بررسی ساختار فکری و عملی تروریسم از نفاق تا تکفیر
تروریسم یک روح در بدن های مختلف؛ نفاق، القاعده،داعش
تروریسم مقوله ای است که نه امروزه بلکه سالهای متمادی از استفاده قدرت ها از این نوع اقدام به عنوان سلاحی در همه عرصه ها برای هدف مورد نظر در راستای پیشبرد اهداف خاص میگذرد. در همین راستا غرب را میتوان به عنوان اصلی ترین بستر تولید و بهره برداری از بنیادگرایی در حوزه معنایی خود معرفی کرد.
تروریسم مقوله ای است که نه امروزه بلکه سالهای متمادی از استفاده قدرت ها از این نوع اقدام به عنوان سلاحی در همه عرصه ها برای هدف مورد نظر در راستای پیشبرد اهداف خاص میگذرد. در همین راستا غرب را میتوان به عنوان اصلی ترین بستر تولید و بهره برداری از بنیادگرایی در حوزه معنایی خود معرفی کرد. در این بین انقلاب اسلامی ایران و در سطح کلان اسلام ناب را از ابتدای ظهور و بروز در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی میتوان به عنوان بزرگترین هدف و قربانی این مسئله یعنی تروریسم مطرح کردکه بیشترین ظهور آن در دهه اول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بر میگردد.
از طرفی گستردگی حوزه تروریستی تکفیری از حوزه سعودی و شبه قاره به غرب آسیا و اروپا و آمریکا و ایجاد رعب و وحشت در بالاترین سطح خود به عنوان داعش و القاعده نیز موضوعی است که اذهان مردم خاورمیانه تا اروپا و آمریکا را به خود جلب کرده است و به روشنی میتوان نوع بهره برداری هایی که از این مقوله به نتیجه نهایی رسیده است را در عرصه بین الملل مشاهده کرد.
اقدامات گروهک های تروریستی داعش و القاعده در کشور های حوزه خاورمیانه نه تنها تهدیدی برای ملت های مسلمان منطقه، بلکه خطری برای جامعه بین الملل و دیگر کشورهای همسایه محسوب میگردد.
ترسیم چهره منافقین با مشاهده تکفیری ها
در این بین ملت ایران با مشاهده روند تشکلاتی تروریسم تکفیری، سازمانی مشابه را با المان های موجود به یاد می آورد. سازمانی با بستری ایدئولوژیک و ساختار نظامی و سیاسی که پیشرو بی بدیل در ترور و تروریسم است. تشکیلاتی که اگر تجهیزات رسانه ای کنونی را در آن مقطع در اختیار داشت و جنایات خود را ثبت و ضبط میکرد، داعش ها و القاعده با تمام جنایت های مرتکب شده حتی به گرد پای جنایت هایشان نیز نمی رسیدند.
سازمان مجاهدین خلق که در میان ملت ایران با نام سازمان منافقین مشهور است در جدول اقدامات تروریستی در ایران و حتی خارج از ایران با در اختیار داشتن رکورد 14 هزار ترور در صدر جدول سازمانهای تروریستی قرار دارد. سازمانی که با گذشت 38 سال از پیروزی انقلاب اسلامی کماکان یک ستون اقدامات تروریستی و خرابکارانه علیه نظام اسلامی ایران است و همه سرویسهای جاسوسی و اطلاعاتی در جهان که علیه انقلاب اسلامی و نظام ایران فعالیت میکنند از آن ها به عنوان دوست و شریکی مهم یاد میکنند.
داعش و القاعده به عنوان یک گروه تندروی تکفیری و مدعی اسلام با استفاده از المانهایی همچون حمایتهای غرب و برخی کشورهای منطقه، استفاده بی رویه از خشونت و ترور، بهرهگیری از ابزارهای تبلیغی و رسانهای، عضوگیری، آموزش و حفظ نیروها در فضایی فرقهای به برخی گروههای تروریستی قدیمیتر از خود شباهت دارد که در میان سازمان ها و گروهک های مختلف بیشترین شباهت را با سازمان مجاهدین خلق یا همان سازمان منافقین دارد.
گروهک تروریستی رجوی نیز پیش از این با استفاده از حمایتهای رژیم بعث در عراق از فرصت اقدامات مسلحانه برخوردار بوده و در بسیاری از اقدامات تروریستی و رفتارهای فرقهای و خشونتآمیز، رفتاری مشابه با آنچه امروز از داعش مشاهده میشود را بروز داده است. از این رو با توجه به مؤفقیت جمهوری اسلامی در برخورد با گروهک نفاق و تجربه ملت ایران و حتی عراق در مواجهه با این گروه تروریستی، مقایسه رفتاری و عملکردی این دو گروه فرصت شناسایی و تبیین بهتر و بیشتر داعش و عقبه و اهداف آن را ایجاد کرده و راهکارهای اجرایی برای مقابله مؤثرتر با آن را نشان میدهد.
شباهت های ساختار فکری و عملی نفاق و تکفیر
مشابهتهای این دو گروه تروریستی را در دو حوزه ساختارهای فکری و اقدامات عملیاتی میتوان دسته بندی کرد که با نگاهی تخصصی به ساختار این دو تروریسم بین المللی میتوان به درستی گفت که داعش و القاعده کپی برداری نعل به نعل تروریسم منافقین هستند که در نتیجه میتوان گفت خالق هر دو یکی است.
اولین مؤلفه در مشابهتهای این دو گروه شباهتهای فرقهای آنهاست، در توضیح این مؤلفه باید گفت که داعش و القاعده، برند سنی و مجاهدین خلق، برند شیعه سوء استفاده از اسلام جهت فریب جوانان صادق اما ناآگاه برای بکارگیری در جهت منافع خود هستند. این دو گروه با ارائه برداشتی غلط از اسلام و ورود بدعت های مختلف به ساختار ایدئولوژیک و بهره برداری از آن ها و خلق اسناد جعلی برای ادعاهای واهی خود در موضوع سازمان فکری شان سعی در کنترل و ایزوله نیروهای تحت امر خود یا همان کسانی که در بیعت آنها هستند داشته و دارد و همانگونه که سازمان منافقین اعضای خود را در برابر بسیاری از مسائل ایزوله میکند تا مبادا حقه ها و دروغ پردازی های آنها را متوجه شوند، تروریستها ی تکفیری نیز از این روش بهره برداری میکنند.
داعش و مجاهدین خلق به لحاظ ساختار فکری و روش های روانی که برای جذب و کنترل نیرو استفاده میکنند و تکنیک های مانیپولاسیون ذهنی که بکار میگیرند شباهت های بسیاری دارند. هر دو گروه از احساسات مذهبی افراد سوء استفاده کرده و آنان را به نام دین و مذهب جذب میکنند و سپس تحت مغزشوئی قرار میدهند. آنان حکومت اسلام واقعی را نوید میدهند که جزو آرمان های اسلام است و اینطور القا میکنند که با از خودگذشتگی آنان میتوان به این هدف رسید.
رجوی و البغدادی از شیوه های مشابه برای جذب نیرو و کنترل ذهن و بکار گیری افراد برای مقاصد نامشروع استفاده میکنند. هر دو فریب و سوء استفاده از دین و برقراری حکومت اسلامی را محور عملکرد خود قرار داده اند. نکته دیگر در مشابهت رفتاری این دو گروه ممنوعیت خروج نیروها از این دو گروه تروریستی است که در هر دو با مجازات اعدام روبهرو میگردد.
مشابهتهای این دو در حوزه اقدامات عملیاتی نیز مصادیق بسیار زیادی دارد که اولین و مهمترین آن اوج سبعیت و وحشیگری در عملیاتهای آنهاست. هر دو گروه منافقین و داعش در اقدامات عملیاتی خود از بیشترین میزان خشونت بهره میبرند. استفاده تبلیغاتی از بازخوردهای این رفتارهای که موجب ایجاد ترس و وحشت در افکار عمومی میگردد به علاوه عدم پایبندی رهبران به کمترین اصول انسانی سبب این رفتارها میگردد. به عنوان نمونه داعش در جریان حمله به موصل در بیمارستانهای این شهر نیز به قتل عام مجروحان پرداخت و این رفتار در عملیات مرصاد و در بیمارستانی در کرمانشاه نیز از سوی اعضای گروهک منافقین رخ داده است. همانگونه که منافقین در عملیات مرصاد دستور داشتند هر جنبندهای را هدف قرار دهند و حتی مزارع را نیز در حد توان به آتش کشیدند، داعش نیز رفتارهایی مشابه در جریان حمله به شهرهای مختلف عراق بروز داده است که از جمله آن میتوان به تخریب اماکن مقدس و تاریخی اشاره کرد.
نفوذ در دولت های مرتبط شگرد نفاق و داعش
از دیگر اقدامات مشابه این دو گروه میتوان به نفوذ در میان برخی مقامات دولتی عراق اشاره کرد که برای پیشبرد اهداف هر دوی آنها بسیار کارساز بوده است. اتحاد داعش با سران سابق حزب بعث عراق بر همگان روشن بوده و یکی از دلایل مؤفقیتهای داعش در عراق نیز به همین مسئله باز میگردد. گروهک تروریستی منافقین نیز در طول حیاتش در عراق ابتدا با صدام متحد بود و در خدمت اهداف وی فعالیت میکرد و بعد از آن با نفوذ و کسب حمایت از برخی مقامات عراقی از جمله حزب وابسته به بعث (العراقیه) در پارلمان این کشور توانست به حیاتش در عراق ادامه دهد.
به غارت بردن منابع مالی عراق و تأمین بخش مهمی از هزینهها از طریق فروش نفت عراق نیز از دیگر مصادیق اقدامات مشابه این دو است. همانگونه که منافقین خلق در طول مدت اقامت در عراق با کوپنهای نفتی اهدایی صدام و سهمیه نفت روزانه منابع درآمدی خود را تأمین میکردند٬ امروز داعش نیز اصرار زیادی برای دستیابی به پالایشگاههای نفت عراق دارد و با فروش نفت این کشور منابع مالی کسب میکند. بحث دیگر در اینجا کسب منابع مالی این دو گروه از برخی کشورهای عربی منطقه مانند عربستان است که در مورد داعش بسیار سخن گفته شده است و منافقین نیز از این قائده و منبع مالی محروم نبودهاند.
ریشه واحد پیدایش تکفیر و نفاق
اگر بخواهیم به ریشه های پیدایش هر دو تروریسم موجود بپردازیم باید گفت که هر دو گروه در چارچوب استراتژی نرم آمریکا و غرب در منطقه تعریف میشوند و دلیل حمایت آشکار و پنهان از این گروههای تروریستی همین مورد است. مدیریت و فرماندهی، تامین و گردش مالی، تجهیز تسلیحاتی؛ اینها سه المان حمایت غرب با گروهکهای تروریستی منافقین و داعش هستند. آمریکاییها که دیگر امکان حضور نظامی در منطقه را هم به دلیل تحمیل هزینههای مالی و هم به دلیل مواجهه به افکار عمومی نمیبینند، از گروههای تروریستی به عنوان ارتشهای نیابتی استفاده کرده و رفتارهای این گروههای نیز تماماً در پازل منافع آمریکا در منطقه تعریف میشود.
در این جا یک سوال پیش میاید که چگونه می شود آمریکا خود ائتلاف ضد تروریسم را خلق میکند و غرب را برای شرکت در این ائتلاف ترغیب می کند و در عین حال خود خالق تروریسم است؟ درابتدا یک جمله برای روشن شدن کامل بحث و ارتباط غرب با این گروهک ها بگویم.در گیر و دار روزهای پیروزی انقلاب اسلامی،همین رفتار دوگانه داعش را مردم در اذهان خود به عنوان درس عبرتی به ثبت رسانده اند. کشتن شهروندان و مستشاران امریکایی و سر دادن شعارهای ضد امریکایی داعش مردم را به یاد شعارهای ضد امپریالیستی وترورهای مستشاران امریکایی در تهران توسط سازمان منافقین میاندازد. در کنار این مصادیق حمایت مستقیم آمریکاییها از داعش را میتوان ارسال چندباره تجهیزات نظامی از آسمان (که بعداً به عنوان یک اشتباه توجیه شد!) و کمکهای اطلاعاتی نام برد. از آن سو ارتباط تنگاتنگ سیاستمداران بازنشسته آمریکایی با منافقین در سمینارهای این گروه در اروپا نیز مصداق حمایت آمریکا از این گروه تروریستی است.
اتفاق مشابه دیگر میان این دو گروه مقاومت و سختگیری غرب و آمریکا از ورود تروریستها به غرب و تلاش برای حفظ پایگاه این تروریستها در منطقه و عراق است.
پس از پیگیری و خواست مردمی در عراق دولت قانونی این کشور بالاخره دستور به اخراج منافقین از این کشور داد، اما مشکل بعدی این بود که با وجود حمایتهای بیدریغ غرب از این گروهک تروریستی هیچ کشور اروپایی حاضر به پذیرش تروریستهای منافقین حتی در قالب پناهنده نبوده و نیست. همانگونه که خطر پذیرش تروریستها در خاک اروپا برای دولتمردان غربی غیر قابل قبول است، امروز غربیهای از بازگشت نیروهای اروپایی پیوسته به داعش به شدت وحشت دارند و برای جلوگیری از این اتفاق در پی حفظ پایگاههای این دو گروه در خاک عراق هستند.
مقاومت تنها راه پیروزی علیه تروریسم
با وجود مطالبی که در مورد آن سخن گفته شد باید توجه داشته باشیم که راه مبارزه با تروریستهای داعش در عراق همان راهی است که ملت ایران برای مقابله با منافقین در دهه 60 دنبال کردند و نتیجه مطلوب را نیز کسب کردند.
در عملیات غرورآفرین مرصاد نیروهای مردمی بودند که به فرمان امام (ره)به شدت در مقابل تهاجم منافقین ایستادگی کردند. در مقابله با داعش در عراق نیز درست از زمانی که نیروهای مردمی وارد عرصه شدند، داعش ضربات مهلکی دریافت کرد و این موضوع با ذکر دلایل و قراین میتواند به عنوان بهترین راهکار برای مقابله با گروه تروریستی داعش در عراق معرفی گردد.
درآن سال تعدادزیادی هم درزندان بودندکه اعدام شدند.باداعش وبقایای منافقین ضدخلق نیز بایدهمان کارراکردتاریشه کن شوند.ضمنآ تکلیف کسانیکه در نظام رخنه کرده اندچبست؟