تعیین تکلیف انتخاباتی انگلیس برای مردم ایران!

حال سؤال اساسی این است که دخالت انگلیسی‌ها در کدام یک از انتخابات گذشته مبرهن بوده، عواقب این دخالت چه بوده و هزینه‌های ناشی از این دخالت کدام یک از مؤلفه‌های قدرت جمهوری اسلامی ایران را تضعیف کرده است؟

قبل از هر چیز باید مقدمه‌سازی دخالت رسانه‌های وابسته به انگلیس را از ماه‌ها قبل از انتخابات امسال دانست؛ نخستین اقدام مهم‌ترین رسانه این کشور- یا همان بی‌بی‌سی فارسی – بعد از شکست‌های پیاپی این رسانه‌ها در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران و از جمله «بی‌نتیجه ماندن بی‌ثبات سازی سیاسی در ایران »، تغییر مدیران ارشد این رسانه است که مهم ترین آن را باید برکناری صادق صبا پس از هفت سال از مدیریت بخش فارسی بی‌بی‌سی - اواسط دی ماه- دانست که رزیتا لطفی، سردبیر خبر تلویزیونی این بخش جایگزین وی می‌شود.

رزیتا لطفی، فارغ‌التحصیل زبان انگلیسی از دانشگاه تهران است و در مدرسه مطالعات شرق‌شناسی و آفریقای دانشگاه لندن در رشته مطالعات خاورمیانه تحصیل کرده است. او در سال ١٩٩٦ به عنوان تهیه‌کننده به بخش فارسی پیوست و مسئولیت‌های مختلفی در بخش‌های خبری بی‌بی‌سی داشته است.

«حضور گسترده بی‌بی‌سی فارسی در شبکه‌های اجتماعی ایرانی» و از جمله تلگرام دومین گام این رسانه انگلیسی جهت اعمال دخالت در انتخابات اخیر کشورمان است، به‌گونه‌ای که مدیر جدید بخش بی بی سی فارسی در اظهارات خود، با تأکید بر حضور گسترده بی‌بی‌سی فارسی در شبکه‌های اجتماعی، بیان می‌کند: «تلاش برای نوآوری در این زمینه ادامه خواهد یافت. بی بی سی قصد دارد ارتباط مؤثرتری با مخاطبان [بخوانید ایرانی ] برقرار کند.»

«اطلاعیه بی‌بی‌سی برای جذب جاسوس» گام دیگر این رسانه انگلیسی برای دخالت در انتخابات ایران و مقدمه چینی برای آشوب‌های خیابانی در کشورمان است.  بی بی سی فارسی با ارائه اطلاعیه‌ای در شبکه اجتماعی تلگرام از مخاطبانش می‌خواهد تا ضمن ارائه شماره تماس خود به بی بی سی، نام استان را که به نظر می‌رسد برای ایجاد شبکه سازی اجتماعی به کار می‌رود، ارسال کنند. در این اطلاعیه همچنین «جمع‌آوری اطلاعات از داخل ایران» توسط مخاطبان ایرانی هدف دیگر این اقدام است.

پنچمین گام هدفمند بی بی سی فارسی جهت اثرگذاری در آوردگاه انتخاباتی کشورمان که از تمایل انگلیسی‌ها برای رأی‌آوری جناح غربگرا در داخل کشور هم خبر می‌دهد، معرفی نامزدهای انتخاباتی مورد حمایت خود آنهم به صورت مصداقی است.

بی بی سی رسانه رسمی انگلستان در مطلبی با تیتر «یک محاسبه: حذف «یزدی، جنتی و مصباح» از خبرگان چگونه ممکن است؟» با اشاره به آرای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری تهران نوشت: «رأی‌دهندگان به فهرست رفسنجانی-روحانی، بیش از نیم میلیون نفر از رأی‌دهندگان به فهرست یزدی-جنتی-مصباح بیشتر هستند. در چنین شرایطی اگر حامیان رئیس جمهور فعلی در انتخابات خبرگان پیش رو، به طور هماهنگ به 16 نفر رقیب آقایان یزدی، جنتی و مصباح رأی بدهند، به راحتی امکان راندن آنها به جایگاه‌های 17 به پایین فهرست منتخبان استان تهران را خواهند داشت.»

این رسانه انگلیسی همچنین با اشاره به اینکه «انتظار رأی دادن یکپارچه هواداران فهرست رفسنجانی-روحانی به فهرستی از 16 کاندیدای رقیب این سه نفر واقع بینانه نیست» ادامه داد: «اما باید توجه داشت که در جانب مقابل نیز، اکثریت قاطع رأی دهندگان به آقایان یزدی، جنتی و مصباح، در کنار آنها به سایر اصولگرایان رأی خواهند داد؛ رفتاری که اگرچه در حالت عادی اتفاق مهمی نیست، ولی در شرایطی که نسبت بالایی از رأی دهندگان طیف مقابل در صدد حذف این سه نفر با رأی دادن به رقبایشان باشند، به حذف آنها (از طریق افزایش آرای رقبا) کمک خواهد کرد.»

اکبر گنجی هم که در انتخابات مجلس ششم عنوان «عالیجناب سرخ‌پوش» را برای هاشمی در ادبیات سیاسی کشور جا انداخت این بار در حمایت از وی و در جهت تخریب رقبای وی در بخشی از مقاله خود با عنوان «شکست جنتی و یزدی و مصباح، آزمون فیصله‌ بخش [حاکمیت]» در رادیو زمانه نوشت: «رأی نیاوردن «مثلث جیم» در تهران، هزینه بسیار بالایی برای جمهوری اسلامی... ، سپاه و افراطی‌ترین بخش‌های جمهوری اسلامی دارد. شکست این سه تن، آزمون فیصله‌ بخش شکست آیت‌الله خامنه‌ای، اصولگرایان و اسلام فقیهانه آنان است. تهران می‌تواند این آزمون فیصله ‌بخش را انجام دهد.»

  چرا رأی نیاوردن آیات عظام جنتی، یزدی و مصباح برای انگلیسی‌ها مهم است؟

سابقه نشان می‌دهد همواره طیفی از نخبگان و مسئولان بلند پایه کشور مورد خشم انگلیسی‌ها و حامیان آنها در داخل کشور بوده‌اند، طیفی که همواره منافع انقلاب را بر منافع شخصی ارجح دانسته و برای تحقق اهداف نظام اسلامی از سوی جریان‌های غربگرای داخلی و رسانه‌های بیگانه بارها مورد تخریب و هجمه قرار گرفته است.

نمونه عینی چنین تخریبی را می‌توان حوادث قبل و بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری در سال 88 دانست ؛ آیت‌الله یزدی به دلیل انتقاد از تحرکات غائله آفرین هاشمی رفسنجانی -چند روز مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری- مورد هجمه همه جانبه شخصیت‌ها و رسانه‌های وابسته به طیف تجدیدنظرطلب قرار می‌گیرد، چراکه نامه تحریک‌آمیز هاشمی رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب اسلامی را محکوم و آن را فاقد عقلانیت و دور‌اندیشی عنوان کرده بود.

در مقابل، در آستانه هر آوردگاه انتخاباتی آیت‌الله جنتی و نهاد متبوع وی – شورای نگهبان – با هجوم و تخریب ناجوانمردانه‌ترین الفاظ و عبارات مواجه می‌شده که مصداق آن را می‌توان در آستانه انتخابات مجلس هفتم مشاهده کرد که نیروهای رادیکال مجلس ششم توسط این نهاد رد صلاحیت شدند و در مقابل مدعیان اصلاح طلبی با شدیدترین الفاظ به مواجهه با آیت‌الله جنتی پرداختند.

رد صلاحیت فتنه‌گران در آستانه انتخابات نهم مجلس توسط شورای نگهبان هم آیت‌الله جنتی را با بی محاباترین اقدامات و رفتارها روبه‌رو ساخت.

برخورد تجدیدنظرطلبان با آیت‌الله مصباح هم شرایطی مشابه با آیت‌الله یزدی و آیت‌الله جنتی دارد؛ آیت‌الله مصباح که در زمان حاکمیت جریان اصلاحات توانسته بود از یک سو شبهات روشنفکران دینی وابسته به این طیف را پاسخ داده و از سوی دیگر مبانی نظری و اعتقادی رهبران این طیف را با چالش روبه‌رو سازد همواره مورد هجوم سخت ترین تخریب‌ها و هجمه‌ها قرار داشته است و طی سال‌های اخیر تلاش‌های بسیاری شده تا آرا و نظرات ایشان را مورد تحریف و در مقابل اسلام ناب تفسیر کنند.

برخورد این سه تن از شخصیت‌های مبارز و متفکر همانطور که ذکر شد همیشه با تخطئه جریان غربگرای داخلی و طیف وسیع خارجی همراه بوده است چرا که این سه تن از جمله افرادی بوده‌اند که فتنه ستیز بوده و توانسته‌اند بسیاری از اهداف جریان انگلیس‌گرای داخلی را در سال‌های پس از انقلاب به بن‌بست رسانده و از رشد و توسعه تفکرات انگلیسی در جامعه جلوگیری نمایند.