به گزارش پارس به نقل از ایسنا، در نوشتار این مرجع تقلید با عنوان "علی علیه‌السلام و معتبرترین اعلامیّه حقوق بشر" آورده است:

«در مورد شخصیت حضرت علی علیه السلام هزاران هزار کتاب نوشته شده است، و مرور زمان روز به روز وسعت و عظمت آن وجود بی‌نظیر را آشکارتر می‌سازد؛ و هر کس در مطالعه تاریخ زندگی و فضیلت آن حضرت وارد می‌شود، خود را در برابر عظمت‌هایی تازه می‌بیند که گمان می‌کند بر دیگران مجهول مانده است. بمناسبت این ایام، به قطره‌ای از اقیانوس بیکران فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام که قسمتی از کتاب شریف نهج البلاغة است اشاره می‌کنیم:

سند افتخار بشریّت

یکی از اسناد مهمّ افتخار جامعه‌ِ‌ی اسلام مخصوصاً تشیّع، عهدنامه‌ی امیرمؤمنان علیه السّلام به مالک اشتر علیه‌الرحمة است که پس از قریب به هزار و چهارصد سال، همچنان معتبرترین اعلامیّه حقوق بشر است.

جملات و عبارات این عهدنامه، در هر یک از قسمت‌های مختلف مملکت‌داری و توجّه به حقوق جامعه و حفظ جنبه‌های مختلف، ارزنده و جالب و اعجازآمیز است.

این عهدنامه در گذشته و حال، مورد بررسی دانشمندان و حکیمان بزرگ واقع شده و شرح‌های بسیاری بر آن نگاشته‌اند که از جمله شرح «توفیق الفکیکی» به نام «الرّاعی والرّعیّه» است.

استاد اعظم و ارجاع نامه دانشمند‌ بزرگ مسیحی

روزی از روزها که طبق معمول به محضر استاد بزرگ آیت الله العظمی آقای بروجردی قدّس سرّه مشرّف شدم، در حالی که از آن سرچشمه‌ی علم استفاده می‌کردم، آن استاد بزرگوار نامه‌ای را که همان روز به ایشان رسیده بود، به من مرحمت کردند.

نامه را گرفتم و مطالعه نمودم. آن چه از نامه در خاطرم باقی مانده است، به طور خلاصه به این مضمون بود:

جرج جرداق و اهدای کتاب به استاد

شخصی مسیحی، کاتب و استاد لبنانی، «جورج جرداق» به محضر آیت‌الله نوشته بود: من درباره تاریخ زندگی امام علی علیه السّلام مطالعات بسیار کرده‌ام و این حقیقت را دریافتم که همه اصولی که در دنیای متمدّن معاصر، مورد قبول و اتّفاق ملل و امم واقع شده و اساس ترقّی و زندگی انسانی شناخته می‌شود، از زندگی امام، دستورات، روش و رفتار آن حضرت استفاده می‌شود و علمای اسلام، آنچنان که باید (البتّه این نظر اوست) به این اصول بر نخورده، و یا آنچنان که باید آن را تشریح نکرده‌اند.

علمای غرب نیز این مطلب را کتمان کرده‌اند؛ چون نخواسته‌اند قبول کنند که شخصیّتی در شرق، مظهر و مبیّن تمام این اصول باشد، و من سزاوار ندیدم که چنین شخصیّتی در شرق باشد، و شأن و منزلت و حقّش مجهول بماند؛ بنابراین، این کتاب را نگاشتم، و چون من مسیحی هستم، کسی نمی‌تواند مرا به تعصّب متّهم کند.

نیز نوشته بود که شما را شایسته‌ترین شخصیّتی یافته‌ام که این کتاب را به او اهدا کنم. بنابراین آن را به شما اهدا می‌کنم و شما پس از مطالعه، تصدیق می‌کنید که: اِنّی اَنْصَفْتُ الْاِمامَ بَعْضَ الاِنْصافِ.

مرحوم استاد، منتظر وصول کتاب بودند که هنوز نرسیده بود. به عرض رساندم که کتاب ان‌شاء‌الله تعالی می‌رسد؛ ولی همین نامه نیز از نظر مطالب و اعترافاتی که در آن است، سند مهمّی می‌باشد.

پس از مدّتی کتاب رسید. نام کتاب، «اَلامام علیّ صَوتُ الْعدالَةِ الانسانِیَّه» بود؛ که در یک جلد چاپ شده بود و اخیراً به وضع فعلی در چند جلد در آمده است.

حضرت آیت‌الله پس از آن که اندکی فرصت یافتند، کتاب را مطالعه کردند و به من نیز امر فرمودند که از ابتدا تا پایان آن را مطالعه کنم و هرجا که اشتباهی به نظرم آمد، یادداشت نمایم.

من هم به فرمایش استاد آن را مطالعه کرده و آن موارد را یادداشت نمودم و به محضرشان تقدیم کردم.

مقایسه اعلامیّه حقوق بشر با عهدنامه مالک اشتر

از جمله مطالب ارزنده‌ای که در آن کتاب خواندم، بررسی عهدنامه مالک اشتر و مقایسه آن با اعلامیّه حقوق بشر بود.

این دانشمند مسیحی، موادّ اعلامیّه حقوق بشر را نوشته و در مقابل هر مادّه‌ای جمله‌ای از این عهدنامه را قرار داده است و می‌گوید: این اعلامیّه حقوق بشر است، و این هم عهدنامه امام به مالک اشتر. هر دو را که ملاحظه می‌کنیم، می‌بینیم در تمام مواد، جملات عهدنامه کامل‌تر و رساتر است؛ با این تفاوت که:

۱. اعلامیّه حقوق بشر را در عصری که به اصطلاح، دنیا پیشرفت کرده، نوشته‌اند و پس از چند مرتبه تکمیل، به صورت فعلی در آمده است؛ امّا علی علیه السّلام عهدنامه را بیش از سیزده قرن قبل در موقعی که این حقوق، مطرح و مورد توجّه نبوده است، مرقوم فرمود.

۲. در اطراف موادّ این عهدنامه و مضمون و الفاظ و متن آن، علمای حقوق و دانشمندان کشورهای مختلف اظهار نظر کرده و بررسی‌ها نموده، و در روزنامه‌ها در معرض افکار عموم گذاردند، و با اشتراک مساعی آن را نوشتند.

امّا امام علیه السّلام شخصاً و بدون اینکه با احدی مشورت کرده باشد، هنگامی که مالک اشتر را به حکومت مصر معیّن فرمود، این عهدنامه را نوشت.

۳. اینان وقتی اعلامیّه حقوق بشر را نوشتند، هر چه توانستند بر سر ملل دنیا، به خصوص ملل ضعیف و استعمار زده و محروم منّت گذارده و به آن افتخار کردند؛ در حالی که امام در اعلام این حقوق برای بشر به احدی منّت نمی‌گذاشت، و آن را انجام وظیفه می‌دانست.

۴. کسانی که اعلامیّه حقوق بشر را به دنیا عرضه داشتند، و خود را بنیانگذار آن (البتّه به دروغ) معرّفی نمودند، خودشان برای این اعلامیّه احترامی قایل نیستند؛ و در موقعی که پای منافعشان در بین باشد، موادّ آن را زیر پا می‌گذارند و به آن عمل نمی‌کنند.

امّا امام علیه السّلام به شهادت تاریخ، خودش در عمل به این عهدنامه پیش قدم‌تر بود، و از موادّ آن هرگز تخلّف نفرمود. درباره شخصیّت عظیم علی علیه السّلام هر چه کلام تعقیب شود، به نهایت نمی‌رسد.»