دلبری طالبان از مسکو و واشنگتن
آنچه تعیین کننده گفتگوهای صلح افغانستان، آینده طالبان و نتیجه دلبری این گروه از مسکو و واشنگتن است جهت گیری کادر رهبری جدید در روزهای آینده می باشد.
دکتر علیرضا رضاخواه طی یادداشتی در روزنامه خراسان نوشت: تنها چند روز پیش از ترور ملا اختر منصور در منطقه مرزی بین قندهار افغانستان و بلوچستان پاکستان موسوم به "نوشکی"، «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه در کنفرانس مطبوعاتی هفتگی خود در شهر «سوچی» اعلام کرده بود که مسکو آماده است تا رویکرد انعطافپذیری را برای کاهش احتمالی تحریمها در مقابل طالبان در صورت صدمه نزدن به منافع ملی افغانستان در پیش گیرد.
پیش از آن «ضمیر کابلوف» نماینده ویژه روسیه در افغانستان نیز اعلام کرده بود که مذاکرات 4 جانبه نمایندگان آمریکا، چین، پاکستان و افغانستان ناکارآمد است و هیچ چشماندازی در مذاکرات صلح میان دولت و طالبان افغانستان در آیندهای نزدیک وجود ندارد.
نکته جالب تر آنکه بازهم این روس ها بودند که بعد از ترور ملا منصور نسبت به انتخاب جانشین او احساس نگرانی کردند. ضمیر کابلوف فرستاده ویژه روسیه به افغانستان تنها اندکی بعد از ترور منصور نسبت به انتخاب سراج الدین حقانی، رهبر گروه بدنام "شبکه حقانی" به عنوان جانشین ملا اختر منصور در مقام رهبری طالبان افغانستان و تبعات شدید آن هشدار داد.
تلاش برای کنترل بازیگران غیر دولتی
رصد تحولات، گزارش اندیشکده ها، کنش ها و واکنش های رسمی و غیر رسمی مسکو و واشنگتن در خاورمیانه در یک سال اخیر حاکی از آن است که نوعی جنگ سرد جدید و رقابت شدید برای نفوذ و کنترل "بازیگران غیر دولتی" (Non-state actors) در جریان است.
در سوریه از یک سو روسها سعی می کنند در کنار نیروهای مقاومت نوعی جنگ هیبریدی را تجربه کنند و از سوی دیگر آمریکایی ها تلاش می کنند تا با نزدیک شدن به جریانات تروریستی چون احرار الشام و یا ارتش آزاد سوریه برای خود جای پا باز کنند.
همچنین هر دو کشور در تلاش اند تا با چریک های کرد در سوریه و عراق ارتباط برقرار کنند. حضور ژنرال های چهار ستاره آمریکایی در مناطق کرد نشین سوریه و اعزام نیروهای ویژه به این منطقه برای آموزش و تجهیز کردها شاهد این مدعا است. در عراق نیز روس ها تجهیز مقاومت مردمی را در پیش گرفته اند و آمریکایی ها بر روی ملیشیای سنی سرمایه گذاری می کنند. ظاهرا افغانستان هم عرصه دیگری برای این رقابت جدید شده است.
افزایش سطح مداخلات در افغانستان
به دنبال اعلام رسمی مرگ ملا عمر، ملا منصور جانشین وی که با چالش های داخلی زیادی مواجه بود تلاش کرد تا با تحکیم سلطهاش بر طالبان، منحرف کردن تلاشهای "علما" برای زیر سوال بردن قدرت و اختیاراتش، از بین بردن یا همکاری با مخالفان، تجدید استراتژی جنگی طالبان و نادیده گرفتن تمامی اقدامات برای هدایت طالبان به سوی مذاکرات صلح موقعیت خود را استحکام بخشد. با این حال منصور نتوانست مانع انشعاب گروه طالبان افغانستان به سه شاخه ، گروه ملامنصور، گروه ملا رسول و گروه عبیدا... هنر شود.
انشعاب هایی که علاوه بر اختلافات درونی حکایت از کشمکش بیرونی و نفوذ قدرت های خارجی بر سرکرده های طالبان دارد. از جمله این قدرت های خارجی که به صورت سنتی بر طالبان افغانستان نفوذ دارند دولت پاکستان است. با این حال ظاهرا ملامنصور تمایل چندانی برای بازی با نقشه های پاکستان نداشت و تلاش می کرد سطح بازی را بالاتر ببرد. حضور داعش در افغانستان بهترین بهانه برای منصور بود.
بازاریابی برای طالبان
منصور نیز همانند بسیاری دیگر در خاورمیانه، داعش را هم یک تهدید و هم یک فرصت میدید. داعش تلاش کرده بود تا امتیاز انحصاری طالبان در خصوص رهبری اقدامات شبه نظامی در افغانستان را به چالش بکشد. ملامنصور با صدور دستور به طالبان برای انجام عملیات نظامی تمام عیار علیه داعش ثابت کرد که در عقب راندن آنها دست به هر کاری میزند و میتواند به شدت بی رحم باشد.
موضع تند طالبان علیه داعش به آنها کمک کرد تا سر صحبت را با دیگر کشورهای منطقه از جمله روسیه باز کنند. منصور به دنبال راههای جدید بازاریابی برای طالبان به عنوان یک نیروی بالقوه ضد داعش که ارزش حمایت را دارد، بود اما در این مسیر همان اشتباه تاکتیکی ملا عمر را مرتکب شد. ملا منصور با قبول دعوت بیعت از سوی ایمن الظواهری و القاعده، خود و جنبشش را در معرض خطری قرار داد که نشان میدهد نخستین درس از دوران حملات تروریستی 11 سپتامبر را نگرفته بود؛ بدان معنا که میزبانی گروههای تروریستی بینالمللی که علیه آمریکا نقشه میکشند میتواند مجازات شدیدی داشته باشد.
بی جهت نیست که مقامات آمریکایی به دنبال ترور منصور بر این موضوع تاکید داشتند که" ملامنصور " منافع آمریکا را به خطر انداخته بود و مانع بزرگ مذاکرات صلح افغانستان به شمار می رفت. از سوی دیگر آمریکا هم ظاهرا بیکار ننشسته است و تلاش می کند تا با حذف و اضافه کردن مهره ها به شطرنج سیاسی افغانستان برای خود جای پای مطمئن ایجاد کند. شبکه حقانی و جریان حکمتیار پیشتر سابقه همکاری با سازمان سیا را داشته اند و آمریکایی ها در تلاش هستند تا با احیای کانال های قدیمی کنترل بازیگران غیر دولتی در افغانستان را دوباره به دست گیرند.
رهبری طالبان در سایه
انتخاب هبت ا... آخوندزاده به عنوان سرکرده جدید طالبان نیز شاهد این مدعا است. طبق اطلاعات اندکی که از آخوندزاده موجود است، او از یاران بسیار نزدیک ملاعمر بوده است و در دوران سرکردگی ملااختر منصور یکی از معاونان وی به شمار میآمد.
با وجود این، او چندان روابط حسنهای با ملااختر منصور نداشته است. علاوه بر این ظاهرا وی بیش از آنکه فرماندهی نظامی باشد، یک رهبر مذهبی است و مامور صدور اکثر فتواها برای طالبان بوده است.نکته جالب تر این که طبق اعلام طالبان "سراجالدین حقانی" نیز به عنوان معاون وی انتخاب شده است. یعنی عملا هدایت طالبان در دست حقانی خواهد بود.
حقانی همان کسی است که روس ها ظاهرا غیر مستقیم نسبت به حضورش در راس هرم قدرت طالبان به آمریکایی ها هشدار داده اند. شبکه حقانی هرچند این روزها در لیست سیاه آمریکا قرار دارد اما در دوران جنگ سرد همکاری گسترده ای را با آمریکایی ها علیه مسکو داشته است.
به هر حال آنچه تعیین کننده گفتگوهای صلح افغانستان، آینده طالبان و نتیجه دلبری این گروه از مسکو و واشنگتن است جهت گیری کادر رهبری جدید در روزهای آینده می باشد.
ارسال نظر