به گزارش پارس به نقل از تسنیم، رسانه‌های پاکستانی در حالی از میانجیگری گروه تحریک طالبان این کشور بین طالبان افغانستان و گروه تروریستی داعش خبر می‌دهند که سال‌هاست دولت اسلام‌آباد نیز مدعی در دست داشتن کلید صلح افغانستان است.

حال، دولت اسلام‌آباد و مخالفان مسلح آن، با وجود درگیری با یکدیگر، تأثیرگذاری و میانجیگری صلح افغانستان، ملاعمر و البغدادی را ادعا می‌کنند.

«د نیوز پاکستان» در رابطه با میانجیگری بین رهبر طالبان افغانستان و داعش می‌نویسد: تحریک طالبان پاکستان خواستار آتش‌بس بین گروه طالبان افغانستان به رهبری ملا عمر و داعش به رهبری ابوبکرالبغدادی است و برای چنین کاری، شورای آشتی تشکیل داده است.

یکی از گروه‌های منشعب شده از تحریک طالبان با عنوان «جماعت الاحرار» به رهبری «عمر خالد خراسانی» به دنبال طرح صلح طالبان و داعش است.

این در حالی است که از چندی قبل گروه‌ طالبان افغانستان با حامیان داعش در سه ولایت «ننگرهار»، «هلمند» و «فراه» درگیر شده‌اند.

دولت پاکستان و روند صلح افغانستان

«محمد اشرف غنی» رئیس‌جمهور افغانستان از زمان به حکومت رسیدن در ماه سپتامبر سال گذشته، تلاش کرد تا برای تأمین صلح در این کشور، دوستی با پاکستان را ادامه دهد.

وی در ماه آپریل سال گذشته در دهلی‌نو گفت: امیدوارم پاکستان به وعده‌هایش عمل کند. با در نظر گرفتن شرایط و اوضاع امنیتی افغانستان به نظر می‌رسد که این امیدواری نقش برآب شده باشد.

غنی که خواستار تامین صلح در افغانستان و قراردادن آن در مسیر پیشرفت است، حکومت خود را در ماه سپتامبر با دعوت طالبان برای پیوستن به دولت آغاز کرد. اما هنوز هم صلح و ثبات یکی از موضوعات مهم پیش‌روی افغانستان است.

دولت افغانستان بارها در گذشته و حال اعلام کرده که کلید صلح در اختیار پاکستان است و به همین دلیل اشرف‌غنی تلاش دارد تا این کلید را در پاکستان بیابد.

به نظر کارشناسان باوجود سردی مقطعی روابط اشرف غنی با هند و گرمی با پاکستان، نمی‌توان گفت که پیشنهادهایش به پاکستان بیانگر اعتماد او به اسلام‌آباد است.

پایگاه تحلیلی «اوراسیا» نیز در این رابطه می‌نویسد: پاکستان، افغانستان را منطقه‌ای برای رقابت با هند و نفوذ بیشتر در جنوب آسیا می‌داند. مقامات غیرنظامی و نظامیان پاکستان بر این باورند که باید به هر طریقی از نفوذ هند در کابل جلوگیری کنند.

در عین حال، پاکستان به دنبال حملات یازدهم سپتامبر درک کرد که نمی‌تواند مبارزه با طالبان را رد کند و موجب خشم آمریکا شود.

رئیس‌جمهور پیشین پاکستان گفت: «جورج بوش» تهدید کرده بود که اگر پاکستان به نیروهای ضد القاعده نپیوندد، این کشور را چنان بمباران خواهد کرد که به کلی نابود شود. به دنبال آن پاکستان تعهد داد تا  طالبان را با این هدف تحت تعقیب قرار دهد که از آمریکا کمک‌های نظامی دریافت کند.

جدایی هند و آمریکا در مورد مسائل افغانستان تنها دستاوردی است که اسلام‌آباد طی دهه گذشته به عنوان متحد آمریکا علیه تروریسم به دست آورده است.

با در نظر گرفتن تمام این مسائل می‌توان فهمید که پاکستان اهمیتش را در جنوب آسیا با آموزش تروریست‌ها حفظ می‌کند؛ اما وعده می‌دهد که با آنها مبارزه می‌کند.

واضح است که پاکستان تاکنون هیچ تمایل و توانایی برای متقاعد کردن طالبان برای راه حل دیپلماتیک نشان نداده‌ است و از طرفی نیز طالبان با رفتن به سمت استقلال بیشتر بر شروط خود در مذاکرات صلح از جمله خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان تأکید کرده است.

با وجود سفرهای طالبان و اعلام میانجیگری‌های برخی کشورها مانند چین همچنان روند صلح افغانستان بی نتیجه بوده است و ناامنی‌ها همچنان در افغانستان ادامه دارد.

حال به نظر می‌رسد که با وجود عملکرد اسلام‌آباد در بیش از یک دهه اخیر، پاکستان تمایل و توانایی تاثیرگذاری خود را از دست داده است.

تحریک طالبان و میانجیگری در روند صلح طالبان افغان و گروه تروریستی داعش

تحریک طالبان پاکستان سال گذشته حمله‌ای را به فرودگاه کراچی برنامه ریزی کرد که پیامد آن عملیات گسترده «ضرب غضب» ارتش این کشور علیه مناطق قبایلی بود.

این گروه پس از تحت فشار قرار گرفتن توسط ارتش پاکستان، به مناطق دیگری مانند «خیبر» و «دره تیراه» در نزدیکی مرز افغانستان فرار کرد و عملیات خود را با جابجایی در امتداد خط مرزی دیورند انجام می‌دهد.

تحریک طالبان پاکستان که زمانی در سراسر این کشور نفوذ داشت در حال حاضر در مقابل نیروهای پاکستانی در مناطق قبایلی نشین هم‌مرز با افغانستان تحت فشار قرار دارد.

رهبری تحریک طالبان پاکستان برای مقاومت در مقابل این حملات ارتش تصمیم گرفته تا جناح‌های مختلف را که پس از اختلاف میان رهبری و برخی جناح‌ها از هم جدا شده‌ بود را دوباره متحد کند تا بدنه این گروه بازسازی شود.

گفته می‌شود که دو جناح «محسود» در وزیرستان شمالی و جنوبی و شاخه‌ای که توسط «عمر خالد خراسانی» آن را رهبری می‌کند جزء گروه‌های ناراضی بودند.

اما گروه خراسانی موسوم به «جماعت الحرار» و گروه «لشکر اسلام» به رهبری «منگل باغ» در ماه گذشته میلادی به عنوان بخشی از این تلاش و به منظور بهبود شکاف‌های بوجودآمده میان این گروه‌ها با تحریک طالبان متحد شدند.

همچنین تحریک طالبان پاکستان سخت تلاش می‌کند تا روابط خود را با متحدان قبلی خود مانند «حرکت الجهاد الاسلامی»، گروه «قاری صفی الله اختر»، «تحریک نفاظ شریعت محمدی»، «تحریک طالبان پنجاب»، «جنبش اسلامی ازبکستان» و برخی از گروه‌های چچنی و آلمانی - ترک بهبود بخشد.

بخشی از بدنه تحریک طالبان پاکستان بارها با گروه تروریستی داعش بیعت و اعلام برائت کرده است و در تازه‌ترین اعلام حمایت این گروه از طالبان افغانستان به رهبری ملاعمر، جزوه‌ 60 صفحه‌ای تحریک طالبان در رد داعش منتشر شده است.

به نظر برخی کارشناسان، تلاش‌های اخیر این گروه برای اتحاد بخش‌های مختلف و اعلام حمایت‌ها و عدم حمایت از ملاعمر یا البغدادی ممکن است برای جلب افکار عمومی باشد.

با توجه به گذشته پاکستان و گروه‌های افراطی همکار و گاه مخالف دولت اسلام‌آباد، به نظر می‌رسد که نتیجه ویژه‌ای از مواضع دولت اسلام‌آباد و گروه‌های افراطی در روند صلح افغانستان، ملاعمر و البغدادی بدست نخواهد آمد.

با این حال، در این تلاش‌ها از یک نکته نباید غفلت کرد؛ کوشش حکومت افغانستان و کشورهای منطقه وقتی ثمر می‌دهند که از پشتیبانی مردم افغانستان برخوردار باشند. پشتیانی مردم هم وقتی میسر می‌شود که هماهنگی بین سیاست خارجی و داخلی حکومت وحدت ملی وجود داشته باشد زیرا سیاست داخلی غیرعادلانه منجر به ایجاد ثبات نخواهد شد.

نگاه انحصار گرایانه به ساختار قدرت و همه را برای خود خواستن، نه با عدالت سازگاری دارد و نه ایجاد امنیت می‌کند. وقتی بین مردم و حکومت اعتماد متقابل وجود نداشته باشد؛ امنیت پایدار در افغانستان بوجود نخواهد آمد.

بنابراین حکومت وحدت ملی باید بین کوشش‌های  درونی و بیرونی تعادل به وجود آورد زیرا با درون آشفته و بیمار نمی‌توان به بیرون موزون و تندرست دست یافت.

این تجربه ای است که همه کشورهای موفق، سیاستمداران و دولت‌ها به نوعی به آن دست یافته‌اند و بدون ایجاد یک ساختار عادلانه نمی‌توان به اصلاحات و ایجاد امنیت و ثبات بیرونی دست یافت. در عین حال اگر بدون عدالت نیز ثباتی به وجود آید در نهایت قابل اتکا نیست زیرا بر دیوار کج بنا شده است.