به گزارش پارس به نقل از دیدبان، کشور ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود و قرار گرفتن در منطقه‌ای موسوم به خاور میانه و نزدیکی به منابع مختلف از جمله نفت و گاز و منابع معدنی و ... از دیرباز مورد توجه سایر کشورها برای ایجاد ارتباط به منظور بهره‌گیری از ظرفیت‌های مذکور بوده است. با نظر به شرایط مذکور در برهه‌هایی از تاریخ ایران به دلیل همین امکانات و شرایط مساعد به مکانی برای رقابت بین قدرت‌ها برای بهره برداری بیشتر و گاها محل تاخت و تاز آنها قرار می گرفته است.
یکی از این برهه‌ها که در آن ایران به محلی برای رقابت بین سایر کشورها بدل می شد را می‌توان قرن هفدهم دانست که در آن به دلیل رقابت کشورهای اروپایی در به دست آوردن بازارهای مناسب دست به استعمار کشورهای ضعیف و اتحاد با کشورهای قوی ورابطه با سایر کشورها می زدند.
شروع روابط
یکی از کشورهایی که در آن زمان نمی خواست از این رقابت بزرگ عقب بماند و خود را در رقابت با رقبای انگلیسی خود می‌دید، فرانسه بود. در قرن هفده میلادی که انگلستان مشغول کشورگشایی و مستعمره‌سازی کشورهای آفریقایی و آسیایی و برنامه ریزی های بلند مدت و کوتاه مدت برای سایر کشورها بود، نظر فرانسه به ایران دوران صفویه جلب شد و در زمان لویی سیزدهم تصمیم به برقراری روابط با ایران گرفت.

اولین رفت و آمدها بیشتر جنبه‌ی روابط تجاری و تبلیغ مذهبی بود که رفته رفته در سال‌های بعد این روابط شکل جدی‌تری به خود گرفت تا اینکه در سال‌هایی که فرانسه پایه‌های حکومت خود را بعد از پیروزی انقلاب 1789 مستحکم کرد، اولین نامه ای که خواستار روابطی فراتر از حد تجاری و مذهبی بود و مطالبات سیاسی داشت در سال 1789 به دربار قاجاریه که درگیر جنگ‌های داخلی بود تسلیم کرد. اما در آن زمان جنگ‌های داخلی مانع از آن شد که نامه‌ی مذکور که توسط ناپلئون بناپارت نوشته شده بود زیاد مورد توجه قرار بگیرد. به همین سبب نامه‌ای دیگر در سال 1801 به دربار ایران فرستاده شد که موضوع آن درخواستی بود برای اتحاد بین دو کشور بر علیه دشمنان مشترک که در آن زمان منظور روسیه و انگلستان بودند که این نامه نیز سرنوشتی بهتر از نامه‌ی اول پیدا نکرد.
در سال‌های بعد شاه قاجار (فتحعلی شاه) که آوازه ی ناپلئون را شنیده بود این بار خود پیش قدم شده نامه‌ای برای وی ارسال کرد و ناپلئون هم که خود را درگیر جنگ با انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی و روسیه کرده بود از این اقدام استقبال کرده و مقدمات برای قراردادی که بعدتردر سال 1807 به نام فینکن اشتاین خوانده شد، مهیا کرد. اما چندی بعد و در پی انعقاد قرارداد تیلیست بین تزار روسیه و ناپلئون، ایران ناگهان خود را در برابر روسیه‌ی تزاری تنها دید. پیشنهاد میانجی گری هم که فرانسویان در قضیه‌ی ایران وروسیه دادند با مخالفت روسیه همراه شده، کار به جایی نبرد.

دوران تحکیم روابط
دوران پهلوی اول را می توان به نوعی عصر آرامش در روابط ایران و فرانسه نامید. چرا که در این دوران روابط بین دو دولت از فراز و نشیب زیادی برخوردار نبود و فقط در برهه ای به دلیل انتشار یک مقاله بر ضد رضاخان روابط دوکشور با مشکل مواجه شد که آن هم چندی بعد برطرف شد. در این دوران  نقش فرانسه در سیاست و فرهنگ ایران به عنوان کشوری تاثیرگذار به روشنی قابل رویت است.
استخدام کارشناسان فرانسوی در وزارت جنگ، اعزام محصلین به فرانسه، تدریس اساتید فرانسوی در مدارس عالیه، و تشکیل و تصویب قوانین با اقتباس از نظام حقوقی فرانسه را می‌توان در زمره‌ی این تاثیرگذاری‌ها دانست. این روابط ادامه داشت تا زمانیکه آتش جنگ جهانی دوم ابتدا اروپا و بعد از آن سایر کشورها را درگیر خود کرد.
رابطه ی ایران و فرانسه حتی بعد از تصرف فرانسه توسط آلمان نازی و انتقال حکومت نیز به قوت خود باقی ماند تا زمانیکه ایران با معاهده ی بین خود و شوروی و انگلیس به صف متفقین پیوسته و رابطه ی خود را با حکومت جدید قطع کرد. ایران از جمله اولین کشورهایی بود که دولت ژنرال دوگل در الجزایر را به رسمیت شناخت. بعد از جنگ جهانی دوم و ساقط شدن حکومت ویشی در فرانسه که بعد از تصرف توسط آلمان‌ها به قدرت رسیده بود، روابط ایران و فرانسه به حالت مطلوبی رسید.

روابطی با شیب صعودی
در زمان پهلوی دوم نیز این روابط دستخوش تغییرات چندانی نشد. سفرهای‌های متعدد محمدرضا پهلوی به فرانسه و روسای جمهور فرانسه به ایران حاکی از روابط  در سطح بالا بین ایران و فرانسه بود. انعقاد قراردادهای متعدد ازجمله ساخت تاسیسات اتمی و شرکت در استخراج و پالایش نفت و سرمایه گذاری در کشورهای یکدیگر بیانگر روابط اقتصادی خوب بین دو کشور در آن زمان است.
در سال 1353 و در پایان یکی از سفرهای رسمی شاه به فرانسه معاهده‌ای به امضا رسید که یکی از بندهای آن همکاری در زمینه انرژی هسته‌ای و تاسیس یک مرکز تحقیقات هسته‌ای در ایران، آموزش کادر متخصصین، تحویل واحدهای برق اتمی با ظرفیت 5000مگاوات و...بود که در این زمینه پروتکلی به تصویب دو طرف رسید و ضمن آن ایران متعد شد به پرداخت مبلغ یک میلیارد دلار به عنوان پیش پرداخت. این همکاری‌ها در زمینه‌های مختلف دیگری از جمله فرهنگی نیز گسترش پیدا کرد.
انقلاب و روابط ایران و فرانسه
همزمان با نزدیک شدن به دوران انقلاب اسلامی و حرکت‌های  مردم ایران اسلامی برای تشکیل حکومتی جدید برمبنای آموزه‌های اسلامی، دولت فرانسه با شناخت از اوضاع کشور و پیش بینی تغییر سقوط رژیم شاهنشاهی از فعالیت نیروهای انقلابی در خاک خود جلوگیری نکرد. با نزدیک شدن پیروزی انقلاب، ژیسکاردستن رییس جمهور وقت فرانسه در کنفرانس «گوادلوپ» که در 15 دی 1357 تشکیل شد، اعلام کرد که امیدی به بقی حکومت فعلی نیست و شاه باید تسلیم خواست انقلابیون بشود.
فرانسه که از قبل سقوط شاه را پیش بینی می‌کرد خود را با شرایط جدید به سرعت وفق داد و پس از سقوط شاه و در ابتدا در رابطه‌ی خود با تهران تغییری ایجاد نکرد. اما پس از چندی به دلیل آشکارشدن نگرش‌های متضاد در سیاست خارجی، که در ایران اسلامی مبتنی بر نفی سلطه و تسلط بیگانگان، پشتیبانی از حرکت‌های اسلامی و آزادیبخش، حمایت از مستضعفین جهان، عدم وابستگی و آرمان آزاد سازی قدس شریف بود، این روابط رو به سرد شدن رفت.

همزمان با آشکار شدن این تضادها دولت فرانسه با پناه دادن به عناصر ضد انقلاب و فراریون از رژیم سابق و همچنین لغو قراردادهای منعقده با رژیم سابق (با توجه به اینکه پیش پرداخت آنها را دریافت کرده بود) به فرآیند کاهش روابط سرعت بخشید. اتفاقات دیگری نیز در خاک دو کشور به وقوع پیوست که آنها نیز در تیره شدن روابط بین دو کشور بی تاثیر نبودند. از جمله تسخیر سفارت آمریکا در تهران و برخورد نامناسب و توهین آمیز با دیپلمات ایرانی در فرانسه، حادثه‌ی بمب‌گذاری در پاریس در سال 1986 و ربط آن از سوی پلیس فرانسه به گروهی که با ایران رابطه دارد، محاصره‌ی سفارت ایران در 29  ژوئن 1987 و دستور خروج به فرانسویان مقیم در ایران و اقدان مشابه ایران در پاسخ به اقدام فرانسه. سرانجام در تیرماه سال 66 و در پی هدف قرار گرفتن چندین کشتی فرانسوی در خلیج فارس طی بیانیه‌ای فرانسه رابطه‌ی خود را با ایران به طور کامل قطع کرد.
اما زمانیکه هنوز رابطه‌ی بین دو کشور قطع نشده بود و در خلال جنگ ایران و رژیم بعث عراق پس از موفقیت‌های ایران در جنگ، در سال 1982 رییس جمهور وقت فرانسه اعلام کرد که ما مایل نیستیم که عراق در جنگ مغلوب شود. بدین ترتیب بود که سیر کمک‌های فرانسه به عراق افزایش چشمگیری پیدا کرده و در سال 1983، 5 فروند هواپیمای سوپراتاندارد که مجهز به موشک‌های اگزوسه بودند به عراق تحویل داده شد. همچنین در همین راستا طی سالهای 1985 تا 1997 حدود 8/11 میلیارد دلار عراق از درآمد فروش نفت خود را به خرید تسلیحات از فرانسه اختصاص داد.

تغییر نگرش یا تغییر شرایط
تصمیم ایران در تغییر نگرش به کشورهای غربی و جدا کردن حساب آنها از آمریکا باعث شد تا زمینه ی بهبود روابط در اواخر جنگ فراهم شود. ایران شروط خود برای برقراری رابطه با فرانسه را خودداری آنها از حمایت از ضدانقلاب و اخراج مسعود رجوی، حل اختلافات ملی و محدود نمودن کمک به رژیم بعث اعلام کرد. پس از مذاکراتی چند، سرانجام سال 1988 روابط ایران و فرانسه بار دیگر برقرار شد.
پس از پایان جنگ، ایران نیازمند همکاری با سایر کشور ها بود و فرانسه نیز مایل بود در برنامه های بازسازی ایران شرکت کند. نیاز متقابل زمینه ساز همکاری بیش از پیش بین این دو کشور شد و در زمان سازندگی این ارتباط رو به بهبود گذاشت.
در ماجرای رستوران میکونوس (رستورانی در آلمان که سران اپوزوسیون نظام، در حین جلسه توسط افراد ناشناس ترور شدند) و پس از رای جنجالی دادگاه بر علیه ایران در سال 1376، در اقدامی مشابه دیگر کشورهای اروپایی فرانسه نیز سفیر خود را از تهران فراخواند و بعد از بازگشت مجدد سفرا تا آخرین لحظه در کنار آلمان باقی ماند به نحوی که سفیر فرانسه همراه با سفیر آلمان (به دستور مقام معظم رهبری قرار شد، سفیر آلمان آخرین سفیری باشد که پذیرفته می‌شود) آخرین سفیرانی بودند که به تهران بازگشتند.
همچنین در ماجرای تحریم های اقتصادی علیه ایران و پروژه ی «داماتو» (تحریم های نفتی)، فرانسه کشوری بود که با وضع این تحریم ها مخالفت کرد. نگاه مثبت شیراک به ایران به بهبود روابط بین دوکشور کمک شایانی کرد. این بهبود روابط در عرصه های مختلف از جمله سیاسی و فرهنگی بروز بیشتری داشت. بازشدن سطح تازه ای از رابطه با فرانسه بعد از پیروزی انقلاب و جایگزینی شرکت نفتی «توتال» به جای شرکت آمریکایی «کونکو» را می توان دلیلی بر این مدعا دانست.
در پی پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 فصل تازه‌ای در روابط بین ایران و فرانسه باز شد. در پی اتخاذ سیاست خارجی دولت اصلاحات، مبنی بر نگاه به غرب و ارتباط با اتحادیه اروپا، رابطه‌ی ایران و فرانسه با سرعت چشمگیری افزایش می یافت. اتخاذ موضع در جریان جنگ آمریکا با عراق، این کشور را بیش از پیش به ایران نزدیک ساخت.

دوران بی اعتمادی
اما بعد از روی کار آمدن دولت نهم، فرانسه سیاست خارجی مستقل و سنتی خود که یکی از ویژگی‌های آن «گلیستی» (مستقل از آمریکا) بود را کنار گذاشته، بیشتر با نظرات آمریکا سازگار شد. این سازگاری را می توان در روند پرونده ی هسته ای ایران به خوبی مشاهده کرد. در این دوره، روابط فی ما بین رو به سردی رفت.
در فتنه ی سال 88، فرانسه بار دیگر با شعار آزادی به تریبونی برای ضد انقلاب بدل شد. سیاست های دولت فرانسه در ایام فتنه باعث همکاری بین آنها و فتنه گران خارج نشین شده بود. همچنین این دولت در اقدامی مشابه سایر کشورهای اروپایی و همسو با آمریکا، هجمه ی رسانه ای وسیعی علیه انقلاب اسلامی به راه انداختند. ناکام ماندن فتنه در پی خشم انقلابی مردم در 9 دی در سراسر کشور باعث برهم خوردن معادلات آنها گردید. در دوران بعد از فتنه، فرانسه بیشتر به همکاری با آمریکا و سایر کشورهای اروپایی روی آرود. اتخاذ مواضع بر ضد ایران  در قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل و موضوع انرژی هسته ای از این قبیل اقدامات بود.

آغاز فصلی جدید 
در موضوع سوریه , اقدام فرانسه تعجب بسیاری از کشورها را برانگیخت و آنها به اتخاذ مواضعی آمریکایی تر از ایالت متحده متهم شدند . در پی موج بیداری اسلامی در منطقه و استفاده ی آمریکا و انگلیس از این اوضاع به نفع خود و استفاده از ظرفیت منطقه و تبدیل کشورهایی از قبیل لیبی به بازار تجارت سلاح و تامین نفت خود از طریق آنها , فرانسه را به اتخاذ موضعی برابر آنچه ذکر شد در سوریه ترغیب کرده بود .
بعد از انصراف آمریکا از ورود مستقیم به جنگ سوریه , فرانسه که از این اقدام آمریکا به شدت ناراضی بود , سعی کرد در نشست ژنو 1 با مخالفت با توافقنامه ی ایران با 1+5 به نحوی هم اعتراض خود به آمریکا را نشان داده و هم راه را برای کسب امتیاز باز کند .
ادامه ی مذاکرات باعث شد تا این کشور به کسب منافع بیشتری برای خود در رهگذر توافق هسته ای امیدوار باشد .از همین رو دور جدیدی از تعاملات فرانسه با برخی کشورهای عرب منطقه و همچنین رژیم صهیونیستی در راستای هماهنگی در مورد طرح هسته ای ایران شکل گرفت . برخی نیز بر این باوراند که اسرائیل که نتوانسته است در تعامل با دولت اوباما علیه مذاکرات هسته ای به نتیجه دست یابد، حالا بر فرانسه متمرکز شده است و برخی از تلاش هایش در عرصه رایزنی ها با فرانسه متمرکز شده است تا بدین وسیله، فرانسه را با خودش همراه کند و فرانسه موضعی تندتر علیه توافق هسته ای احتمالی اتخاذ کند.
فرانسه اقدامات خود را به ژنو محدود نکرد و در ادامه ی مذاکرات نیز به ایفای نقش نیابتی خود ادامه داد . بنا به گزارش روزنامه آمریکایی وال‌استریت‌ژورنال، دیپلمات‌های فرانسوی در لوزان , علناً آمریکا و سایر اعضای 1+5 را تحت فشار قرار داده‌اند تا قبل از فرارسیدن موعد 31 مارس از دادن امتیاز به ایران در موضوعات اساسی به ویژه سرعت رفع تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل به ایران خودداری کنند.همچنین  لوران فابیوس,  وزیر خارجه فرانسه با هیئت مذاکره‌کننده این کشور در لوزان تماس گرفته و به آنها گوشزد کرد توافقی که اجازه کاهش سریع تحریم‌های شورای امنیت را به ایران بدهد غیرقابل قبول است.

به نظر دیدبان با کمی تامل در روابط فرانسه با برخی از کشورهای منطقه بعد از مذاکرات هسته ای در هر دور به راحتی می توان فهمید که فرانسه پاداش ایفای نقش خود را نیز از این کشورها دریافت دریافت می کند . دور جدید توافقات اقتصادی فرانسه و عربستان سعودی , قرارداد فروش جنگنده های رافائل فرانسوی , قرارداد فروش موشک و آموزش خلبان و تکنسین پرواز و مذاکرات برای احداث نیروگاه اتمی به ارزش 10 میلیارد دلار در عربستان را می توان بخشی از پاداش های فرانسه برای ایفای نقش پلیس بد در مذاکرات دانست .
در آخرین اظهار نظر نیز می توان دریافت که در دور جدید مذاکرات نیز فرانسه همان خط قبلی را دنبال می کند و کماکان به عنوانی مانعی جدی بر سر راه دستیابی به توافق هسته ای به شمار می آید . وزیر امور خارجه فرانسه در جدیدترین اظهار نظر خود تاکید کرده است : پاریس امیدوار است یک توافق نامه محکم درباره برنامه هسته ای ایران منعقد شود که شامل محدودیت های زمانی در ظرفیت های هسته ای این کشور در بخش تحقیقات و تولید باشد. معنای این حرف آن است که یک سازوکار راستی آزمایی پیشرفته درباره فعالیت های هسته ای ایران و در صورت نیاز درباره مراکز نظامی این کشور باید در این توافق نامه مد نظر قرار داده شود.
 البته اغلب کارشناسان بر این باوراند که فرانسه از جانب کشورهای غربی و عربی و اسرائیل  نقش ویژه ای را در مذاکرات هسته ای ایفا می کند که وجود آن در مذاکرات ضروری است  . نقشی که در ادبیات سیاسی رایج از آن به عنوان پلیس بد یا بازیگر بد یاد می شود . البته این حربه را نیز می توان یکی دیگر از ترفندهای طرف غربی برای دستیابی به حداکثر امتیازات و اعطای اقل آنها به ایران دانست . در این پرژه طرف غربی می تواند از فرانسه به عنوان اهرم فشار استفاده کند و فرانسه نیز می تواند با ارائه ی چهره ای مستقل از خود در عرصه ی روابط بین الملل  به بازسازی قدرت سنتی خود بپردازد , مخصوصا در قضیه ی ایران و در منطقه ای که در سالهای اخیر , نفوذ فرانسه در آن همواره با کاهش روبرو بوده است و همچنین به برخی مشوق های اقتصادی از سوی برخی کشورهای منطقه نیز دست یابد .