نزدیک به یک سال از امضای توافق هسته ای میان ایران و 6 قدرت بزرگ جهانی می گذرد. موفقیت کوتاه مدت توافق در به عقب راندن برنامه هسته ای ایران و تضمین ترتیبات نظارتی آتی،  تضمین شده با این وجود آینده برجام همچنان در هاله ای از ابهام است.

احتمال اینکه ایران طی ده سال آتی از محدودیت های مشخص شده در توافق تخظی کند، بسیار کم است. اما چهار سناریو دیگر محتمل است که ممکن است ترکیبی از آنها رخ بدهد یا پشت سر هم به وقوع بپیوندند. این چهار سناریو عبارتند از: عادی سازی، مذاکره مجدد، مارپیچ مرگ و بمب زمان. هر یک از این سناریوها خطرات بسیار و فرصت های اندکی را شامل می شوند.

عادی سازی

بر اساس این سناریو پیش بینی می شود که برجام تبدیل به یک قرارداد عادی کنترل تسلیحات بدون توجه و تاکید ویژه شود. در این صورت مقامات سیاسی دو طرف به ندرت برای اجرای آن وقت گذاشته و رسیدگی به آن به دیوان سالاران مربوطه واگذار می شود. همین رویه به تدریج در آژانس بین المللی انرژی اتمی هم به وقوع خواهد پیوست.

از آنجا که سناریو عادی سازی مستلزم ابقای ضمنی برجام در گذر زمان است، اطمینان بخش تر به نظر می رسد. با این حال باید بین ابقای رسمی یک توافق و حصول آن به اهداف مطروحه تفاوت قائل شد. راه چاره، دستیابی به اجرای موثر توافق و تبدیل آن به امری روتین است. اما این هدف نیز با چالش های مختلفی از جمله پیچیدگی های مربوط به توافق و برکناری سیاستمدارانی رو به رو است که حامی توافق هستند.

خطر عادی سازی توافق با بی میلی نسبت به درک و شناخت محدودیت ها و عدم قطعیت های موجود در توافق، بزرگنمایی شده است. لازم است که تهران و واشنگتن از تمرکز روی بخش های مشکل ساز توافق اجتناب کنند. با این وجود این کمبودها و مشکلات که در بعضی بخش ها مثل ترتیبات در نظرگرفته شده برای بخش ابعاد نظامی احتمالی، تنها در صورتی می تواند به درستی مدیریت شود که به درستی مورد توجه قرار گرفته و درک شوند. توجه به این امور می تواند منتهی به طرح های احتمالی مورد نیاز شود.

اساسا با افزایش پیوندهای سیاسی و تجاری با ایران، عادی سازی خطر بزرگ ایجاد حس اطمینان به کلیت توافق را بالا می برد. اطمینان چندانی به توانایی کمیته مشترک تعبیه شده در برجام برای نظارت سیاسی بر ارزیابی آژانس از فعالیت های ایران و حل اختلافات وجود ندارد.

مذاکره مجدد

در کل جریان مذاکرات، مقاومت ها و مخالفت های شدیدی از سوی برخی از دولت ها و کشورها غیر درگیر در روند مذاکرات مانند اسرائیل و عربستان مطرح شد. در ایران و آمریکا نیز منتقدان زیادی کل توافق یا بخش هایی از آن را نقد کردند. این انتقادات بعد از اجرای توافق از میان نرفت. آنها امیدوارند که بتوانند کلیت توافق یا بخش هایی از آن را مورد تجدید نظر قرار دهند.

در سال آتی رئیس جمهوری آمریکا و رئیس جمهوری ایران تغییر خواهند کرد. اما حتی پیش از این تغییرات، بازیگران سیاسی به دنبال تغییر برخی از مولفه های توافق از طریق ارتباط دو جانبه هستند. به طور مثال ایران به طور فزاینده به دنبال دریافت تضمینی از اروپا و آمریکا برای تسهیل روابط تجاری خود است. از سوی دیگر کنگره آمریکا هم اقدامات مختلفی را در نظر گرفته تا بتواند نظارت را بر آن دسته از فعالیت های ایران که نگران کننده تر اطلاق می شود، بیشتر کند.

بدون شک برخی از این اقدامات مصرف داخلی دارند، اما تاثیر کلی آن پیوند برجام به چند موضوع مهم است. برای ایران قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل بیش از هر چیز ناخوشایند است. اجرای این قطعنامه مستلزم تحمیل محدودیت هایی به توانایی موشکی ایران است. ممنوعیت نمادین اعمال شده به برخی از مقامات عالی رتبه ایرانی در سفر به خارج از کشور و تهدید به افزایش تحریم ها و ناامیدی نسبت به منافع ناچیز توافق برای ایران نشان می دهد که مذاکره برای توافقی دیگر چندان هم دور از ذهن نیست. ترامپ نامزد حزب جمهوری خواه آمریکا هم پیشنهاد مذاکرات مجدد را داده است.

مارپیچ مرگ

این احتمال وجود دارد که عدم رضایت و مانورها حول بدبینی نسبت به توافق منتهی به مذاکرات مجدد نشود. این نشانه ها می تواند حاکی از عدم رضایت یکی از طرفین از توافق باشد. به طور مثال ایران می تواند به این نتیجه برسد که وجود توافق، این کشور را با فشارهای بیشتری در امور اقتصادی و اجتماعی مواجه می کند. نگرانی واشنگتن از دستیابی ایران به منابع مالی گسترده هم می تواند افزایش پیدا کند.

در این فضا تلاش ها روی تغییر پارامترهای بنیادی توافق متمرکز می شود. اما احتمال موفقیت این روند بسیار بعید است. بنابراین مارپیچ مرگ شامل مجموعه ای از حرکت ها از سوی ایران و آمریکا می شود تا بنیادهای برجام سست شود. طرف اول با  بهانه ای ساختگی این جریان را آغاز می کند و به دنبال آن سیکلی از وارد کردن اتهامات متقابل و دست کشیدن از تعهدات و فروپاشی توافق به وجود می آید.

بمب زمان

بر خلاف سه سناریو قبلی در این سناریو ابقای توافق طی زمان (حداقل برای 1 دهه) و تحمل آن مقابل چالش های موجود پیش بینی می شود. اما این سناریو بر خلاف ظاهرش سناریویی بدبینانه است. این سناریو پیش بینی می کند که ایران صبر استراتژیک پیشه کرده و برای رفع نگرانی های جامعه بین المللی به تعهدات محدودیت ساز اشاره شده در برجام پایبند می ماند، اما پس از آن به سرعت تولید مواد شکافتی را برای رسیدن به سطح بالایی از توانمندی هسته ای افزایش می دهد. این سناریو ما را به همان منطق بنیادین شکل گیری مذاکرات در گام اول می رساند.

پیش بینی اینکه کدام یک از چهار سناریو فوق محقق می شود، دشوار است. تحولات داخلی ایران به همراه تلاش های جامعه بین المللی برای تحت تاثیر قرار دادن گزینه های هسته ای ایران می تواند سرنوشت ساز باشد. با این وجود می توان گفت که این سناریوها زاده شرایط حاضر هستند و احتمال وقوع آنها منتفی نیست.