شادم که من و تو هموطن هستیم…
آرزوی سال صلح در دیدار نوروزی اهل فرهنگ
دومین دیدار سال نو اهل فرهنگ با گرامیداشت یاد اهل فرهنگ و هنر درگذشته و هموطنانی که در زلزله از دنیا رفتند، همراه با آرزوی صلح برگزار شد.
به گزارش پارس به نقل از (ایسنا) ، دومین دیدار سال نو اهل فرهنگ عصر جمعه (۲۳ فروردین ماه) در حالی برگزار شد که علاوه بر سخنرانی محمود دولت آبادی، شاعرانی چون شمس لنگرودی، جواد مجابی، مفتون امینی، فرهاد عابدینی، علیرضا طبایی، هادی خورشاهیان، رسول یونان، حامد ابراهیم پور و بکتاش آبتین شعر خواندند، احمد پوری و اسدالله امرایی شعر ترجمه ارائه کردند و نویسندگانی چون یوسف علیخانی و بهنام ناصح برگ هایی از داستان های شان را برای حاضران خواندند. رضا ساکی نیز دو اثر طنز اجتماعی خواند.
این نشست که در قالب سی وسومین نشست « عصر روشن» در سرای کاووسیه با اجرای علیرضا بهرامی برگزار شد، با یاد درگذشتگان زلزله ی استان بوشهر و کودکان و زنانی که بر اثر آن آسیب روحی دیده اند، آغاز و در آن آرزو شد که کشور، دیگر شاهد رخدادهای این چنینی نباشد. در ادامه از اهل فرهنگ و هنری یاد شد که نوروز ۹۲ را ندیدند.
قمر آریان، حسن احمدی گیوی، اصغر الهی، بهروز ثروتیان، احسان نراقی، خلیل عمرانی، جاهد جهانشاهی، مرتضی ثاقب فر، پرویز اسلامپور، جمشید صداقت کیش، عزیزالله جوینی و حسن لاهوتی ازجمله اهل قلمی بودند که از آن ها یاد شد. همچنین از جمع هنرمندان حوزه ی موسیقی، هنرهای تجسمی و سینما و تئاتر، جلال ذوالفنون، فریدون پوررضا، حسن کسایی، عبدالله سروراحمدی، منصوره حسینی، کامران شاهین فر، محمود جوادی پور، همایون خرم، قاسم جبلی، فریده لاشایی، پروین دخت یزدانیان، فاطمه طاهری، ایرج قادری، علی کسمایی، حمید سمندریان، نادیا دلدار گلچین، فهیمه راستکار، امید بهکار و مسعود بهنام، ازجمله درگذشتگانی بودند که از آنان یاد شد.
پایان بخش آغاز دیدار نوروزی اهل فرهنگ و هنر، یادکرد هوشنگ کاووسی، محمود عبادیان، وجیه الله فرد مقدم و عسل بدیعی بود که در نوروز ۹۲ از دنیا رفتند.
احمد پوری – مترجم و داستان نویس – که این مراسم هم زمان با سال روز تولد او برگزار می شد، نخستین اهل فرهنگی بود که پشت تریبون قرار گرفت و سه شعر ترجمه از آنا آخماتوا خواند. پس از او، جواد مجابی – شاعر و نویسنده – در سخنانی با بیان این که امیدوارم امسال جهانی پر از صلح قسمت همه ی ما شود، گفت: شخصا در اوج مؤلفه های ناامیدی همیشه امیدوار هستم. اخیرا از خسرو ناقد مطلبی خواندم که در آن گفته بود ما در تاریخ مان کم تر صلح طلبی را شاهد بوده ایم. اما انسان با صلح است که با جهان در سازش قرار می گیرد. امیدوارم که امسال برای همه سال صلح باشد؛ آن چه که در درون ما و ملت ماست.
او در ادامه با اشاره به این که ۲۴ مجموعه ی شعر منتشرنشده دارد، از سری شعرهای تلخند، چند نمونه برای حاضران خواند.
اما علیرضا طبایی شاعر بعدی بود که پیش از خواندن چند شعر نیمایی و غزل، گفت: شاید ما تنها ملت یا از معدود ملت ها بر روی کره ی زمین باشیم که بهار برای مان سرآغاز زندگی است. آفرینش در فرهنگ ما با بهار آغاز می شود و شروع حیات انسان را هم با طبیعت یکی می دانیم. امیدوارم که بهار بتواند مطلع همه ی خوبی ها و آرزوهای نیک، آزادی ها و زیبایی ها باشد برای ما.
در ادامه، پس از شعرخوانی فرهاد عابدینی، شمس لنگرودی پیش از خواندن چند شعر خود، با اشاره به دوستی چهل ساله اش با احمد پوری، شعری را تقدیم به او خواند، که هنگام سفر و اقامت پوری در اروپا، برای او سروده بود. مفتون امینی نیز با ابراز همدردی با زلزله زدگان بوشهر، منظومه ی « نظامی و من» را برای حاضران خواند که در بخش هایی از آن آمده بود:
شادم که من و تو هموطن هستیم
در یک دژ محکم کهن هستیم
تاریخ به نام او رقم خورده است
دنیا به مقام او قسم خورده است…
هرجا بروم خیال من این جاست
چون ریشه ی جان و مال من این جاست…
در ادامه پس از شعرخوانی هادی خورشاهیان، یوسف علیخانی بخشی از اثر داستانی منتشرنشده ی خود را با نام « بیوه کشی» و پس از او نیز حامد ابراهیم پور غزلی را از مجموعه ی « دروغ های مقدس» برای حاضران خواند. شعرخوانی بکتاش آبتین – برگزیده ی هفتمین دوره ی کتاب سال جایزه ی شعر خبرنگاران -، رسول یونان و ساره دستاران، به همراه خوانش شعر ترجمه ی شاعر برزیلی توسط اسدالله امرایی و دو اثر طنز رضا ساکی، بخش های بعدی این برنامه را تشکیل می داد.
در ادامه ی برنامه پس از شعرخوانی محمدرضا شالبافان، مجید سعدآبادی، امید بیگدلی، سیف الله خادم، مهتاب فدایی، امیر سربی، صدف درخشان، مهدی صفا و فرنگیس کردی و داستانک خوانی احمد طبایی، علیرضا بهرامی شعری در پیشواز محمود دولت آبادی خواند. این نویسنده نیز در سخنانی که پایان بخش دیدار سال نو اهل فرهنگ و قلم بود، با اشاره به حضورش در مراسم هم زمان نکوداشت محمود عبادیان که از او به عنوان یک متفکر یاد کرد، گفت: شعری که الآن خوانده شد، به دلم نشست. اساسا دوست داشتم بیایم در جمع شما حضور یابم تا این گونه شعرها را بشنوم و دریابم و بدانم که جوان های کشورم امروز چگونه فکر می کنند، زیرا همان گونه که گذشته ی ما اهمیت دارد، اکنون و آینده هم مهم است.
دولت آبادی با اشاره به مجموعه ی شعری به زبان محلی که می گفت در زمان حضورش در این مراسم به او اهدا شده است، ادامه داد: یکی از نکاتی که همه تجربه و از آن عبور می کنند، مقوله ی اقلیم گرایی است. زمانی که به لهجه ی تهرانی نوشتن باب شده بود، من هم به لهجه ی ولایتی نوشتم و البته کم تر ارائه می کردم. مدتی که گذشت، گفتم این ها یعنی چه؟ ! یک کشور زبان مادری دارد که زبان همه است. من از آن مرحله گذشتم؛ اما احتمالا دوست جوانی که این مجموعه را به لهجه ی خودش نوشته و به من داده، هنوز نتوانسته است از این مرحله بگذرد. البته عبور کردن از این مرحله کار آسانی نیست، اما این توان در جوانان ما هست و امیدوارم این پیمایش را به درستی ادامه دهند و به آن فکر کنند.
ارسال نظر