر افتخار است.
دوران پر افتخار و خط امامی دفتر تحکیم وحدت نادیده و دوران سیاه و سقوط اسلام آمریکایی و لیبرال ها مصداق جنبش دانشجویی قرار می گیرد. افرادی که به گواه برخی از ایشان ارزنی اعتقاد به مرامنامه و اساسنامه انجمن های اسلامی وجود نداشته و ناچار برای عملی نمودن مطامعشان مجبور به حضور در این تشکیلات داشته اند را تطهیر نموده است.
حال عرصه روشن است؛ یک سو بنیان های فکری است که ریشه در مبانی دینی و ملی دارد. در برابر استبداد ستمشاهی و استکبار و دشمن خارجی ایستادگی می کند و خود را خط امامی می داند و سوی دیگر وادادگی، لیبرالیسم، غرب زدگی، حمایت از از کودک کشی و نسل کشی و به عبارتی خط اسلام آمریکایی است.
بدیهی است که اگر برای دانشجوی بیدار و مسلمان عرصه روشن باشد مجذوب خط خمینی کبیر است و هدف آن در این نهضت؛ حسینی بودن و زینبی بودن در عرصه مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی است. فریاد عدالتخواهی آن بلند است و با محور قراردادن عقلانیت انقلابی در برابر زیاده خواهی های خارجی و وادادگی های داخلی سازش ناپذیر است.
انجمن های اسلامی باید پرچم دار استقلال خواهی، آزادی خواهی مبتنی بر اسلام ناب و رهرو اندیشه های بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده و با پرچم آزاد اندیشی و بدون ترس از تقابل با اندیشه های مخالف، رویکردی منتقدانه و جریان ساز داشته باشند. انشالله
ارسال نظر