پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی مسائلی*- همة ما مسلمانان ادعای پیروی از سنت نبوی صلی الله علیه و آله را داشته و رفتار مذهبی خویش را بیش از دیگران نزدیک به این سنت می‌دانیم، ولی حقیقت این‌که فرقی ندارد شیعه باشیم یا سنی، سنتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله امروز نزد تمام مسلمانان مورد غفلت قرار گرفته شده است. زیرا اگر این‌گونه نبود نباید این‌قدر دشمنی و خصومت میان مذاهب اسلامی پدیدار می‌شد. شکی نیست که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، که ما چهره‌ای خشونت‌طلب از ایشان برای جهانیان ترسیم کرده‌ایم، نماد مُدارا و رفق با دیگران بودند و از این رو در روایات اهل‌بیت- علیهم السلام- مُدارا، سنتی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دانسته شده است که مؤمنان باید آن را در وجود خویش تجلی دهند. امام رضا علیه‌السلام در روایت معروفی در این باره می‌فرمایند:

«لَا یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً حَتّى‏ یَکُونَ‏  فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ: سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ، وَ سُنَّةٌ مِنْ‏ نَبِیِّهِ‏، وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ  مِنْ رَبِّهِ، فَکِتْمَانُ‏  سِرِّهِ؛ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «عالِمُ الْغَیْبِ‏ فَلا یُظْهِرُ عَلى‏ غَیْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى‏ مِنْ رَسُولٍ‏».(جن: 25 - 26) وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ، فَمُدَارَاةُ النَّاسِ؛ فَإِنَّ اللَّهَ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَمَرَ نَبِیَّهُ صلى الله علیه و آله بِمُدَارَاةِ النَّاسِ، فَقَالَ: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ‏».(اعراف: 199) وَ أَمَّا السُّنَّةُ  مِنْ وَلِیِّهِ، فَالصَّبْرُ فِی‏ الْبَأْسَاءِ  وَ الضَّرَّاءِ[1] ؛ مؤمن، مؤمن نباشد تا سه خصلت داشته باشد: یک خصلت از پروردگارِ خودش، و یک خصلت از پیغمبرش، و یک خصلت از امامش، امّا خصلتى که از پروردگارِ او است: راز نگهدارى است، خدا عزّوجل فرماید: «غیبت دانست و بر غیبِ خود احدى را مطّلع نسازد جز رسولى را که بپسندد» و امّا سنّت و روش پیغمبرش: مدارا و سازگارى با مردم است، زیرا خدا عزّوجل به پیغمبرِ خود دستور داده که با مردم مدارا کند و فرموده است: «گذشت را پیش گیر و به خوبى فرمان دِه» و امّا سنّت امامش صبر است و شکیبائى در حال تنگدستى و سخت حالى.»[2]

مُدارا بدان معناست که هرچند با دیگران اختلاف عقیده داشته باشیم، ولی رفتارمان با آنها همراه با تسامح، بردباری، تحمل و ملایمت باشد. البته بعضی مُدارا اشتباه فهمیده و با تفسیر آن به دست کشیدن از عقیده و مُداهنه، با آن مخالفت می‌کنند. این در حالی است که آنچه در مدارا و مداهنه مشترک است، نرمی است، با این تفاوت که مدارا، نرمی با مردم است و مداهنه، نرمی در حقیقت. متعلَّق مدارا، انسان است و متعلَّق مداهنه، حقیقت. آن‌که در برخورد با مردم چشم‌پوشی می‌کند (با حلم و تحمّل و عفو رفتار می‌کند)، مُدارا می‌کند، امّا آن‌که از حقیقت چشم‌پوشی می‌کند (برای خوشامد دیگری، از حقیقت، یا بخشی از آن دست می‌کشد)، مُداهنه می‌کند. در مدارا حقیقت قربانی نمی‌شود و حتّی امید می‌رود کسی که با وی مدارا می‌شود به حقیقت راه یابد، ولی در مداهنه حقیقت «وجه المصالحه» قرار می‌گیرد و فدا می‌شود. مدارا، مرافقت [و همراهی مقطعی] با مخالف است، امّا مداهنه، موافقت [و همسویی] با مخالف. اختلاف در یک کلمه است (مرافقت یا موافقت)، بلکه در یک حرف (واو و راء)، ولی تفاوتی بسیار میان این دو مفهوم هست. اگر ما ضمن مخالفت با اندیشه‌ی کسی با او نرمی کنیم، مدارا کرده‌ایم، ولی اگر ضمن باطل‌دانستن اندیشه‌ی کسی با آن موافقت کنیم، مداهنه کرده‌ایم. مداهنه عقب‌نشینی از موضع حقیقت است، در حالی که مُدارا برای نزدیک‌کردن دیگری به موضع حقیقت است.[3]  مُدارا و لطافت در برخورد شرط اساسی تبلیغ مبین اسلام دین است و از این رو پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می فرمایند: «أُمِرْتُ بِمُدَارَاةِ النَّاسِ‏ کَمَا أُمِرْتُ بِتَبْلِیغِ الرِّسَالَةِ[4]؛ من مأمور به مداراى با مردم شده‏ام چونان که به تبلیغ رسالت مأمور شده‌ام.»

و در روایتی دیگر آن حضرت می‌فرمایند:

«أَمَرَنِی رَبِّی بِمُدَارَاةِ النَّاسِ‏، کَمَا أَمَرَنِی بِأَدَاءِ الْفَرَائِض[5]‏؛ پروردگارم مرا به مدارا کردن با مردم نیز فرمان داده است همان‌گونه که بانجام واجبات امر فرمود.

همچنین آن حضرت می‌فرمایند: «مَا نُهِیتُ عَنْ شَیْ‏ءٍ بَعْدَ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ مَا نُهِیتُ عَنْ مُلَاحَاةِ الرِّجَالِ؛ من پس از نهى‏شدنم از پرستش بتها آن اندازه که از ستیزه کردن با مردان نهى شدم از هیچ چیز دیگر نهى نشدم.»[6]

کسانی که مُدارا نکرده و خصومت و دشمنی را در جامعه اسلامی ترویج می‌کنند، نه تنها بر دیگران سخت می‌گیرند و آنها را از مسیر هدایت دور می‌کنند؛ با این‌کار زندگی زشت و پلیدی نیز برای خویش رقم می‌زنند. از این رو پیامبر اسلام- صلى الله علیه و آله- در این باره می‌فرمایند: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الْإِیمَانِ، وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَیْش[7]‏؛ سازگارى با مردم نیمى از ایمان است و نرمش با آنان نیمى از زندگى‏.»

البته دو چیز مانع می‌شود که ما مسلمانان نسبت دیگرانی که با ما اختلافِ اندیشه دارند، مدارا نکرده و با نرمی برخورد نکنیم. اول، جهالت ما است که اختلاف سطوح ایمان را درک نکرده و با مطلق‌گراییِ خاصی فکر می کنیم هر اندیشه و مسلکی یا درست است یا نادرست. هرکسی یا سیاه است یا سفید. شعارمان همه یا هیچ است، و با این‌ نگاه، مخالفانمان را مشتی سفیه، مغرض، گمراه و غده‌های زاید در پیکر جامعه می‌دانیم که باید جراحی شوند! پس هر اندازه که آگاهی و عقل‌مان بالاتر برود، مدارای‌مان هم بالاتر خواهد رفت.[8]  از این رو پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‌فرمایند:

«أَعْقَلُ‏ النَّاسِ‏ أَشَدُّهُمْ‏ مُدَارَاةً لِلنَّاس[9]‏؛ خردمندترین مردم مداراکننده‏ترین آنها با مردم است‏.»

و دوم این‌که هوای نفس و تعصب این اجازه را به ما نمی‌دهد که برای غیر همکیشان خویش دلسوزی و فداکاری کنیم. در اینجا نه ‌این‌که نفهمیم، بلکه نمی‌خواهیم بپذیریم که دیگران هم ممکن است مثلِ ما انسان‌های حق‌طلبی باشند که به آگاهی درستی دست نیافته‌اند و راه هدایت و جذبِ آنها، نه خشونت و نه توهین، بلکه نرمی و ملاطفت با آنها است. از این رو وجود مقدس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «مَنْ عَاشَ مُدَارِیاً مَاتَ شَهِیداً وَ قَالَ مُدَارَاةُ النَّاسِ‏ صَدَقَة[10]؛ هر که در زندگانى با مردم مدارا کند شهید مى‏میرد. و همچنین فرمود: مدارا نمودن با مردم صدقه است.»

حقیقت این‌که آنان که مدارا می‌کنند بیش از فداکاری می‌کنند و آنان‌که مدارا را ترک می‌کنند بیش از همه خودخواهی می‌کنند. 

منابع:

[1]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، چ1، قم: دار الحدیث، ق‏1429، ج‏3، ص612-613 و شیخ صدوق، الخصال، قم: جامعه مدرسین، 1362ش، ج‏1،ص82.

[2]. أصول الکافی، ترجمه کمره‏اى، ج‏5، ص55.

[3]. محمد اسفندیاری، همه‌ی ما برادر ایم، ص141-150.

[4]. ابن شعبه حرانى، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله،  چ2، قم: جامعه مدرسین، 1404 ق، ص48.

[5]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‏3، ص304.

[6]. ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله علیه و آله، 1جلد، جامعه مدرسین - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق. تحف العقول ؛ النص ؛ ص42

[7]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‏3، ص305

[8]. محمد اسفندیاری، خمود و جمود، ص 134.

[9]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، چ2، قم: دفتر انتشارات جامعه مدرسین، 1413 ق، ج‏4، ص395.

[10]. فتال نیشابورى، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، چ1، قم: انتشارات رضى - ایران، 1375 ش، ج‏2،ص380.

* حجت الاسلام والمسلمین مهدی مسائلی مدرس حوزه علمیه اصفهان است و آثار و تألیفاتی در زمینه «قمه زنی سنت یا بدعت؟»، «نهم ربیع جهالت‌ها خسارت‌ها»، «پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت»، «عزاداری شعار حیات عاشورائی»، «لطیفه‌های اسلامی»، «فرهنگ اصطلاحات طلاب»، «لعن‌های نامقدس» و.. داشته است. وی همچنین برگزیده چهارمین همایش اهل قلم استان اصفهان»، «برگزیده همایش تجلیل از خادمین فرهنگ مکتوب استان اصفهان1386»، «روحانی برگزیده جشنواره حضرت علی اکبر در سال 1387»، «برگزیده جشنواره سراسری علامه حلی در سال1388»، برگزیده دومین جشنواره ملی طلبه جوان موفق ۱۳۹۲» و.. است.