تحولات جدید در عرصه سیاست بین الملل نشان از آن دارد که، نظام بین الملل محلی برای عرض اندام قدرت های نوظهور در مواجهه با هژمون حاکم بر جهان شده است. برخاستن دوباره روسیه از زیر خاکستر شوروی و افزایش قدرت بلامنازع چین و جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را که زمانی پس از سقوط شوروی، تنها قدرت برتر جهان بود، به مبارزه طلبیده و واشنگتن دیگر نمی تواند به تنهایی سیاست ها را در جهان رهبری کند.

 باید افزود ایالات متحده آمریکا، کماکان برخی از ویژگی های انحصاری قدرت را در اختیار دارد و می تواند در حوزه های کلان و راهبردی همانند توافق  هسته ای ایران، ابتکار عمل را در دست گیرد(گو اینکه در عمل، توافق مذکور صرفا ناظر به رای دولت آمریکا نبود). از سوی دیگر ضروری است قائل به نقش هژومونی آمریکا در جهان باشیم، هر چند این نقش با سیاست های جدید روسیه و چین، به چالش کشیده شده است.

 ایالات متحده امریکا با جمعیتی بالغ بر 300 میلیون نفر، تولید ناخالص داخلی 66/14 تریلیون دلاری و درآمد سرانه 200/47 دلاری، به عنوان بزرگ‌ترین و قدرتمند ترین اقتصاد پیشرفته در جهان معرفی شده است. اما در چند سال گذشته و با توجه به ناپایداری وضعیت اقتصادی در جهان و به دنبال آن مواجهه امریکا با کسری بودجه و بدهی خارجی و همچنین ظهور اعتراضات مردمی(مشخصا جنبش وال استریت و موضوع 99 درصد) در این کشور به شرایط نابرابر اقتصادی حاکم بر جامعه امریکا، اعمال سیاست خارجی یک جانبه‌گرایانه این کشور در جریان جنگ‌های عراق و افغانستان و نیز مداخله‌گری امریکا در بحران‌های خاورمیانه موجب شد تا برخی از نظریه‌پردازان، قدرت امریکا را در حوزه نرم به چالش کشیده و زمینه‌های افول آن را تبیین کنند.

اذعان بر واقعیت موجود آمریکا

رخدادی که زمان وقوع آن سال 2025 نیست!

دولت واشنگتن در حالی همچنان ادعای قدرت برتر جهان بودن را سر می‌دهند که وزیر پیشین خارجه آمریکا که به عنوان پدر کودتای آمریکایی در آمریکای لاتین در دهه ۱۹۷۰ شناخته می شود در مراسمی در پنتاگون اذعان کرد آمریکا در وضعیتی قرار دارد که برخلاف گذشته دیگر به سادگی به آنچه می‌خواهد دست نمی‌یابد. 

دولتمردان کاخ سفید ادعا دارند که آمریکا قدرت اول جهان است بگونه‌ای که هیچ تحولی بدون خواست آنان صورت نمی‌گیرد و تمام کشورها گزینه‌ای جز رویکرد به اجرای خواسته‌های آمریکا ندارند. این ادعا در حالی از سوی سران کاخ سفید به ریاست جمهوری اوباما مطرح می‌شد که عقلای آمریکایی این ادعا را رد کرده و بر اصل افول جایگاه جهانی آمریکا تاکید دارند.

در همین چارچوب "هنری کیسینجر" وزیر خارجه اسبق آمریکا طی مراسمی در پنتاگون برای دریافت جایزه خدمات عمومی برجسته در سن ۹۲ سالگی در خصوص گرایش نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا برای اینکه همه تقصیرات مربوط به وضعیت جهان را بر گردن دولت‌های کنونی و گذشته آمریکا بی ندازند، هشدار داد.

رخدادی که زمان وقوع آن سال 2025 نیست!

طبق گزارشی برگرفته از پایگاه "میلیتری تایمز" کیسینجر بر این باور است که، ما وارد رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شویم و به نظر می‌رسد که عادت برخی چهره‌های خاص شده که خود را از بدی‌های رؤسای جمهور قبلی جدا کنند. وزیر خارجه اسبق آمریکا بدون آنکه نامی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا ببرد گفت که برخی چهره‌های خاص همچنین تلاش می‌کنند خود را از بدی‌های رئیس‌جمهوری کنونی آمریکا متمایز کنند.

رخدادی که زمان وقوع آن سال 2025 نیست!

وی تصریح کرد: در دوران جنگ سرد، به اندازه‌ای ظرفیت آمریکا در زمینه مواد (منابع موجود و در اختیار) بالا بود که تخصیص منابع به اقدامی خاص، یک وظفیه مهم قلمداد می‌شد.کیسینجر سپس ادامه داد، اما جهان تغییر کرده است و راه‌حل‌های گذشته دیگر کاربردی ندارد و توضیح داد: با گذشت چندین دهه، ما در وضعیتی قرار گرفتیم که فهمیدیم که با شناسایی مشکل نمی‌توانیم به سادگی به آنچه می‌خواهیم، دست پیدا کنیم.

وزیر خارجه اسبق آمریکا و مشاور سابق امنیت ملی آمریکا اعلام کرد که معترضان به جنگ ورود به پنتاگون را سخت کرده بودند و اضافه کرد که آمریکا وارد یک دوره سیاسی دشوار دیگر شده است. وی در این باره گفت: هم‌اکنون ما بار دیگر در یک دوره بسیار دشوار قرار گرفتیم. ما وارد رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گرفتیم و به نظر می‌رسد که عادت برخی چهره‌های سیاسی شده است که خود را از بدی‌های روسای جمهور اسبق آمریکا متمایز کنند و همچنین خود را از بدی‌های رئیس‌جمهور کنونی آمریکا متمایز می‌کنند اما حقیقت این است که ما در انگیزه‌های خوب دخیل هستیم.

افرادی همچون "مادلین آلبرایت" وزیر خارجه اسبق آمریکا، "دیک لوگار" سناتور سابق ایالت ایندیانا، "سم نان"و ... در این مراسم حضور داشتند. لازم به ذکر است کیسینجر پیش از این نیز بر افول هژمونی آمریکایی تاکید و عنوان کرده بود که راهکار آمریکا رویکرد به تمام کشورها برای بهره گیری از آنان در مسیر اهداف خود است. 

سوال؛ پس چه کسی بر جهان حکومت می‌کند؟

رخدادی که زمان وقوع آن سال 2025 نیست!

در همین حال اخیرا نوآم چامسکی، زبان شناس،نظریه پرداز ،تحلیلگر سیاسی و منتقد سیاست‌های دولت آمریکا در مقاله جدیدش برای نشریه «تایم دیسپچ» نوشت: وقتی این سوال را مطرح می‌کنیم که "چه کسی بر جهان حکومت می‌کند" یک پاسخ استاندارد برای آن در نظر می‌گیریم و آن اینکه بازیگران در امور جهانی ،دولت‌ها هستند و قدرت‌های جهانی در راس آنها قرار دارند و سپس تصمیمات و روابط میان آنها را مورد بررسی قرار می‌دهیم. چامسکی می‌افزاید: این پاسخ اشتباهی نیست اما باید در نظر داشته باشیم که این سطح از انتزاع(در آوردن جزیی از یک کل)، می‌تواند بسیار گمراه کننده باشد. 

به گفته این نظریه پرداز آمریکایی،دولت‌ها ساختارهای داخلی پیچیده‌ای دارند و تصمیمات و انتخاب‌های رهبران سیاسی به شدت تحت تاثیر تمرکزهای داخلی قدرت قرار دارد در حالی که جمعیت کلی معمولا در حاشیه قرار می‌گیرند.چامسکی در پاسخ به سوال خود که "چه کسی بر جهان حکومت می‌کند" می‌گوید که به طور قطع پاسخ صریح و دقیق این پرسش،آمریکا نیست. 

وی تصریح کرد که امریکا دیگر قدرت سابق را ندارد و مداخله‌هایی که در سراسر جهان به ویژه منطقه خاورمیانه انجام داده از قدرت و مشروعیت آن کاسته است. تحلیلگر سیاسی آمریکا خاطر نشان کرد که آمریکا اکنون به قدرت دوم در جهان تبدیل شده است.لازم به ذکر است بسیاری تاکید دارند آمریکا با ایجاد گروه‌های تروریستی و سوق دادن جهان به سمت ویرانی در حالی که خود در نقطه امن قرار دارد به دنبال نابودی تمام جهان با هدف جلوگیری از زوال جهانی خود است که نتیجه آن قربانی شدن میلیون‌ها انسان بی‌گناه بوده است.

رخدادی که زمان وقوع آن سال 2025 نیست!

رخدادی که زمان وقوع آن سال 2025 نیست!

مساله فروپاشی و سقوط امپراتوری آمریکا موضوع بحث متفکران و استراتژیست‌ها در آمریکا و سراسر جهان امروز ماست. کسانی که درصدد دستیابی به انبوه اطلاعات در این‌باره هستند، کافی است در گوگل سرچ کنند تا به صدها هزار عنوان پیرامون این موضوع دست یابند. بنابر احتمالات متفکران اقتصادی غرب، سقوط قریب‌الوقوع امپراتوری آمریکا و انزوایش در عرصه بین‌المللی، بسیار سریع‌تر از آنچه تصور می‌کنیم، اتفاق خواهد افتاد و همانطور که جورج بوش اعلام کرد زمان آن سال 2025 نخواهد بود؛ در آن روز ملت آمریکا خواهان جدایی از نفت و جایگزینی آن با انرژی دیگری هستند، در آن روز قدرتی خارج از سلطه آمریکا بر خاورمیانه حکومت خواهد کرد.

لازم می باشد در مقوله، شاخصه‌ای را در 3 حیطه ارزیابی کرد: فروپاشی اقتصادی، شکست نظامی و افول سیاسی و فرهنگی. اقتصاد یکی از عوامل سقوط امپراتوری‌های گذشته بوده است. زمانی‌که اتحاد جماهیر شوروی تجزیه و دچار فروپاشی شد، به‌رغم شکستش در افغانستان اما از لحاظ نظامی ضعیف نبود بلکه به دلیل سایش نابودکننده اقتصاد و نیز انبوه بدهی‌ها دچار فروپاشی شد. منظور ما از سقوط، عقبگرد آمریکا به قرون وسطی نیست بلکه به کشوری تبدیل خواهد شد که در مرزهای خود زندگی می‌کند. این کشور همانند انگلیس، فرانسه و روسیه دولتی قوی باقی خواهد ماند اما طمع توسعه‌طلبی و استعمارگری آن بر جهان پایان می‌یابد. 

رخدادی که زمان وقوع آن سال 2025 نیست!

مواردی که به نظر مخاطبان ارجمند رسید؛ بارزترین شاخصه‌‌هایی بود که بر این واقعیت که ایالات متحده با سرعت به سمت فروپاشی پیش می‌رود، صحه می‌گذارد. آمریکا سقوط خواهد کرد همانگونه که امپراتوری‌های دیگر سقوط کردند، تومار این امپراتوری نیز در هم پیچیده خواهد شد و دیگر ستونی برای آن باقی نخواهد ماند و به خاطر جنایت‌های ضد بشری این امپراتوری کسی بر آن نخواهد گریست.