یادداشت اختصاصی از دکتر مطهرنیا
پیامهای سفرهای مقامات رژیم صهیونیستی به مسکو/ فعال شدن دیپلماسی اسرائیل برای التهاب بیشتر در منطقه
مسکو یک بار به تهران نزدیک و یک بار در همکاری با عربستان وارد عمل می شود؛ به طوری که پوتین بندر بن سلطان بن عبدالعزیز را به حضور می-پذیرد و بعد از آن نتانیاهو به مسکو سفر می کند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «دکتر مهدی مطهرنیا» عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و کارشناس و تحلیل گر ارشد مسائل بین الملل در یادداشتی اختصاصی برای «پارس» در واکاوی سفر نتانیاهو به مسکو و علل آن نوشت:
رژیم صهیونیستی درچارچوب پیش نگاری های آینده پژوهانه استراتژیک، دیگر جایگاه حیاتی برای سیاست-های ایالات متحده آمریکا ندارد و هر چه ناف استراتژیک جهان از مدیترانه به سمت خلیج فارس تمایل بیشتری پیدا می کند، اهمیت ژئواستراتژیک رژیم صهیونیستی کاهش می یابد. همچنین از منظر ژئواستراتژیک هر چه تهران از سیاست های ضد آمریکایی و رو در رویی های منطقه ای و بین المللی با این کشور کنار می کشد، اهمیت خلیج فارس به عنوان منطقه ناف استراتژیک جهان بیشتر و بالتبع تلاقی دو قطب ایدئولوژیک تهران و تل آویو در تقابل با همدیگر پس از انقلاب اسلامی تا حدود زیادی به ضرر تلاویو تمام می شود.
سفر اوباما به عربستان و توصیه های وی به پادشاه این کشور بعد از هشداری که چندی پیش به عربستان در ارتباط با ایران داده بود را بایستی در این مسیر مورد ارزیابی قرار داد. اکنون سفر نتانیاهو به مسکو پس از تحرکات جدید گفتمانی در تل آویو که تلاش می کرد خود را در برابر مسکو و واشنگتن از موضع طرفداری از واشنگتن به یک موضع بی طرفی بکشد، این تحرکات بایستی تا حدود زیادی زمینه پرور برای دوری گزیدن از سیاست های آمریکا و نزدیک شدن به رقبا برای گرفتن امتیاز بیشتر تلقی شود.
همچنین نبایستی فراموش کرد که مسکو نیز در خاورمیانه در حال تنها شدن است. مسکو از یک طرف با ریاض درگیر است، از یک طرف می تواند در پهنای باند سیاست های تهران حرکت کند و از طرف دیگر قدرت بلامنازع در سوریه نیست؛ لذا بایستی به این اندیشه کند که در خاورمیانه یک همکار استراتژیک برای خویش فراهم سازد. این ضعف مسکو و تل آویو، آن ها را به سوی همدیگر می کشاند. مزید بر این با توجه به نزدیکی مسکو به بعضی از جناح های سیاسی و تفکرات موجود در تهران به ویژه نزدیکی مسکو به دلیل همگرایی های صنایع نظامی ایران با این کشور، موجب شده است که تا حدود زیادی به عنوان یک نقش پیام رسان برای تل آویو بازی کند و بر همین اساس پیام هایی را از طرف تل آویو به تهران ارسال کند.
بنابراین سفر اخیر نتانیاهو به مسکو می تواند شامل دو پیام باشد: از یک طرف همگرایی بیشتر مسکو و تل-آویو و تلاش بیشتر تل آویو برای نزدیک شدن به روسیه و از طرفی دیگر همکاری و همیاری بیشتر مسکو در ارتباط با مسائل منطقه ای. به هر ترتیب بحران سوریه نمی تواند بیش از این تداوم فرسایشی پیدا کند و این بحران در جایی بایستی از حالت شکوفایی خارج و به حالت فروکش نقل مکان کند تا بازیگران بتوانند از پیامدهای آن سود ببرند؛ لذا اکنون که بحران سوریه در حال نقل مکان از منطق شکوفایی به منطق فروکش است، تا حدود زیادی ایجاب می کند که تل آویو دیپلماسی خود را فعال و با توجه به سیاست های ایالات متحده آمریکا و امکان ادامه این سیاست ها توسط هیلاری کلینتون به عنوان یکی از کاندیدهای قابل توجه پیروزی در انتخابات آینده 2016 وارد عمل شود. بنابراین تل آویو هر چه از منطق پیروزی جمهوری خواهان بیشتر ناامید شود، گرایش بیشتری را به مسکو نشان خواهد داد.
مسکو نیز الان به مشابه خرس پیری است که می خواهد قدرت دستان کوتاه ولی پرهیبت خویش را به نمایش گذارد. دست خرس از منظر فیزیولوژیک به عنوان قدرتمندترین دست در بین دستان حیوانات گوناگون شناخته می شود. گرچه دست خرس از منظر علمی دارای قدرت بسزایی است و اگر خرس روی پای خویش ایستد، می تواند ضربات هولناکی را بر رقیب وارد سازد اما این خرس دیگر پیر شده است. پوتین اکنون به مشابه این خرس عمل می کند. بایستی توجه کرد که قصد توهین به شخص یا کشوری وجود ندارد؛ اساسا خرس نماد روسیه شوروی محسوب می شود. لذا این خرس نیازمند نوعی همگرایی های دفعتی و پایگاه های متفاوت برای نشان دادن قدرت خویش و در عین حال برای پوشش دادن به ضعف-هایی است که کم و بیش در حال آشکار شدن است. بنابراین مسکو یک بار به تهران نزدیک و یک بار در همکاری با عربستان وارد عمل می شود؛ به طوری که پوتین بندر بن سلطان بن عبدالعزیز را به حضور می-پذیرد و بعد از آن نتانیاهو به مسکو سفر می کند.
فلذا مسکو بر اساس اقتضای وضعیت کنونی خویش که در حالت خوف و رجاء به سر می برد و در حال یک پوست اندازی قدرت است، تلاش می کند که این بازی را به شکل موجود ادامه دهد اما اتحاد استراتژیک میان تل آویو و مسکو صورت نخواهد گرفت؛ به طوری که هر یک از این دو بازیگر به این حقیقت واقف هستند. همین طور که در تهران نیز بسیاری از استراتژین های ایرانی به خوبی بر این امر باور دارند که روس ها هیچ گاه نمی توانند شریک استراتژیک ایران تلقی شوند. در وضعیت کنونی تمام این دید و بازدیدها و همگرایی ها در جهت ایجاد یک فضای بهتر برای گرفتن امتیاز بیشتر در نظم آینده جهانی است؛ لذا هم روسیه خواهان بازی با برگ تل آویو است و هم تل آویو با برگ روسیه که بایستی دید که کدام یک در این بازی به وجه بهتر و با هوش بیشتری ظاهر خواهد شد.
ولی این رابطه از قبل هم وجودداشت.هربارکه پوتین ملاقاتی باهر یک از طرفین میکرد؛نتانیاهوفورآ رهسپارمسکومیشد.
شاید می خواهد جواب ارتباط ایران با ترکیه را بدهد