به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه نیز به همان درک ما رسیده کار سوریه تمام شده است، برای همین نیروهای خود را بدون جنگ و مبارزه ای از تدمر تا تل ابیض بیرون می کشد و می پذیرد شکست را پای ارتش او در جنوب و شمال بنویسند. بسیاری بر این اعتقادند او این کار را کرد تا اوضاع را در منطقه علوی نشین سوریه تقویت کند و ببهود ببخشد، مساله ای که گویا ایرانی ها نیز پذیرفته اند و بعد از سال ها مقاومت حاضر به قبول آن هستند، به ویژه بعد از آن که خط ارتباطی حزب الله از طریق بعلبک و هرمل حفظ شده و امن مانده است.
نیازی به مصداق برای این حرف نداریم، کافی است فقط به یاد کارهای کوفی انان و تلاش هایی که الاخصر الابراهیمی دو سال پیش انجام دادند، بیفتیم؛ همچنین چگونگی استقبالی که دو روز پیش از دو میستورا، نماینده سازمان ملل در امور سوریه شد را ببینیم تا به خوبی دریابیم "رگرسیون خطی" نزد اسد به کجا رسیده است. بشار اسد اکنون به این باور رسیده است که روسیه راضی شده که فقط مصالحش در سوریه حفظ شوند دیگر برایش مهم نیست این حکومت از آن بشار اسد باشد یا مخالفان، این حقیقت را هم فهمیده که امریکا هیچ تفاوتی میان او با داعش نمی گذارد، نه به دنبال راه حل نظامی است تا جلوی سر بریدن ها و خونریزی های داعش را بگیرد نه به فکر راه حل سیاسی تا بحران سوریه پایان یابد.
در 20 دسامبر 2012 اخضر ابراهیمی تهدید به استعفا کرد، برای این که اسد او را چهار روز در دمشق نگه داشت بدون این که حاضر شود با او دیدار کند، بعد از آن 9 روز او را در قاهره معطل کرد بدون این که دقیقا موعدی برای دیدار با او تعیین کند، قبل از او کوفی انان تلاش هایی کرده بود و طرح شش بندی پیشنهادی مسخره خود را برای حل بحران سوریه مطرح کرده بود بدون این که کلیدی را در اختیار اسد بگذارد که به موجب آن بتواند قفل تشکیل دولت جدید را بگشاید، بعد از آن هم هر دو نفر اسد را متهم کردند که به تروریست ها متمایل است و دلیل آوردند که چون بازرسان سازمان ملل را مورد بازرسی قرار داده و چون به ناظران عرب سازمان ملل از جانب تروریست ها شلیک شده پس او به تروریست ها تمایل دارد!
در هفتم ماه جاری میلادی، دو میستورا از اسد خواست از قدرت کنار برود و از امریکا نیز مطالبه کرد که فشار نظامی بیشتری در این جهت وارد کند، و در گفت وگو با روزنامه "دیلی بیست" از واشنگتن خواست که از شورای امنیت و وتوی روسیه عبور کند و دخالت نظامی در سوریه انجام دهد و اسد را از قدرت کنار بزند تا به این ترتیب راه برای رسیدن به یک راه حل سیاسی فراهم شود!
اگر دو میستورا دو سال پیش این حرف را می زد می گفتیم که چشمش به "خانه خودی" در مزه است، اما دیدیم فقط 9 روز بعد از این گفت وگو نزد بشار اسد رفت و سه ساعت با او به صحبت نشست. خبرگزاری سانا نیز با اطمینان خبر داد: «فضای مذاکرات ایجابی بود و اسد به او ابلاغ کرده که مبارزه با تروریسم برای او در اولویت است و از سال 2011 تا کنون همیشه آماده بوده که راهی برای حل بحران سوریه بیابد.»
عجیب است از یک سو دی میستورا خواستار مداخله نظامی امریکا می شود و از اسد می خواهد قدرت را ترک کند و از سوی دیگر از او در دمشق مثل غریقی نیازمند به چوب در دریای متلاطم استقبال می شود. دو میستورایی که در حلب گفت وگوهای طولانی داشت اکنون به تقاضای اسد برای مبارزه با تروریسم جواب مثبت می دهد و می گوید: «جنگ با تروریسم نیازمند سرعت بخشیدن به حرکت سیاسی ای است که وضعیت امنیتی متفاوتی را رهبری می کند، این مساله برای ما هم در اولویت است و این دو موضوع دو مساله موازی هم هستند!»
دو میستورا عمدا به مسائل اولیه "توجیهی" که پیش از او انان و ابراهیمی نیز به آنها رسیده بودند، اشاره می کند، حرف هایی می زند که حتی اسد را هم متعجب می کند! آیا نباید شک کنیم کاسه ای زیر نیم کاسه است؟!