جهان اسلام و رهبری جهانی
جمهوری اسلامی ایران با توجه به پتاسیلهای ژئوپولتیکی عظیم برآمده از مؤلفههای مادی و معنایی نقشی عظیم در تقویت قدرت ژئوپولتیکی جهان اسلام ایفا مینماید.
به گزارش پارس به نقل از فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سؤالی که در این مقاله مورد بررسی قرار میگیرد این است که آیا ژئوپولتیک جهان اسلام، توان و ظرفیت رقابت در بازی قدرت و پیشوایی جهانی را دارد یا نه؟ نتیجه تحقیق این است که ژئوپولتیک جهان اسلام با قابلیتهای بالای اقتصادی، نظامی، استراتژیکی، ایدئولوژیکی، توان رقابت در میان قدرتهای بزرگ دیگر در مسیر دستیابی به جایگاه رهبری جهانی را داراست؛ با این شرط که زمینه و بستر همگرایی و همپوشانی منابع کشورهای اسلامی در سازمانهای بینالمللی اسلامی فراهم آید و چالشها و موانع پیشرو برداشته شود. در این میان، جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای مهم جهان اسلام با استفاده از پتانسیلهای ژئوپولتیکی مادی و معنایی خود، نقشی بیبدیل در این زمینه ایفا میکند.
واژگان کلیدی
ژئوپولتیک جهان اسلام، رهبری جهانی، ایالات متحده آمریکا، ظرفیتها و قابلیتها، همگرایی و همپوشانی منابع، جمهوری اسلامی ایران.
مقدمه
صعود و افول قدرتهای بزرگ در طول تاریخ و دستیابی آنها به رهبری جهانی یکی از موضوعات مهم و اساسی پیشروی اندیشمندان عرصه نظریهپردازی سیاسی بوده است و از اینرو دیدگاههای متفاوتی در این مورد ارائه شده است. تحلیلگران بیشتر بر این موضوع متمرکز میشوند که چگونه یک قدرت، روندی از ظهور، رشد و انحطاط در قدرت و رهبری جهانی را میپیماید و چه عوامل و شرایطی سبب افول و انحطاط یک قدرت بزرگ از این سلسله مراتب میشود و نهایتاً روند تحول در نظام بینالملل و به عبارت دیگر جابهجایی قدرت میان بازیگر هژمون (رهبر جهانی) و بازیگر مدعی از چه طریق امکانپذیر است و ویژگیها و مشخصههای بازیگر مدعی برای احراز رهبری جهانی چیست؟
در پاسخ بدین سؤال، باید به نظریه جورج مدلسکی (1) نگاهی انداخت؛ وی با طرح تئوری چرخه بلند مدت جهانی، (2) به عنوان الگوی رفتاری برگشتپذیر که شکلگیری آن با پیشوایی یکی از قدرتهای بزرگ جهانی منطبق بوده است، نشان میدهد که در طول تاریخ، بازیگرانی که توان نوآوری و حرکت به جلو را در جهت ارتقای مصلحت عمومی داشتهاند از پتانسیل بیشتری برای رهبری جهانی برخوردار بودهاند. (شفیعی و قلیزاده، 1391: 140) باید گفت این الگو و تئوری به درک سیاستهای جهانی و همچنین چارچوبی برای تحلیل وضعیت قدرتهای بزرگ در بازی کسب قدرت بیشتر و پیشوایی جهانی، کمک شایانی میکند. (Kegley Jr, 2012-2013: 85)
به هر ترتیب، امروزه در سیاست بینالملل بیش از پیش، رقابت قدرتهای بزرگ بر سر پیشوایی جهانی گسترش پیدا کرده است. پس از دوره جنگ سرد که با هژمونی آمریکا پایان یافت، این هژمونی روز به روز رو به افول نهاد و اخیراً ما شاهد زایل شدن توان رهبری آمریکا و کاهش قدرت روز افزون این کشور در دورترین نقاط جهان هستیم. علاوه بر آن، قدرتهای بزرگ (3) دیگر، خود به عنوان چالش عمده برای آمریکا به حساب میآیند که یکی از این قدرتها، جهان اسلام میباشد.
این مقاله در مجموع یک کار مقدماتی در زمینه ژئوپولتیک، بازی قدرت و رهبری جهانی پس از دوره جنگ سرد میباشد و در این مضمون تلاش بر این است تا نقش جهان اسلام را در ساخت نظم ژئوپولتیک جدید در عرصه جهانی، مورد بررسی قرار دهد.
علاوه بر آن در این پژوهش، ما به بررسی توانایی و ظرفیتهای کشورهای اسلامی برای حضور در صحنه رقابت جهانی برای شکلگیری نظم ژئوپولتیکی جدید نظر داریم که این مورد به پژوهش مذکور نوآوری میبخشد. جدا از این مسئله، جمهوری اسلامی ایران با توجه به پتاسیلهای ژئوپولتیکی عظیم برآمده از مؤلفههای مادی (دسترسی به مناطق ژئوپولتیکی، استقرار در میادین نفتی و داشتن منابع و ذخایر انرژی) و معنایی (ناشی از قابلیتهای زیربنایی ژئوپولتیکی انقلاب اسلامی، ژئوپولتیک شیعه و استفاده از ایدئولوژی شیعه) نقشی عظیم در تقویت قدرت ژئوپولتیکی جهان اسلام ایفا مینماید. (متقی، 1392: 28)
الف) مفاهیم و مبانی نظری
1. قدرت نرم و سخت
قدرت از موضوعاتی است که همواره مورد توجه دولتها بوده است و دولتها برای اینکه بتوانند بر دیگر بازیگران در عرصه روابط بینالملل اثر بگذارند و سیاستهای آنها را تغییر دهند و به اهداف و منافع خود دست یابند، به نقش قدرت توجه ویژهای داشتهاند. در گذشته دولتها برای به دست آوردن اهداف خود به اعمال قدرت سخت (4) در قالب تواناییهای نظامی و اقتصادی مبادرت میورزیدند. قدرت سخت در کاربرد ابزارهای نظامی، به کار بردن زور، بازدارندگی، تهدید و ارعاب، جنگ و سیاست زورمدارانه جلوه میکند و همچنین در اعمال قدرت اقتصادی، فشار مالی، تحریمهای اقتصادی، رشوه دادن، کمکهای مالی، تشویق و تهدیدهای اقتصادی خود را نشان میدهد. (هرسیج، 1391: 81) اما امروزه، با توجه به انقلاب ارتباطات و همچنین اهمیت یافتن بازیگران غیردولتی و نقش افکار عمومی در سیاست بینالملل، به کارگیری قدرت سخت، هزینههای زیادی را در پی دارد. بنابراین دولتها میکوشند در سیاست خارجی خود، از قدرت نرم (5) به منظور مقبولیت و پذیرش هر چه بیشتر و همچنین کاهش هزینهها به واسطه مقاومت کمتر دیگران، استفاده کنند.
به هر حال قدرت نرم، توانایی دستیابی به اهداف و آمال مطلوب از طریق جلب حمایت افکار عمومی جامعه و نخبگان و اقناع اذهان به جای اعمال فشار است. این بعد متأخر از قدرت، از منابع فرهنگ، عقاید و باورها و آداب و سنن اجتماعی نشئت میگیرد که نتیجه پیشرفت چشمگیر فناوری اطلاعات در دوران جدید است که به رشد روزافزون ارتباطات منجر شده و مرزهای جغرافیایی را درنوردیده است. باید گفت امروزه این قدرت نقش مهمی در عرصه روابط بینالملل و مانور واحدهای سیاسی یافته است. (Nye, 2007: 154)
2. ژئوپولتیک
ژئوپولتیک (6) که معادل فارسی آن جغرافیای سیاسی است، رویکرد یا دیدگاهی در سیاست بینالملل است که سعی دارد تا رفتار سیاسی و تواناییهای نظامی را برحسب محیط طبیعی توضیح دهد. بر طبق این رویکرد ژئوپولتیک با درجات مختلف بیانگر تأثیر قطعی جغرافیا بر امور تاریخی و سیاسی است. (یزدانی و تویسرکانی، 1390: 152) این واژه در ابتدا در سال 1899 به وسیله دانشمند علوم سیاسی سوئدی، رودلف کی الن (7) به کارگرفته شد و وی آن را به عنوان بخشی از دانش استعماری غربی در نظر گرفت که از رابطه جغرافیای طبیعی و زمین با سیاست بر میآمد. (اتوتایل، 1380: 21)
به هر حال امروزه، ژئوپولتیک توجه خود را عمدتاً بر عوامل جغرافیایی که در شکلگیری سیاست مؤثرند معطوف میدارد و در واقع دانشی است که روابط میان دولت و سیاستهای آن را مورد مطالعه قرار میدهد. بر این اساس، تعریف ژئوپولتیک در قالب یک مفهوم ترکیبی قابل تبیین است که در آن سه عنصر اصلی جغرافیا، قدرت و سیاست دارای خصلتی ذاتی هستند و میتوان گفت ژئوپولتیک عبارت است از علم روابط متقابل جغرافیا، قدرت، سیاست و کنشهای ناشی از ترکیب آنها با یکدیگر. (یزدانی و تویسرکانی، 1390: 152)
3. ژئواکونومی
ژئواکونومی (8) را میتوان تحلیل استراتژیهای اقتصادی بدون در نظر گرفتن سود تجاری که از طرف دولتها اعمال میشود، به منظور حفظ اقتصاد ملی یا بخشهای حیاتی آن و به دست آوردن کلیدهای کنترل آن از طریق ساختارهای سیاسی و خط مشی مربوط به آن در نظر گرفت که هدف اصلی آن دستیابی به استیلای تکنولوژی و بازرگانی است. (عزتی، 1380: 112 ـ 110)
پایه و اساس این بحث، استدلالی است که ادوارد لوت واک (9) در تقابل با ایده پایان تاریخ فوکویاما ارائه داده است و در آن، فرض را بر این قرار داد که پایان جنگ سرد باعث گردیده تا از اهمیت برخورداری از تواناییهای نظامی در رابطه با امور جاری دنیا به صورت مداوم کاسته شده و از سوی دیگر بر اهمیت موضوعات اقتصادی، تولید، تجارت و بازرگانی افزوده شود. (اتوتایل، 1380: 35) بر این اساس، ژئواکونومی از ترکیب سه جزء جغرافیا، قدرت و اقتصاد شکل گرفته و فاکتور سیاست که به عنوان عاملی مهم در ژئوپولتیک در نظر گرفته شده، جای خود را به اقتصاد داده است. (عزتی و ویسی، 1385: 29)
ب) یافتههای تحقیق
1. توسعه و بسط ژئوپولتیک جهانی
پایان جنگ سرد نشانهای بود بر پایان نظم ژئوپولتیک قدیم جهانی (با محوریت شرق و غرب) و آغاز دوره انتقال و گذار ژئوپولتیکی برای نظمی جدید. (Naji & Jayum, 2013: 1) همین دوره را میتوان سرآغاز ظهور قدرتهای جدید که مدعی رهبری و پیشوایی جهان بودند دانست. این قبیل کشورهای قدرتمند نوظهور تلاش دارند تا یک نظام جهانی جدید را با قواعد و ارزشهای نو و با بازتوزیع قدرت و در مجموع یک نظم جدید ژئوپولتیکی شکل دهند.
بنابراین، بلافاصله پس از پایان جنگ سرد ساختار سیستم جهانی با بینظمیهای ژئوپولتیکی عمدهای مواجه شد که بیانگر این مسئله بود که نظم ژئوپولتیک این دوره در حال گذار به نظم و سیستم جهانی جدیدی است. (عزتی، 1380: 152) این بلاتکلیفی حاصل عدم کارایی قواعد، نمادها، ارزشها و عقاید نظم جهانی پیشین میبود. (Agnew & Corbridge, 1995) همچنین باید به این نکته اشاره کرد که در دوره گذار ژئوپولتیکی حوادثی چون آشوب، نبود امنیت، فقدان مدیریت کنترل فرایند منطقهای و جهانی، سرکوب نظامی، رقابت در میان قدرتها، ائتلافهای بیثبات، ظهور بازیگران جدید، تروریسم بینالمللی و ... رخ میدهد. (Hafeznia, 2010: 2) وجود این قبیل بینظمیها در روابط بینالملل حاکی از نبود حاکمیت مطلق در عرصه جهانی است. (حافظنیا، 1390: 7)
2. آمریکا و رهبری جهانی
دستورالعمل و برنامههای ژئوپولتیک ایالات متحده آمریکا در قرن بیست و یکم، تمایل به حفظ موقعیت پیشوایی جهانی این کشور بوده است که این موضوع بیش از پیش توسط سیاستگذاران و مجریان سیاست خارجی این کشور پس از سقوط شوروی در سال 1991 دنبال شده است. (شوتار، 1386: 247) اگر چه ائتلاف بینالمللی علیه عراق برای خروج از کویت در سال 1991، ظاهراً رهبری جهانی آمریکا را درون یک سیستم تک قطبی نشان داد، اما ظهور و پیدایش قدرتهای نوظهور دیگر به عنوان رقبای جدی آمریکا برای احراز پیشوایی جهانی، گواه بر تمایل بالقوه جهانی به سمت گذار به یک سیستم چندقطبی در آینده است. (Kegley Jr, 2012-2013: 109) فرایند کاهش قدرت ایالات متحده آمریکا از دهه 1970 با وقوع تحولاتی نظیر کاهش ارزش دلار در سال 1971، تحریم نفتی اعراب علیه غرب و بحران نفتی سال 1973، پایان جنگ ویتنام در سال 1975 و وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 تسریع شد. این پدیدهها حاکی از کاهش مشروعیت رهبری جهانی آمریکا از دید عموم جهانیان است که کمکم بستر و زمینه دوره گذار را فراهم میآورد. (Naji & Jayum, 2013: 3)
ناکارآمدی این نظام تک قطبی و نپذیرفتن و بیتوجهی دیگر قدرتهای مطرح جهان، زود این مطلب را به اثبات رساند که دنیا دیگر جایی برای سیطره یک ابرقدرت نیست و شرایط برای تداوم و استحکام رهبری جهانی آمریکا مهیا نیست. این مسئله ناشی از دو عامل مهم میبود؛ نخست آنکه ایالات متحده آمریکا دیگر توانایی و اقتدار رهبری جهانی را از نظر نظامی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از دست داده و دوم اینکه اعضای جامعه جهانی در برابر خواستههای آمریکا سر باز زده و آمریکا نمیتواند این دولتهای نافرمان را تنبیه کند.
شاید اولین اقدام ممانعت از انکار رهبری آمریکا، از سوی اروپای غربی و ژاپن شکل گرفت؛ انکاری که در پی تقویت توان اقتصادی این بازیگران، محتمل مینمود. (والرستین، 1388: 342) علاوه بر آن، چین و روسیه نیز توجه خاصی به جهان چندقطبی معطوف داشتهاند، به نحوی که در جولای سال 2001 اهداف خود را در قالب معاهدهای دوجانبه به صراحت و به وضوح بیان داشتند. ولادیمیر پوتین و جیانگ زمین اعلام کردند که تحول جهان به سمت تک قطبی را تحمل نخواهند کرد. (گلنون، 1382: 172)
3. ژئوپولتیک جهان اسلام پس از دوره جنگ سرد
پس از سقوط نظام دوقطبی در جهان، نظام جهانی شاهد استقلال کشورها از یوغ دو بلوک شرق و غرب در اقصی نقاط جهان بود که یکی از این حوزهها، در جهان اسلام به وقوع پیوست. این پدیده بستر استقلال و یکپارچگی ژئوپولتیکی را برای کشورهای تازه به استقلال رسیده اسلامی مهیا کرد. (Naji & Jayum, 2013 ,4)
در اولین گسترش و توسعه ژئوپولتیکی درون حوزه جهان اسلام، کشورهایی نظیر آذربایجان، قرقیزستان، قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان همراه با اکثریت جمعیت مسلمان اعلام استقلال کردند. تولد این شش کشور جدید به علاوه 70 میلیون جمعیت آنها تأثیرات زیادی را بر جهان اسلام و نظام بینالملل گذاشته است. (جانز و لاهود، 1390: 78)
علاوه بر آن، این کشورها به واسطه موقعیت جغرافیایی و ارتباط با سه کشور اسلامی جمهوری اسلامی ایران، افغانستان و پاکستان، بستر همبستگی بیشتر ژئوپولتیکی جهان اسلام را فراهم میآورند. یکی دیگر از عوامل توسعه ژئوپولتیکی جهان اسلام را باید در جنگها و منازعات قومی، نژادی و داخلی جستجو کرد که حوزههایی از اروپای شرقی و خاورمیانه تا آفریقا را در جهان اسلام در بر میگرفت. در سال 1990 بلافاصله پس از سقوط دیوار برلین، صدام حسین به کویت حمله کرد. مدتی بعد در اواخر دهه 1990، هزاران آلبانیایی که اغلب مسلمان بودند در کوزوو به وسیله صربها قتل عام شدند. علاوه بر آن، اولین و دومین جنگهای داخلی چچن در سال 1994 مسلمانان زیادی را به کام مرگ فرستاد. همچنین میتوان در همین دهه جنگها و منازعات زیادی را در حوزه جهان اسلام نام برد که شامل شروع منازعه کشمیر از سال 1991 میان هند و پاکستان، جنگهای داخلی در الجزایر در سال 1992 و جنگ داخلی در سومالی در دهه 1990 بود. چند سال بعد، خاورمیانه به عنوان کانون جهان اسلام، شاهد حمله نظامی آمریکا به دو کشور مسلمان افغانستان و عراق بود که این جنگها از سوی آمریکا، با ادعای حمله به تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی تعریف شده بود و صلح و امنیت بینالمللی را به خطر میانداخت. (Naji & Jayum, 2013: 4)
جهان اسلام نیز در همین قرن شاهد تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه مردم بیدفاع غزه و جنوب لبنان در جنگهایی با نامهای 22 روزه، 33 روزه و 8 روزه بود. پس از سقوط شوروی، یکی دیگر از محورهای بسطدهنده ژئوپولتیکی جهان اسلام که در ارتباط با ظهور کشورهای منطقهای چالشبرانگیز علیه منافع آمریکا بود، ظهور پیدا کرد. این گروه از کشورها که از منظر مقامات آمریکایی به عنوان کشورهای یاغی و محور شرارت نام گرفته بودند، جمهوری اسلامی ایران، عراق، سوریه، لیبی را شامل میشدند که متهم به توسعه سلاحهای کشتار جمعی و حمایت از تروریسم بودند. (Henriksen, 2001)
همراه با وقوع تحولات 11 سپتامبر و تعریف جنگ علیه تروریسم توسط آمریکا، دستورالعمل ژئوپولتیکی این کشور بر پایه برنامه تقابل با محور شرارت که شامل سه کشور عراق، ایران و کره شمالی بود، بازتعریف شد. این سه کشور از نظر رویکرد سیاست خارجی آمریکا متهم به: 1. داشتن سلاحهای کشتار جمعی، بیولوژیکی و شیمیایی بودند؛ 2. متهم به خصومت علیه آمریکا و منافع این کشور بودند؛ 3. به عنوان حامی گروههای تروریستی و کشورهای یاغی در نظر گرفته میشدند. (Agnew, 2003: 4)
بهطور آشکار جمهوری اسلامی ایران و عراق به عنوان دو کشور قدرتمند اسلامی که بیش از پیش قدرت جهانی آمریکا را به چالش میکشیدند، باید تضعیف میشدند و تابع این امر، ما شاهد تقابل آمریکا با این دو کشور، یکی حمله به عراق در سال 2003 و دیگری انزوای جمهوری اسلامی ایران به واسطه اعمال تحریمها بودهایم. یکی دیگر از عوامل بسطدهنده حوزه ژئوپولتیکی جهان اسلام را میتوان در رابطه با ظهور جنبشهای اسلامی ـ اجتماعی جدید درون کشورهای اسلامی ـ عربی سال 2011 در نظر گرفت که با نام بیداری اسلامی بازشناخته میشوند.
4. ژئوپولتیک جهان اسلام (ظرفیتها و قابلیتها)
از نظر موقعیت جغرافیایی، گستره جهان اسلام را میتوان از اندونزی در آسیای جنوب شرقی تا مراکش در آفریقای شمال شرقی امتداد داد. جهان اسلام امروزه شامل 57 کشور مسلمان است که از لحاظ راهبردی، از سوی غرب با جهان مسیحیت (لائیک و سکولار) مواجه است و از سوی شرق با بودیسم و هندو ایسم روبهروست.
به طور تقریبی، یک چهارم جمعیت جهان که معادل 57/1 میلیارد نفر است را مسلمانان تشکیل میدهند که یکی از قطبهای جمعیتی دنیا محسوب میشود و در صورت استفاده مناسب از این نیروی انسانی، میتوان در جهت تقویت جهان اسلام و تسریع روند همگرایی در آن بهره برد. (سیمبر و قربانی شیخنشین، 1389: 268) از این جمعیت در حدود 53 درصد کل مسلمانان در آسیا، 24 درصد در آفریقا و 23 درصد باقی مانده در سایر قارهها پراکنده شدهاند. (اشرف نظری، 1382: 25 ـ 20)
درصد بالایی از مسلمانان جهان در منطقه خاورمیانه، زندگی میکنند که از این میزان در حدود 20 درصد، کل مسلمانان آسیا را تشکیل میدهد. علاوه بر آن، در حدود یک پنجم کل مسلمانان جهان (یعنی حدود بیش از 300 میلیون نفر) در کشورهایی زندگی میکنند که اکثریت آنها غیر مسلمان هستند. بهطور مثال، هند با بیش از 161 میلیون مسلمان به عنوان سومین کشور مسلماننشین در جهان محسوب میشود. از کل جمعیت مسلمانان در حدود 90 ـ 87 درصد آنها سنی هستند و مابقی را شیعیان تشکیل میدهند. (Pew Research center, 2009)
از لحاظ ژئواستراتژیکی، باید سه قطب جهان اسلام را در آسیای جنوب شرقی، خلیج فارس و شمال آفریقا بازشناخت. این سه منطقهها دارای کانالها و آبراهههای استراتژیک و مهم بینالمللی هستند.
تنگهها و آبراهههای استراتژیکی جهان اسلام، یعنی تنگه مالاکا بین مالزی و اندونزی، تنگه هرمز در خلیج فارس، باب المندب و کانال سوئز در شمال شرق آسیا و منطقه شاخ آفریقا و همچنین دو تنگه داردانل و بوسفر در ترکیه را باید به عنوان یکی از قابلیتهای عظیم ژئوپولتیکی جهان اسلام نام برد. (نامی، 1386: 26)
5. ژئواکونومی جهان اسلام
اکثر احتیاجات و نیازهای نفتی جهان از حوزه جهان اسلام، به ویژه منطقه خلیج فارس تأمین میشود. منطقه خلیج فارس به تنهایی 55 درصد ذخایر شناخته شده نفت و 40 درصد ذخایر شناخته شده گاز جهان را در خود جای داده و از نظر حجم ذخایر انرژی با هیچ منطقه دیگری از جهان قابل مقایسه نیست. (میرترابی و اسماعیلی، 1391: 131)
راهبرد جلوگیری از تسلط دشمنان و یا رقبا بر منابع انرژی این منطقه با آغاز جنگ سرد در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار گرفت. جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا در گزارش سالانه خود به کنگره صریحاً اعلام کرد که «هرگونه کوشش، توسط قدرتهای خارجی به منظور تحت کنترل درآوردن منطقه خلیج فارس به منزله حمله به منافع آمریکا محسوب میشود و چنین حملهای با استفاده از وسایل لازم و از جمله نیروی نظامی دفع خواهد شد». (اسدی، 1381: 430)
بر طبق گفته مقامات آمریکایی، این کشور نه تنها حفظ قدرتهای رقیب خارجی، بلکه تحرکات قدرتهای منطقهای را نیز به شدت کنترل میکند. برای مثال در سالهای 1988 ـ 1987 دولت آمریکا به منظور حفاظت از تانکرهای نفتی کویت در برابر قایقهای توپدار و موشکهای جمهوری اسلامی ایران به نیروی نظامی متوسل شد. با وجود پتانسیل عظیم ژئواکونومیکی منطقه خلیج فارس، امروزه نه تنها ایالات متحده آمریکا، بلکه کشورهای قدرتمند دیگری چون هند، اتحادیه اروپا، چین و ژاپن، عمده نفت خود را از این منطقه دریافت میکنند که در این چارچوب، رقابت آمریکا و قدرتهای بزرگ بر سر کنترل منابع انرژی خلیج فارس بیش از پیش اهمیت پیدا میکند. به همین دلیل کسینجر در سال 2005 گفت: «رقابت بر سر منافع هیدروکربن، محتملترین دلیل مناقشه بینالمللی در سالهای آتی خواهد بود». (میرترابی و اسماعیلی، 1391: 122)
6. سازمانهای بینالمللی در جهان اسلام
هرچند مراسم بزرگ حج به عنوان بزرگترین تجمع مسلمانان شناخته میشود، اما یک سازمان رسمی بینالمللی به شمار نمیرود. در واقع این مراسم، بزرگترین گردهمایی در حدود دو میلیون مسلمان در سال، به منظور شرکت در مراسم حج میباشد. در حقیقت، این گردهمایی را میتوان به عنوان یک سازمان غیررسمی که دارای پتانسیل قدرت نرم عظیمی است یاد کرد که ایدئولوژی، هنجارها و ارزشهای اسلامی را بیش از پیش به جهان گسترش میدهد و میتواند با ایفای نقش سیاسی دینی، بستر همگرایی جوامع مسلمان را فراهم آورد. (سیمبر و قربانی شیخنشین، 1389: 266)
در ارتباط با نهادهای رسمی بینالمللی در جهان اسلام باید از سازمان همکاری اسلامی یاد کرد که به عنوان دومین سازمان بینالمللی جهان پس از سازمان ملل متحد با حدود 57 عضو مطرح است و در سال 1969 با حمله اسرائیل به مسجدالاقصی شکل گرفت. این سازمان سیاسی ایدئولوژیک، همواره ارزشها و هنجارهای اسلامی را محور صلح و همکاریهای بینالمللی قرار داده است و بر گفتگو میان تمدنها و مذاهب مختلف اشاره دارد. همچنین این سازمان معتقد به حل و فصل مسالمتآمیز منازعات بین اعضاست و کشورهای عضو را از استفاده از زور و خشونت در روابطشان باز میدارد.
ج) تجزیه و تحلیل
یک. جهان اسلام و رهبری جهانی؛ واقعیت یا توهم
جهان اسلام گروهی پویا، غیر همگرا و شدیداً در حال تغییر و توسعه از کشورهای عمدتاً جهان سومی است و از لحاظ جهانی نیز جوامع متفرق و پراکندهای هستند که در آنها حدود یک سوم از مسلمانان در کشورهای خود، جمعیت اقلیت محسوب میشوند. (جانز و لاهود، 1390: 77) جهان اسلام در حال حاضر سرزمینی با ترکیبی متنوع، از نظر انسانی و طبیعی را شامل میشود. با توجه به توانمندیهای مهم ژئوپولتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی آن دارای قابلیتهای فراوان برای تبدیل شدن به قدرت عمده در عرصه نظام ژئوپولتیک جهانی است. این در حالی است که باید زمینههای همگرایی بیشتر میان دولتهای اسلامی فراهم شود. به اعتقاد کارشناسان و تحلیلگران، جهان اسلام به لحاظ سیاسی میتواند با همگرایی و همپوشانی منابع برای خود نقش یک قدرت جهانی را تعریف کند که قابلیت و توانایی دسترسی به رهبری جهانی را داراست. (حافظنیا و زرقانی، 1391: 140) در این مضمون، دین میتواند به عنوان موتور محرک برای همگراییهای مختلف میان جوامع اسلامی، در سطوح ملی، منطقهای و جهانی عمل کند. (سیمبر و قربانی شیخنشین، 1389: 129) در مسیر متحقق ساختن وحدت اسلامی، توجه به روان شناسی رهبران، میزان تمایل کشورهای مختلف نسبت به همگرایی، منابع و نیازهای مختلف آنها و توجه به افکار عمومی از اهمیت خاصی برخوردار است. (حقیقت، 1376: 433) به هر حال مهمترین عوامل ژئوپولتیکی مؤثر در همگرایی جهان اسلام عبارتند از:
1. احساس تهدید مشترک
احساس تهدید مشترک امروزه به مهمترین عامل همگرایی در جهان اسلام تبدیل شده است. یکی از این تهدیدهای مشترک در جهان، تهدید صهیونیسم است که بر بستر اجتماعی ـ فرهنگی دین یهود بنا شده است و به بخشی از دنیای اسلام تعرض کرده و در داخل سرزمینهای اسلامی به تشکیل دولت ـ ملت یهودی مبادرت کرده است. یکی دیگر از منابع تهدید وحدت جوامع اسلامی، تمدن غرب است که در قالب مبارزه با تروریسم به صفبندی و تقابل دنیای غرب در مقابل دنیای اسلام انجامیده است. (حافظنیا، 1391: 66)
2. حصول و دستیابی به منافع مشترک
در حقیقت باید برای حصول به منافع مشترک و متقابل میان کشورهای اسلامی، سازمانهای منطقهای و فرا منطقهای در جهان اسلام نظیر سازمان همکاری اسلامی، اپک و ... به وظایف و اهداف خود برای وحدت در جهان اسلام بیش از پیش جامعه عمل بپوشند و سیاستهای کشورهای اسلامی را با یکدیگر همسو گردانند تا زمینههای اختلافات مرتفع گردد.
پی نوشت:
[1]. George modelski.
2. Long cycle theory.
3. Major power.
4. Hard power.
5. Soft Power.
6. Geopolitics.
7. Rudolf Kjelen.
8. Geoeconomy.
9. Edward N. Lutwak.
منابع و مآخذ
اتوتایل، ژئاروید و سایر نویسندگان، 1380، اندیشههای ژئوپولتیک در قرن 20، ترجمه محمدرضا حافظنیا، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی.
احمدی، سید عباس، 1390، ایران، انقلاب اسلامی و ژئوپولتیک شیعه، تهران، اندیشهسازان نور.
اسدی، بیژن، 1381، خلیج فارس و مسائل آن، تهران، سمت.
اشرف نظری، علی، 1387، «غرب؛ هویت و اسلام سیاسی: تصورات و پنداشتهای غرب از اسلام»، فصلنامه سیاست، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دوره سی و هشتم، شماره 1.
پیشگاهیفرد، زهرا و سایر نویسندگان، 1390، «جایگاه قدرت نرم در قدرت ملی با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران»، فصلنامه راهبرد، سال بیستم، شماره 61.
جانز، آنتونی اچ و لاهود، نلی، 1390، اسلام در سیاست بینالملل، ترجه رضا سیمبر، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق×.
جرویس، رابرت، 1387، «بازسازی جهان تک قطبی»، راهبرد یاس، ترجمه محمد جمشیدی، شماره 15.
حافظنیا، محمدرضا و سیدهادی زرقانی، 1391، «چالشهای ژئوپولتیکی همگرایی در جهان اسلام»، پژوهشهای جغرافیایی انسانی، شماره 80 .
حافظنیا، محمدرضا و سایر نویسندگان، 1390، «تبیین نظری فلسفی علل تداوم رقابتهای ژئوپولتیک در روابط بینالملل پس از فروپاشی بلوک شرق»، فصلنامه نگرشهای نو در جغرافیای انسانی، سال سوم، شماره 3.
ـــــــــــــــ ، 1391، «تحلیل ژئوپولتیکی عوامل همگرایی و واگرایی در جهان اسلام»، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام، سال اول، شماره 2.
حسین، آصف، 1387، جهان اسلام از منظرهای سیاسی مختلف، ترجمه سید احمد موثقی، تهران، مؤسسه مطالعات اندیشهسازان نور.
حقیقت، سید صادق، 1376، مسئولیتهای فراملی در سیاست خارجی دولت اسلامی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری.
دهقانی فیروزآبادی، سید جلال و وحید نوری، 1391، «امنیت هستی شناختی در سیاست خارجی دوران اصولگرایی»، فصلنامه مطالعات راهبردی، سال پانزدهم، شماره 3، شماره مسلسل 57.
سیمبر، رضا و قربانی شیخنشین، ارسلان، 1389، اسلامگرایی در نظام بینالملل: رهیافتها و رویکردها، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق×.
شایان، سیاوش و همکاران، 1389، جفرافیای دوم متوسطه، تهران، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران.
شفیعی، نوذر و عبدالحمید قلیزاده، 1391، «نظریه سیکل قدرت؛ چارچوبی برای تحلیل فرایند افول قدرت نسبی ایالات متحده و خیزش چین»، فصلنامه روابط خارجی، سال چهاردهم، شماره 4.
شوتار، سوفی، 1386، شناخت و درک مفاهیم جغرافیای سیاسی، ترجمه سید حامد رفیئی، تهران، سمت.
عزتی، عزتالله و هادی ویسی، 1385، «تحلیل ژئوپولتیک و ژئواکونومیک خط لوله گاز ایران و هند»، فصلنامه ژئوپولتیک، سال دوم، شماره 2.
عزتی، عزتالله، 1378، جغرافیای سیاسی جهان اسلام، قم، انتشارات سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور.
ـــــــــــــــ ، 1380، ژئوپولتیک در قرن بیست و یکم، تهران، سمت.
فولر، گراهام و لسر یان، 1384، احساس محاصره ژئوپولتیک اسلام و غرب، ترجمه علیرضا فرشچی و علیاکبر کرمی، تهران، انتشارات دانشکده فرماندهی و ستاد دوره عالی جنگ سپاه پاسداران اسلامی.
گلنون، مایکل جی، 1382، «قضیه عراق و چرایی ناکامی شورای امنیت»، فصلنامه راهبرد، ترجمه ملیحه مهدیزاده، شماره 28.
متقی، افشین و مصطفی رشیدی، 1392، «تبیین ژئوپولتیکی الگوهای اسلامگرایی در جهان اسلام از منظر بر ساختگرایی»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال دهم، شماره 34.
متقی، افشین، 1392، «تحلیل ژئوپولتیکی مؤلفههای قدرت انقلاب اسلامی در جهان اسلام»، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، سال دوم، شماره 6.
میرترابی، سعید و مصطفی اسماعیلی، 1391، «بررسی و دستهبندی بزرگترین بازیگران بازار نفت جهان»، فصلنامه مطالعات خاورمیانه، سال نوزدهم، شماره 3.
نامی، محمدحسن، 1386، تنگهها و آبراهههای جهان، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح.
هرسیج، حسین و سایر نویسندگان، 1391، «تأثیر جنبشهای اسلامی مردمی سال 2011 بر منابع قدرت نرم ایران و آمریکا در خاورمیانه»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، شماره 30.
والرستین، امانوئل، 1388، «سراشیب زوال؛ ظهور چند قطبیگرایی»، فصلنامه راهبرد، ترجمه امالبنین توحیدی، سال هیجدهم، شماره 51.
یزدانی، عنایتالله و مجتبی تویسرکانی، 1390، «تحلیلی بر رقابت ژئوپولتیکی قدرتها در بیضی استراتژیک انرژی»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، سال بیست و ششم، شماره 4.
Agnew, J, 2003, Geopolitics: Re-visioning world politics (2 ed.), London: Routledge.
Agnew, J., & Corbridge, S, 1995, Mastering Space: Hegemony, territory and international political economy, New York: Routledge.
BP, 2013, Statistical Review of World Energy / bp.com / statisticalreview.
Cronin. Stephanie & Masalha. Nur, 2011, “The Islamic Republic of Iran and The GCC state: Revolution to realpolitik?” , in LSE Kuwait Programme Research Paper. No. 17.
Hafeznia, Mohammad Reza, 2010, “Emerging Perspective of The World Geopolitical Structure”, GeopoliticsQuarterly,Vol: 6, No.4.
Henriksen, T. H, 2001, “The Rise and Decline of Rogue States”, Journal of International Affairs, Vol. 54, No.2.
Kegley.Jr,Charles.W & Blanton,Shanonl, 2012-2013, World politics: Trend and Transformation, Canada, Wadsworthcen gage learning.
Naji,Saeid & Jawan, Jayum. A, 2013, “Geopolitics of The Islam world leadership”, Transcience, Vol. 4, Issue.1.
Nye,Joseph, 2007, Notes for a soft power research agenda, in power in politics, London & NewYork: Routledge.
Pew Research Center, 2009, Mapping the Global Muslim Population; A Report on the Size and Distribution of the World`s Muslim Population. Washington, D.C.: Pew Forum on Religion& Public Life
سید داود آقایی: عضو هیئت علمی گروه مطالعات منطقهای دانشگاه تهران.
سید محمود حسینی: کارشناسارشد مطالعات منطقهای دانشگاه تهران.
ارسال نظر