تنها بانوی تیم 8 نفره ایران که کمک به کوهنوردان آلمانی را ترجیح دادند
روحیه تیم آلمان بشدت به هم ریخته بود. نمیتوانستیم آنها را تنها رها کنیم. زیرا احتمال وقوع حادثه دردناک دیگری بود. تصمیم گرفتن بسیار سخت بود اما همگی تصمیم گرفتیم از ادامه صعود منصرف شده و با تیم آلمان به پایین بازگردیم
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- یوسف حیدری- فداکاری و ایثار مردم ایران مرز نمیشناسد و در ارتفاع 7 هزار و 100 متری زمین وقتی چند انسان گرفتار دست یاری دراز میکنند کوهنوردان ایرانی دست آنها را به گرمی گرفته و نام خود را بر فراز یکی از قلل مرتفع جهان پرآوازه میکنند.
لیلا ولیپور کوهنورد 31 ساله ایرانی و یکی از بانوان کشورمان که به بسیاری از قلههای مرتفع جهان صعود کرده است همراه با تیم 7 نفره ایران تنها چند ساعت با فتح قله 7 هزار و 546 متری موستاق آتا چین فاصله داشتند اما وقتی تیم کوهنوردی آلمان از آنها برای نجات جان یکی از اعضای تیم درخواست کمک کردند به یاری آنها شتافتند و بعداز مرگ این کوهنورد برای حمایت روانی از کوهنوردان آلمانی از ادامه صعود انصراف داده و همراه آنها به پایین قله بازگشتند.
حرکت شایسته تیم ایران و تنها بانوی کوهنورد تیم کشورمان بازتاب گستردهای در جهان داشته است و فدراسیون های کوهنوردی آلمان و چین از این حرکت شایسته تیم ایران قدردانی کردند. لیلا ولیپور کوهنورد 31 ساله همدانی که تاکنون قلههای دماوند، علم کوه، زردکوه، اشترانکوه، خط الرأس دوبرار، دنا در ایران و همچنین آرارات ترکیه، آراگاتس ارمنستان، موستاق آتا در چین، مراپیک نپال و لنین قرقیزستان را در سمت مربی و کوهنورد فتح کرده است در گفتوگو با خبرنگار گروه زندگی از علاقه اش به کوهنوردی و دشواریهای صعود به قلههای بالای 7 هزار متر و مشکلاتی که در این راه برای او به وجود آمده است، گفت. وی با بیان اینکه از سال 84 به شکل حرفهای کوهنوردی میکند، گفت: «فرزند اول خانواده هستم و از کودکی وقتی تابستان فرا میرسید مادرم مرا به کلاسهای ورزش میبرد و به این ترتیب علاقه زیادی به ورزش پیدا کردم. پدرم ورزشکار بود و تشویقهای او مرا به ادامه راه دلگرم میکرد. ورزشهای زیادی مانند ژیمناستیک، بدمینتون، والیبال، آمادگی جسمانی و دوومیدانی را تجربه کردم و در آنها نیز موفق بودم و مدرک مربیگری نیز گرفتم. وقتی مشغول تحصیل در دانشگاه بودم یک بار در برنامه کوهپیمایی دانشجویی و اردوهای آموزشی صعود به هیمالیا شرکت کردم و از همان زمان علاقه ام به ورزش کوهنوردی چند برابر شد. با توجه به آمادگی بالای جسمانی که داشتم در این اردوها رتبه نخست را کسب کردم و کلاسهای فنی را در تهران ادامه دادم. ساعتهای زیادی را تمرین میکردم و سرانجام موفق به اخذ مدرک مربیگری کوهنوردی شدم. بسیاری از قلل مرتفع ایران را زیر پا گذاشتم و به همه آنها صعود کردم. نخستین تجربه صعود زمستانی ام صعود به قله الوند همدان بود. آن روزها دانشجو بودم و تنها بانویی بودم که در شرایط آب و هوایی بد موفق به این صعود شدم. زیباترین لحظه زندگی ام وقتی رقم میخورد که بر فراز قله میایستم و ساعتها به اطرافم خیره میشوم. برخلاف تصور برخی که ایستادن بر قله را قرار گرفتن بر بالاترین نقطه زمین میدانند من همه چیز را زیر پای خودم نمیبینم و نگاهم همیشه به بالاست. برفراز قلل مرتفع با همه وجود عظمت خدا را لمس میکنم و همیشه همه کسانی را که به من کمک کردند تا بتوانم به این نقطه برسم در ذهنم تداعی میکنم.»
صعود به قلل مرتفع جهان
می گوید: هربار وقتی به عنوان مربی و سرپرست یا به صورت انفرادی به این قلهها صعود میکردم احساس میکردم جان تشنه ام سیراب نشده است. تنها صعودی که میتوانست مرا راضی کند صعود به قلل بالای 7 یا 8 هزار متر بود. برخی از این صعودها با دشواریهای بسیاری همراه بود و وقتی به قله نزدیک میشدم علاوه بر سختی مسیر باید با کمبود اکسیژن نیز مبارزه میکردم. از سوی دیگر پیدا کردن اسپانسری که بتواند برای این صعودهای پرهزینه به من کمک کند بسیار سخت بود. اساتید بسیاری در موفقیتهای من نقش داشتند و از استاد حسن نجاریان از هیمالیانوردان معروف جهان درسهای زیادی یاد گرفتهام. یک بار در صعود به قله موستاق آتا در چین از من خواستند با توجه به آمادگی بالای بدنی روی صعود به قلههای 8 هزارمتری هیمالیا تمرکز کرده و تمرین کنم. صعود به قلههای بالای 8 هزار متر نیاز به منابع مالی زیادی دارد و من با پس انداز حقوق کارمندی سعی میکنم بخشی از این پول را تأمین کنم. با وجود این هیچگاه ناامید نشده ام و تلاش میکنم در آینده نزدیک به هیمالیا صعود کنم و پرچم پرافتخار ایران را بر فراز یکی از مرتفع ترین قلل همیالیا به اهتزاز دربیاورم.
درس زندگی در ارتفاع 7100 متری
دمای هوا به منفی 40 درجه رسیده بود. کولاک شدیدی قله را دربرگرفته بود و چادرهای کمپ 2 توان مقابله با این کولاک را نداشتند. فقط 5 ساعت تا رسیدن به قله 7 هزار و 546 متری موستاق آتا باقی مانده بود. اکسیژن به پایین ترین حد خود رسیده بود. همه اعضای تیم 8 نفره کوهنوردی ایران خود را برای صعود به این قله مرتفع آماده کرده بودند. هر کدام از آنها خودش را درحالی که با پرچم ایران پا بر قله میگذاشت تصور میکرد. صدای فریاد کمک خواهی تیم آلمانی که یکی از آنها دچار حادثه شده بود سکوت شبانه کوهستان را شکست. یکی از زنان تیم آلمان دچار ارتفاع زدگی شده بود و آنها از کوهنوردان ایران درخواست کمک کردند. تصمیمگیری در آن لحظات سخت و دشوار بود. فقط 5 ساعت تا قله باقی مانده بود و پس از تحمل 20 روز سختی و دشواری تنها چند گام تا رسیدن به قله فاصله بود. اما ایثار و گذشت حد و مرزی ندارد و همه اعضای تیم 8 نفره ایران که برای نجات این زن تلاش زیادی کرده بودند تصمیم گرفتند از ادامه راه انصراف بدهند. لیلا ولیپور تنها بانوی تیم کوهنوردی ایران که برای نجات کوهنورد آلمانی تلاش زیادی کرد از آن لحظات سخت و دشوار که با مرگ این کوهنورد همراه شد اینگونه میگوید: قله موستاق آتا یک کوه با ویژگیهای خاص است که از انتهای غربی بیابان تاکلاماکان در استان سینک یانگ در کشور چین سر بر میآورد. این قله در مرکز سلسله جبال بزرگ آسیا قرار گرفته و از جنوب به قراقروم، از غرب به پامیر و از شمال به کانلان و تیان شان ارتباط دارد. این کوه با ارتفاع 7 هزار و 546 متر مرتفع ترین کوه قابل اسکی در جهان است. یک ماه قبل برای صعود به این قله همراه با تیم و زیرنظر استاد نجاریان به شهر اروچی چین رفتیم. وقتی برنامه صعود را آغاز کردیم شرایط آب و هوایی نامساعد بود و هرچقدر که بالاتر میرفتیم سرمای بیشتری را احساس میکردیم. بعد از هفتهها تلاش به کمپ 2 که در ارتفاع 7 هزار و 100 متری قرار دارد رسیدیم. دماسنج منفی 40 درجه را نشان میداد و کولاک شدیدی شروع به وزیدن کرده بود. 5 ساعت تا قله فاصله داشتیم و قرار بود پس از استراحت و با روشن شدن هوا به مسیر ادامه بدهیم. داخل کیسه خواب رفته بودم تا استراحت کنم که با صدای فریاد یکی از کوهنوردان آلمانی که درخواست کمک میکرد بیدار شدم. من تنها بانوی تیم کوهنوردی بودم و مسئولیت کارهای امدادی نیز با من بود.
استاد نجاریان که در چادر دیگر بودند مرا صدا زدند و از من خواستند تا همراه شان به کمپ تیم آلمان برویم. بسرعت جعبه کمکهای اولیه را برداشتم و به چادر تیم آلمان رفتیم. یکی از زنان کوهنورد این تیم دچار ارتفاع زدگی شده بود. تنها گروهی که تصمیم به نجات این کوهنورد گرفته بود گروه ایران بود. تلاش زیادی برای احیای او انجام دادیم اما به دلیل اینکه دیر درخواست کمک کرده بودند این کوهنورد دچار ایست قلبی شد و جان باخت. مرگ این کوهنورد آلمانی تأثیر بسیار بدی بر روحیه همه کوهنوردان گذاشت. در تماس با کمپ پایین درخواست هلیکوپتر کردیم اما در آن شرایط جوی هلیکوپتر نمیتوانست پرواز کند. از طرف دیگر باربرها حاضر نمیشدند جنازه این کوهنورد را به پایین منتقل کنند. لحظات بسیار سختی بود. ساعت 12 شب کولههای سنگین مان را به دوش گرفتیم و به کمپ 3 رفتیم. روحیه تیم آلمان بشدت به هم ریخته بود. نمیتوانستیم آنها را تنها رها کنیم. تصمیم گرفتن بسیار سخت بود اما همگی تصمیم گرفتیم از ادامه صعود منصرف شده و با تیم آلمان به پایین بازگردیم. در آن لحظات به هزینه های سنگینی که برای این صعود متقبل شده بودم فکر نمیکردم. به سختیهایی که برای رسیدن به قله تحمل کرده بودم نمیاندیشیدم. همراهی با بقیه کوهنوردان برای من اهمیت داشت. سرانجام با تیم آلمان به پایین بازگشتیم و 4 روز بعد نیز باربرها جنازه زن کوهنورد آلمانی را به پایین منتقل کردند. وی ادامه داد: پس از این اتفاق کنسولگری آلمان از ما دعوت کرد و سرکنسولگر به همراه پدر و مادر این کوهنورد از ما به خاطر تلاشی که برای نجات این کوهنورد آلمانی انجام داده بودیم قدردانی کردند. همچنین فدراسیون کوهنوردی چین در مراسمی ضمن قدردانی از ما حکم صعود به ارتفاع 7 هزار و 100 متری قله موستاق آتا را به تیم ایران اهدا کرد. حرکت ما و ایثار کوهنوردان ایرانی بازتاب بسیار گستردهای در سطح کوهنوردی جهان داشت و بسیاری از آنها حرکت ما را از صعود به قله با ارزش تر دانستهاند.
خوشحالم که بهترین تصمیم زندگی ام را در آن لحظات سخت و دشوار گرفتم. خوشبختانه در بهترین شرایط آمادگی بدنی قرار دارم و در صورتی که حمایت کننده مالی باشد در آینده نزدیک به یکی از قلههای بالای 8 هزار متر هیمالیا صعود خواهم کرد.
ارسال نظر