پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر رویوران کارشناس بین الملل در یادداشتی برای «پارس» نوشت:

ترکیه بر اساس یک نوع اشتباه محاسباتی، به‌صورت اقدام براندازانه در عرصه سوریه ظهور و بروز پیدا کرد. مهمترین عنصر و تکیه‌گاه ترکیه در سوریه نیروهای تکفیری بودند که به نظر می‌رسد هم‌اکنون حمله ارتش ترکیه به تکفیری‌ها تغییر موضع نیست؛ یعنی دولت ترکیه همچنان رابطه خود را با تکفیری‌ها رها نکرده است و دولت ترکیه اگر چنانچه داعش را دشمن می‌داند، شاید نیروهای دیگر تکفیری را دشمن نمی‌داند؛ لذا اولاً حمله به داعش تغییر موضع جدی از طرف ترکیه نیست ثانیاً این حمله پوششی برای حمله به کردها بود. به‌عبارتی تضاد اصلی ترکیه با پ.ک.ک از آنجایی شروع می‌شود که دولت ترکیه بعد از دو سال آتش‌بس و دادن قولهایی مبنی بر اعطای برخی از حقوق فرهنگی، زبانی و اجتماعی برای کردها، هم‌اکنون قادر به انجام چنین کاری نیست؛ لذا با حمله به پ.ک.ک در اربیل و کوههای قندیل عملاً آنچه را که نمی‌توانست انجام دهد، به پایان رساند تا وضعیت قبلی را به‌گونه‌ای حفظ کند. 

اما سوالی که در اینجا مطرح می‌شود، عبارت است از اینکه آیا کردها این اقدام را می‌پذیرند؟ به نظر میرسد که اولاً کردها آن را نمی‌پذیرند ثانیاً پ.ک.ک در مدت آتش‌بس، شرایط خود را تا حد زیادی بازسازی کرده است. همچنین کسانی که در سوریه تحت عنوان گردان‌های حمایت از ملت کرد می‌جنگند، عمدتاً شاخه‌های پ.ک.ک هستند و تجربه جنگی نیز به‌صورت منظم و پارتیزانی پیدا کرده‌اند؛ لذا ترکیه رویاروی شرایط جدیدی قرار دارد. در این شرایط جدید کردها از یک توان بیشتری برخوردار هستند و ترکیه به‌دلیل شرایط به‌دست آمده از انتخابات و عدم توفیق حزب عدالت و توسعه در کسب اکثریت در آن، در وضعیت ضعیف‌تری قرار دارد؛ لذا هم حزب عدالت و توسعه ضعیف‌تر شده است و هم مخالفان کرد قدرتمندتر شده‌اند. در چنین شرایطی دولت ترکیه در موضع ضعف قرار دارد و به نظر می‌رسد شرایط ترکیه رو به وخامت خواهد گذاشت. اکنون ممکن است که شروع شرایط خیلی سنگین نباشد ولی در آینده می‌تواند به جاهای باریکی برسد و دولت ترکیه تحت فشار جدی قرار گیرد. 

علاوه بر این، ترکیه در حال حاضر سه جبهه را بر روی خود باز کرده است؛ جبهه‌ای با کردها، یک جبهه با داعش و جبهه‌ای دیگر با چپ‌گرایان داخلی. هماکنون چپ‌گرایان داخلی حضوری جدی در صحنه سیاسی دارند؛ چرا که روزی نیست که پلیسی را نکشند یا انفجاری انجام ندهند و کارهایی در استانبول و آنکارا و در قلب حاکمیت دولت انجام ندهند. با توجه به این تضادهای سیاسی و نظامی که دولت ترکیه به‌وجود آورده است، به نظر می‌رسد که آن را شدیداً تحت فشار قرار می‌دهد. در ابتدا دولت ترکیه اعلام کرد که یک منطقه‌ای از سوریه را اشغال کرده و منظقه پرواز ممنوع ایجاد خواهد کرد ولی بعد از دو روز آقای داوداوغلو اعلام کرد که از چنین طرحی صرف نظر کرده است. 

به نظر می‌رسد که دولت ترکیه از این اقدام صرف نظر نکرده است بلکه ناتوان از انجام آن بود. در مقابل این تحرکات، بین کردها هم‌اکنون یک ائتلاف وجود دارد؛ اقلیم کردستانی که زمانی در کنار اردوغان بود، اکنون دیگر همراه وی نیست. همچنین کردهای سوریه و ترکیه نیز کاملاً ضدترکیه هستند.

این ائتلاف کردی علیه دولت فعلی ترکیه امکان وقوع دارد اما ائتلاف آنها با احزاب ترک بعید است؛ چون این احزاب ملی‌گرا هستند و با کردها زاویه دارند. اما احتمال پیوستن حزب دموکراتیک خلق‌ها به کردها - که عمدتاً کرد هستند- به‌صورت رسمی یا غیررسمی وجود دارد. حزب دموکراتیک خلق‌ها گرچه فقط حزب کردی نیست، اما حزبی با اکثریت کردی است. اکثریت پایگاه آن کردی است اما علوی‌ها و چپ‌ها هم به آن رأی داده‌اند و در عنوان حزب هم بحث خلق‌ها است نه حزب کردها. اما با توجه به اینکه گردانندگان آن و اکثر مسئولین آن کرد هستند، این امر یک همبستگی و رابطه خاصی با کردها دارد و به نظر می‌رسد که می‌تواند توانایی این نمایندگی را داشته باشد اما این نمایندگی گاهی به‌صورت مستقیم و آشکار و گاهی به‌صورت کاملاً پنهان و ناپیدا است، که در شرایط فعلی ترکیه، این نمایندگی به‌صورت پنهان و غیرآشکار خواهد بود. 

همچنین گفتنی است که گرچه پ.ک.ک در ظاهر از اقدامات حزب دموکراتیک خلق‌ها رضایت ندارد اما یک‌سری ضرورتهای سیاسی وجود دارد. 

از آنجایی که این تشکل یک تشکل حزبی و غیرنظامی است و براندازی در مرام و اساسنامه‌اش نیست؛ در حالی که اقدامات پ.ک.ک عملاً براندازی است؛ یک جریان مسلحی که سعی می‌کند با کاربرد زور و جنگ مسلحانه به یک نتیجه برسد؛ لذا هرگونه ارتباط بین این دو باید به‌صورت ناپیدا باشد.