پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- از 22 بهمن 57 تا به امروز غرب یک سناریو را به طور جدی در اولویت راهبردهای خصمانه اش علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال می کند. راهبردی که می توان آن را به عنوان اصلی ترین و غیر قابل تغییر در سیاست های غرب به ویژه آمریکا پذیرفت. سناریوی از بین بردن پایگاه اجتماعی انقلاب را از 22 بهمن تا به امروز شاهد هستیم. تحریم های مختلف، راه اندازی کودتا، فتنه های مختلف و حتی طولانی کردن جنگ برای خسته شدن ملت و در نهایت فتنه ی 88 برآن بود تا ملت را در برابر هم قرار دهد و با مدل های مختلفی همچون مصر یا سوریه، قدرت جمهوری اسلامی ایران را محدود سازد و در نهایت انقلاب را در نبرد میدانی شکست دهد. موضوعی که با هوشیاری ملت و هدایت امام و رهبری معظم انقلاب به شکست منجر شد. چه زیبا فرمود امام راحل « پشتیبان ولایت فقیه باشد تا به مملکت شما آسیب نرسد » ملت در این سه دهه آموختن هرجا پشت رهبری خود ایستادند پیروز میدان تقابل با استکبار شدند. 

آنچه اخیر غرب دوباره با کلید واژه ی نفوذ دنبال می کند دو محور است:

الف) نفوذ در باور و ناکارآمد نشان دادن

یکی از بزرگترین نفوذ غرب در انقلاب اسلامی ناکارآمد نشان دادن انقلاب اسلامی است. رسانه ها و شبکه های اجتماعی نیز به کار گرفته شد و حتی شبکه های ماهواره ای با ساختن مستندهای کاملا جعلی و غیر واقعی با موضوع روایت بخش هایی از انقلاب همچون هرکز نخواب کوروش، جشن های 2500 ساله، من و فرح، زندانی های سیاسی و... صرفا می خواهد پروژه ی تطهیر پهلوی را در یک پازل مهم پیاده کند. غرب فهمید اگر بتواند اینطور نشان دهد اهداف انقلاب اسلامی نتوانسته به ثمر بنشیند شاید بتواند پایگاه اجتماعی انقلاب اسلامی را متزلزل و همان بلایی را سر انقلاب بیاورد که سر کشورهای همجوار آورده است. در چنین شرایطی عناصر داخلی وابسته به غرب چند ماموریت مهم را بر عهده می گیرند:

1.تطهیر و بزرک کردن چهره ی غرب به عنوان ناجی، به طوری که کاسبان واقعی تحریم نشان می دهد اگر بخواهیم به سرانجامی برسیم بایستی غل و زنجیر های تحریم های خصمانه ای که بی تدبیری ما! نه لجاجت و تکبر و استکبار طلبی غرب به پای ملت زده است رها شویم. این افراد چنان القا می کنند هرچه به غرب نزدیک شویم، آینده ای بهتر داریم و قادر خواهیم بود همه جهان را تصاحب کنیم. کاسبان تحریم در واقع می خواهند با سخن، قلم و نوشتار خود اینطور نشان دهند جهان را با تنش زدایی بهتر می شود دید. سیاستی که دهه ی هفتاد منجر شد ایران محور شرارت شود و غرب بیشتر احساس کند می تواند به انقلاب آسیب وارد کند. 

2.گروه دوم هر آنچه در داخل است را نفی میکنند. روزگاری نفت را بد بو می دانستند اما اینبار دستاوردهای جوانان ما در تحریم چه در عرصه ی هسته ای و چه در عرصه هایی همچون نانوفناوری، بیوتکنولوژی، علوم هایتک، صنایع هوافضا و... را غیر واقعی می داند و با نق زدن های مختلف سعی دارند پایه های علمی کشور که همان نیروی انسانی متعهد و متخصص است سرد و دل زده کنند. شعار این افراد نیز « برای کی کار میکند؟ فکر کردید می توانید چرخ را بسازید؟ آخرش چی» می خواهند هدفی را دنبال کنند که غرب نتوانست در نفوذ باور به راحتی وارد شود. 

در چنین شرایطی  در میابیم چرا عده ای مایلند به هر قیمتی شده آمریکایی ها پایشان به داخل باز شود و گاهی سخن از فراموش کردن گذشته ها می گویند. بماند فراموش کردن گذشته ها را کسی نمی تواند تحلیل کند. یعنی از خون شهدای هواپیمای مسافربریمان بگذریم یا از خون بی گناهانی که در هشت سال دفاع مقدس با کمک مستقیم و مستشاری آمریکا به عراق به شهادت رسیدند. شایدم منظورشان گذشت تاریخ و فراموش کردن دستگاه اطلاعاتی پهلوی که به همت سیا و کودتای 28 مرداد راه افتاد و چه جوانانی را به شهادت رساند.حقا و انصافا بدترین نفوذ در همین مرتبه قرار دارد و کاری را می کند که به آن استحاله از درون می گویند. البته در این مسیر افرادی که نتوانستند ملت را همیاری کنند و در مسیر خسته شن و بریدن، بیشتر از گذشته فریاد وانفسا سر می دهند و هر آنچه هست را نفی می کنند. 

ب) معامله گری  و نفوذ بده بستانی!

یکی دیگر از منافذ برای نفوذ، القای بده بستان بودن فضاهای مختلف در جامعه ایران است. جامعه ای که از آمریکا و غرب هیچگاه روی خوش ندیده و هر وقت در برابر او ایستاد تا چیزی را معامله کند دچار خسران عظیم شد. کسی یادش نرفته چه بلاهایی غرب بر سر ایران آورد . آمریکایی ها در اتَمّ این اغواگری قرار دارد. اما سئوالی که مطرح است اگر آمریکا وفای به عهد کند باز می شود با غرب معامله کرد؟ می شود سوء ظن نداشت و برای یک بار اعتماد کرد؟

در پاسخ به سئولات و شبهات از این دست چند موضوع به عنوان مقدمه ی اولویه ی پذیرش وجود دارد. کیست که نداند چرا غرب به دنبال مذاکره است. هر عاقلی می داند غرب منافعی دارد. آمریکا مصداق اتم اغوا گری است. بهتر است گفت بدتر از شیطان است. حقا و انصافا امام راحل جمله شیطان بزرگ را زیبا استعمال کرد و این نشان دهنده ی بلیغ و حکیم بودن بیان کننده است. آمریکا از شیطان هم بدتر است زیرا شیطان فاعل فعلی نیست اما آمریکا خود اغواگری را اجرا می کند. آیا میشود تصور کرد با آمریکا بده بستان و مذاکره کرد در موردی که او منفعتی داشته باشد و ما نیز در آن منفع ذی نفع! تصور این نوع استدلال را باید همان تصور خمر دانست. هرچند به ظاهر منفعتی دارد اما ضررش بیش از منفعت ظاهری است. 

آمریکا مظهر استکبار و چپاول ملت هاست. آمریکا اتم کشتن و قتل و غارت است. شما لحظه ای تصور کنید آمریکا نباشد، آیا در عراق و سوریه و افغانستان کسی هست از تروریست ها حمایت کند تا آدم بکشد؟ آیا کسی و کشوری وجود دارد از صهیونیست های اشغال گر حمایت کند و او را برای ادامه ی کودک کشی تشویق کند. اگر اینطور و نگاه سلبی به ماهیت آمریکا وجود داشته باشد خواهیم فهمید کسی که اینقدر بی تفاوت از مسئله همکاری با آمریکا در سایر موارد دم می زند اساسا تاملی در گفتمان حاکم بر سیاست آمریکا ندارد. 

در این سیاست آمریکا ها چند مرحله را دنبال می کنند، ابتدا تمامی دستاوردها و افق آینده ی کشور را به بودن با آنان گره میزنند. موضوعی که در استراتژی مختلف ایالت متحده آمریکا دیده می شود و از آن با عنوان « سوسیس برشته » نام می برند. در این راهبرد حل مناقشه میان آمریکا و مخالفانش به وسیله ی عنصر زمان و فرآیند طولانی صورت می گیرد. تاکید رهبری معظم انقلاب بر پایان مذاکرات، خنثی سازی این فرآیند طولانی و گره زدن تمام امور به مذاکره با آمریکاست. در همین راستا شاهدیم اوباما در پیام سالانه ی خود به ملت ایران در روز عید که این نیز در موضوع عملیات روانی و بزک نمایی می گنجد، به موضوع حل بحران های ایران به پیوند با آمریکا ارجاع داده می شود. وی می گوید :  « اگر ایران به تعهدات بین المللی اش عمل کند، ما می دانیم که مسیر گفت وگو و اعتماد و همکاری بیشتر به کجا می انجامد. این به معنای فرصت های بیشتر برای ایرانیان برای تجارت و ایجاد روابط با سایر نقاط دنیا خواهد بود . این به معنای رشد اقتصادی و شغل های بیشتر برای ایرانیان ، بخصوص برای جوانان ایرانی خواهد بود که آرزو دارند در این دنیا اثرگذار باشند. این به معنای فرصت های بیشتر برای دانشجویان ایرانی خواهد بود که بتوانند به کشورهای خارجی سفر کنند و مشارکتی جدید بنا کنند که به شما کمک می کند توان باورنکردنی تان را بشناسید.»(1) همین پیام کافی است تا دانسته شود یانکی ها چرا اینقدر می خواهند مذاکره کنند.در مرحله بعدی هدف اصلی آمریکا خسته کردن جوانان از آینده انقلاب و آرمان و شعارهای استکبار ستیزی است. موضوعی که به عنوان « انقلاب ایران همچون انقلاب شوروی به موزه می رود و این لیبرال دمکراسی است که باقی می ماند» می خواهند پویایی و حرکت انقلاب را نفی کنند. مسئله ای که به طور مستقیم در بیانات رهبری در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رد و تبیین شد. آمریکایی ها در این مسیر تنها نیستند. به طور حتم عناصر خود فروخته و غرب زده مسیری را دنبال می کنند که آنان می خواهند. افرادی که با برگزاری اردوهای تور دانشجویی اروپا، می خواهند جوانان ملت را برای مدتی کوتاه به ظاهر از فعالیت و دستاوردهای غرب آشنا کنند اما در پس آن جوانان را شیفته ی سرعت تکنولوژی در غرب نموده و سرخوردگی و فراموش کردن مسیر پیشرفت و نگاه به آینده را در آنان ایجاد کنند. 

هر چه می توان فهمید وجود منافذ در صحنه ی رویارویی است. منافذی که گاهی موجب می شود یک جبهه و یک خط با مشکلاتی مواجه شود و دشمنان به وسیله ی آن از این منافذ با غفلت استفاده کرده و ضربه ی خود را وارد سازد. سال 88 دشمن توانست با غبار آلود کردن و استفاده ابزاری از عناصری در داخل به عنوان پیاده نظام خود، کلید واژه ی تقلب را به عرصه خیابان ها بکشد و پدر را در برابر فرزند، همسر را در برابر زوج خود و خانواده ها را در برابر هم قرار دهد و علیه یک دیگر بشوراند. کیست که نداند چه بلاهایی در این فتنه بر سر ملت آمد و دشمن با خیال راحت تحریم های مختلفی وضع کرد. کاسبان فتنه که بعدها کاسبان تحریم شدند باید پاسخگوی آن همه نا امنی و یاس را  در جامعه بدهند و یقینا این تغلب بزرگ (2) در زمانی رسیدگی و محکوم خواهد شد. حال باید دید کی بعضی از مسئولان از خواب بیدار می شود و درک می کنند نبایست گذاشت این منافذ موجب خسارت شود و این منافذ را حفظ میکنند. اولین نکته ای که بایستی برای حل این منافذ دانست وحدت است. آمریکا هر وقت دریافت عنصر وحدت از میان مردم رفته، سعی نمود ضربات سختی وارد سازد که به فضل الهی ناکام ماند. 

1)    نامه نیوز، کد خبر 120331

2)    منظور غالب شدن بر اراده ی ملت است.