پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سپهر خلجی- در سپهر سیاسی کشور که کنشگران در شرایط غبارآلود در میان نام‌ها و نشان‌ها از اصولگرا و اصلاح‌طلب تا سایر عناوین واقعی یا پوششی صف‌آرایی کرده‌اند، آنچه مهم‌ترین دغدغه دلسوزان انقلاب اسلامی را شکل داده است، جلوگیری از به حاشیه رفتن یا مغفول ماندن «جبهه انقلابِ» مبتنی بر اصول مکتب امام خمینی(ره) در صحنه هماوردی با «جبهه ضد انقلاب» و اذناب این جریان است که لازم می‌نماید در روزهای پیش رو، بیشتر به آن پرداخته و همه دلدادگان به مکتب نورانی امام(ره) تلاش کنند تا مسیر افتخارآمیز انقلاب اسلامی که نزدیک چهار دهه با قدرت و عزت توانسته معادلات جهانی را دچار تغییرات بنیادین کرده و جایگاه ایران عزیز را در شرایط ژله‌گونه نوین جهانی روز به روز مستحکم کند تا تثبیت کامل اوضاع به نفع جریان انقلاب با قدرت دنبال شود.

پیروزی نهایی در پس رویارویی این دو جریان رقم خواهد خورد- در فضای انتخاباتی که کشور در ماه‌های آینده در معرض آن قرار خواهد گرفت، اهمیت بیشتری می‌یابد. تجربه انتخابات گذشته نشان می‌دهد که شکل‌گیری و صورت‌بندی رقابت‌های سیاسی ذیل جناح‌های چپ و راست، از منظر مکتب امام(ره)، یک صورت‌بندی اصیل و واقعی نیست و اعتبار و پایایی این صورت‌بندی در مقاطعی نظیر فتنه 88 عمیقاً مخدوش شده است، البته پنهان نیست آن جریان سیاسی که از تقوای جمعی کمتری برخوردار بوده، زمینه‌ای برای نفوذ جریان ضد انقلاب شده است، اما در میان همان جریان نیز افراد و کنشگرانی بوده‌اند که با اعتقاد به اصول مکتب امام(ره)، راه خود را جدا کرده‌اند.

بنابراین صحنه اصلی و اصیل رویارویی را نباید در میان اسم‌ها و عناوین رنگارنگ احزاب جستجو کرد، بلکه باید با نگاهی عمیق‌تر و دانستن طرح کلان دشمن، به یک خط مرزی واقعی یعنی تقابل «جبهه انقلاب» و «جبهه ضد انقلاب» رسید. در این آرایش هر جریان سیاسی به نسبت التزام و عمل به اصول مکتب امام(ره) (به عنوان شاخص اصلی جناح مؤمن و انقلابی) در خط انقلاب بوده و به این خط قدرت و پژواک می‌دهد و در مقابل هر چه از این اصول فاصله گرفته و ادبیات و گفتمان معارض مکتب امام(ره) را تقویت کند، آگاهانه یا ناآگاهانه در اجرا یا تکمیل طرح نفوذ دشمن (انحراف باورها و اهداف و آرمان‌ها، تغییر سبک زندگی و نفوذ دادن عناصر با فکر آمریکایی به مراکز تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر) گام برداشته است.

در دوگانه «انقلاب- ضد انقلاب»؛ طرح کلان جناح مؤمن و انقلابی برای بقا و پیشرفت کشور بر مبنای اصول مکتب امام خمینی، بر سه پایه اصلی عدالت، عقلانیت و معنویت با راهبرد حفظ سیرت انقلاب اسلامی عبارت است از: اعتماد و توکل به خداوند و بی‌اعتمادی و بدبینی به دشمن و وعده‌های او، اعتقاد به اصل ولایت فقیه به عنوان پایه اصلی مشروعیت انقلاب اسلامی و ضامن حفظ سیرت آن، اعتقاد و اعتماد به ظرفیت‌های درونی و معجزه‌ اراده،‌ حضور و به میدان آمدن مردم، استمرار مبارزه با استکبار و مصداق اتم آن یعنی آمریکا، تلاش برای پیشرفت همه‌جانبه کشور اعم از پیشرفت سخت‌افزاری و پیشرفت در علوم طبیعی و صنایع ملی و همچنین پیشرفت واقعی و نرم افزاری و تحقق سبک زندگی اسلامی، حمایت بدون تسامح از مظلومان عالم و مقابله بی‌مجامله با جبهه ظلم و زورگویی (به ویژه در مسأله فلسطین به عنوان مسأله اصلی جهان اسلام)، تلاش برای تحقق عدالت اقتصادی و اجتماعی و حمایت جدی از محرومان و مستضعفان، تأکید بر استقلال همه‌جانبه و نفی سلطه‌پذیری و در آخر تکیه بر وحدت ملی و مقابله با توطئه‌های تفرقه افکنانه قومی و مذهبی.

در مقابلِ جبهه انقلاب، جبهه ضد انقلاب (که ریشه در مراکز قدرت جهانی دارد که به‌واسطه انقلاب اسلامی و قطع مهم‌ترین شریان نفوذ و اثر خود در منطقه غرب آسیا از ملت ایران و انقلاب کینه به دل دارند و از اجرای هر توطئه‌ای فروگذار نمی‌کنند)، راهبردهایی را تعقیب می‌کند که به نظر می‌رسد راهبرد کلان این جریان در مقطع کنونی، راهبرد نفوذ در بستر نرم کردن خاکریزهای مستحکم انقلاب اسلامی است. جبهه ضد انقلاب که می‌داند نقطه کانونی انقلاب اسلامی، مکتب امام خمینی است، تمام توان خود را به ایجاد تحریف یا ایجاد غفلت نسبت به این مکتب (به عنوان خاکریز اصلی) متمرکز کرده است تا بتواند با نفوذ فرهنگی و سیاسی، ملت را از صراط مستقیم مکتب امام منحرف کند. راهبردهای جبهه ضد انقلاب با هدف کلان نفوذ و تغییر باورها و درنتیجه تغییر سیرت جمهوری اسلامی (تغییر رفتار) و ماندن پوسته و ظاهری از انقلاب با درونی پوسیده، تماماً در نقطه مقابل اصول اساسی مکتب امام(ره) است: بزک کردن چهره واقعی دشمن و دامن زدن به بی‌خیالی و سهل‌اندیشی به منظور ایجاد فرصت برای پیچیده‌تر شدن دشمنی دشمنان، ایجاد غفلت از دشمنی دشمن یا تحریف دشمنی دشمن و همچنین به حاشیه بردن اصل مرزبندی با دشمن، ایدئولوژی‌زدایی از سیاست خارجی، القای پایان مبارزه با استکبار (و مصداق آن آمریکا) و ورود به دوره جدید رقابت به جای مبارزه، بی‌اعتقادی به وعده‌های نصرت الهی و اعتماد و خوشبینی به دشمن و وعده‌هایش، ایجاد رخنه‌های فرهنگی به عنوان زمینه اصلی اجرای پروژه نفوذ، ایجاد تردید در مردم نسبت به کارآمدی عناصر انقلابی و مدل و تفکر انقلابی، تخطئه و متهم کردن جریان‌ها و عناصر انقلابی و ارزشی و آنهایی که بر اساس باورهای دینی واعتقادی در مواقع خطر سینه سپر می‌کنند به تندروی و افراط‌گرایی و فرسودن خاکریزهای مستحکم انقلاب، نفی استقلال و ترویج وابسته‌گرایی و القای ممکن نبودن پیشرفت بدون اتکا به قدرت‌های خارجی و راضی کردن آنها، ترویج اسلام آمریکایی و اسلام سکولار که با ظلم می‌سازد، از مظلوم حمایت نمی‌کند و نسبت به چارچوب‌ها و ضوابط شرعی بی‌قید و بی‌تفاوت است، ترویج اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی و بی‌توجهی به محرومان، ایجاد احساس تحقیر و خود کم بینی، سرکوب غیرت و عزت ملی و سلب هویت ملی که سلب هویت و سرکوب عزت یک ملت،‌ از جمله مقدمات لازم نفوذ فرهنگی است و سرانجام کند یا متوقف کردن عناصر اساسی اقتدار ملی از قبیل رشد علمی. اکنون در شرایطی که دشمن با آزمودن و ناامید شدن از مدل‌های براندازی سخت و نیمه‌سخت، روی به طرح نفوذ آورده است، به نظر می‌رسد همه دلسوزان انقلاب اسلامی با هر سلیقه و ذائقه سیاسی باید در یک سیاست‌ورزی مؤمنانه و انقلابی با ایجاد اجماعی قوی حول اصول مکتب امام(ره) و صرف نظر ازصورت بندی‌های غیر اصیل، خاکریز و سد، جبهه انقلاب را در مقابل جبهه ضد انقلاب و نفوذ آن، مستحکم‌تر کنند. مردم نجیب، هوشمند و دلداده به انقلاب سال‌هاست که در قالب همین جبهه بندی اصیل به میدان آمده‌اند؛ یوم الله 9 دی 88 که این روزها در آستانه آن هستیم، نمونه‌ای از همین بصیرت عمومی است. مردم مؤمن و انقلابی زمانی که دیدند نتیجه انتخابات بهانه است و دشمن و دنباله‌های آن، اصل انقلاب و اصول مکتب امام نظیر ولایت فقیه و اراده مردم را نشانه رفته و با گناهی نابخشودنی، کشور را به سمت پرتگاه برده‌اند، آنچنان خروشیدند که در تاریخ ایران ماندگار شد؛ پس شایسته است که جریان‌های سیاسی نیز نسبت به فهم عمومی تأخیر فاز نداشته باشند و با لحظه‌شناسی و ورود بهنگام در ائتلافی اصیل، گفتمانی و عملیاتی، جبهه ضد نفوذ و مقابله با ضد انقلاب را شکل دهند.