به گزارش پارس به نقل ازخبرگزاری مهر به نظر می‌رسد اشکالی وجود دارد، اشکالی اساسی در آجرچینی امروز پرسپولیس. اینکه باور کنیم همه اخبار دلخوری برانکو از تضاد در لیست خودش و باشگاه دروغ است، اندکی انحراف از موضوع به نظر می‌رسد چون اخبار ضد و نقیض در رابطه با خواسته‌های برانکو و البته خواسته‌های باشگاه به چشم می‌خورد.

کمیته فنی

این تناقض‌ها البته به خودی خود بد نیست چرا که حرفه‌ای هم نیست عنان کار از صفر تا صد به مربی سپرده شود و او تیم را از پایین تا بالا با سلیقه خود ببندد، باشگاه‌های بزرگ دنیا هم چنین نمی‌کنند مثلا مورینیو نمی‌تواند از صفر تا صد تیمش را بچیند، حق ندارد و خودش هم این حق را برای خود قائل نیست چون سرمایه های باشگاه را نمی توان دور ریخت و مربی باید با آن سرمایه‌ها کار کند و آنها را مطابق میل خودش هماهنگ کند.

با این وجود اما اخباری که از پرسپولیس به بیرون می آید نشان از وجود یک کمیته فنی قدرتمند و سوار برکار که همه چیز را رصد می‌کند، ندارد بلکه بیشتر حکایت از سلیقه گرایی یکی دو نفر و البته ضعف مدیریت طاهری برای گفتن کلمه «نه» است.

برانکو برخی بازیکنان را می‌خواهد، که برای او گرفته نشده، برخی را هم نمی‌خواهد که برای او خریداری شده. اگر این خریدها و نخریدن‌ها مطابق با دیدگاه فنی یک کمیته فنی قدرتمند بوده باشد، حرفی نیست و اتفاقا شروع مدرنیسم در پرسپولیس و حرکت به سوی باشگاه شدن است اما اگر این مهم را برخی اعضای هیات مدیره یا خود آقای طاهری تشخیص داده باشند، این موضوع خطرناک، سلیقه‌ای و غیر قابل قبول است.

کمیته فنی متشکل از نفراتی فنی و با سواد هستند که برای رد یا تایید نظر مربی در مورد یک بازیکن باید آنالیز و آمار داشته باشند و با مربی بحث و او را قانع کنند. پرسش اینجاست که آیا این جلسه با این آمار و داده‌ها شکل گرفته؟ یا اینکه یک نفر نشسته و گفته فلانی به نظرم بازیکن خوبی نیست و او را نخریم بهتر است؟

اگر قرار بر سلیقه باشد، همان سلیقه سرمربی باشد بهتر است چون بهانه‌ها را از او می‌گیرد، اما اگر بنا بر یک حرکت علمی است، چرا پرسپولیس از علنی کردن این کمیته فنی که با آمار حرف می‌زند، ابا دارد؟

تصمیم های برانکو صحیح است؟ 

برانکو ظاهرا زیاد از خرید مسلمان راضی نیست، در مورد سید جلال به خواسته خود رسید در مورد کریم انصاری فر هم اخبار ضد و نقیض است و برخی می گویند، برانکو او را نمی‌خواهد اما پرسپولیس در حال مذاکره است. از سوی دیگر این اتهام و شائبه هم وجود دارد که برانکو برای آنکه هموطن خودش را بیاورد سید جلال را نخواسته و این تناقض را هم باید گذاشت کنار همه تناقض های دیگر.

این ایراد هم برای باشگاه پرسپولیس وجود دارد که آیا نخریدن سید جلال و خریدن ماریچ که تازه رباط پاره کرده حتی با نظر برانکو، صحیح بوده است؟ یا رد کردن گابریل که آمار می‌گوید پرسپولیس با او بسیار قوی‌تر از بدون او بوده و نتایج بهتری گرفته است! هرچند حرف برانکو در مورد نخواستن سید جلال به دلیل بودجه کم باشگاه هم در نوع خود سردرگم کننده است.

سکوت مسئولان

در واقع  نداشتن کنفرانس خبری و شفاف نکردن این ماجراها هم در نوع خود مشکل‌ساز و سوال برانگیز است و تبعاتش هم دو تجمع جلوی ساختمان پرسپولیس بوده است چرا که نه برانکو شفاف حرف می‌زند و نه سرپرست موقت باشگاه.

جالبترین بخش ماجرا اینجاست که این سکوت، مسئولیت نتایج را هم در آینده تقسیم می کند، سرپرست که موقت است و ممکن است نباشد، برانکو هم می تواند بگوید تیم را بد برای من بستند، اگر آن روزها می‌گفتم شرایط خوبست برای به هم نخوردن جو باشگاه بوده است و این بدترین بخش ماجراست.