/کریم انصاری فرد:پرسپولیس خانه من است،هر وقت بخواهم بدون در زدن وارد می شوم!/کروش به من گفت،ولم کن... /دفاع كريم از پولادي
به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین هوای پمپلونا برای کریم انصاریفرد بارانی بود. بارانی که هیچگاه بند نیامد. خزان او در این تیم اسپانیایی از روز اول آغاز شد. انصاریفرد با حضور در خبرورزشی از پشت پردههای نیمکتنشینی در اوساسونا میگوید. از اینکه سرمربی تیم با او بازی بدی کرد. با انصاریفرد از بین دو نیمه بازی ایران و عراق هم حرف زدیم. اینکه کروش را بغل کرد تا به رختکن برود. گفتوگو با او نکات جذاب و خواندنی زیادی داشت.
كريم انصاريفرد روزهاي سختي را در اوساسونا سپري كرد. از حضور در اين باشگاه شروع كنيم و اينكه چه اتفاقاتي در فصل قبل براي تو افتاد؟
اوربان سرمربي اوساسونا از روز اول علناً به من دروغ گفت. دو روز بعد از روزي كه قرارداد بستم، مسابقات شروع ميشد. به من گفت تو تنها فوروارد من هستي و بازيكني ندارم. گفت آماده هستي و براي تيمم بازي ميكني. فقط تو را داريم، بازيكني نگرفتهايم و تازه ميخواهيم دنبال يك مهاجم ديگر برويم. من با توجه به حرفهاي او، قرارداد بستم. ديدم ميتوانم بازي كنم. صبح روز بعد مادر مربي فوت شد و چند روزي در تمرين نبود. همان اول من متوجه شدم اوساسونا سه فوروارد دارد. وقتي به تمرين برگشت، گفت بايد 8 هفته بدنسازي كنم! در صورتي كه من از جامجهاني آمده بودم. تازه بازيكنان اوساسونا در تعطيلات بودند ولي من در جامجهاني حضور داشتم. گفتم شما كه بازي من را نديدهاي، چطور ميگويي آماده نيستم؟ گفت من ميخواهم اينقدر آماده شوي كه وقتي وارد تركيب شدي بگويند عجب بازيكني گرفتهايم.
جواد نكونام هم با تيم در جامجهاني بود و شرايط شما فرقي نداشت!
بله، با اين حال گفتم فوتبال اروپاست و ايرادي ندارد. مربي اينطور صلاح دانسته است. دو هفته تمرين كرديم و مربي بدنساز از من تست گرفت. او گفت از بقيه بازيكنان هم اين تست را گرفتهام و تو جزو 4، 5 نفر اول تيم هستي و هيچ مشكلي نداري. او به سرمربي گفت كريم آماده است ولي دوباره گفت بايد 4، 5 هفته بدنسازي كند! حتي يك بازي حذفي داشتيم كه به من زياد فرصت نداد. بازيكنان تيم ب را برد ولي گفت انصاريفرد هنوز آماده نيست. اگر من زير صفر هم بودم، ميتوانست در آن بازي من را به زمين بفرستد ولي دو دقيقه بازيام داد. 6 هفته بعد دوباره بدنساز از من تست گرفت و گفت همانطور كه دفعه قبل هم گفتم مشكلي نداري ولي مربي مدام اصرار داشت كه بايد دو هفته ديگر تمرين كنم. خلاصه بعد از 8 هفته او 20 دقيقه من را بازي داد. عملكردم بد نبود. دو بر صفر عقب بوديم و بازي با همان نتيجه تمام شد. بازي بعدي مقابل تنهريف، من را فيكس گذاشت كه يك گل درست زدم ولي داور نگرفت. يك پاس گل هم دادم. شرايطم بد نبود ولي بازي بعدي فقط 10 دقيقه به من ميدان داد و دوباره چند هفته بيرون ماندم. جلوي بتيس دوباره از من استفاده كرد كه بين دو نيمه تعويض شدم. باز هم 8 هفته به من بازي نرسيد.
با مسئولان باشگاه درباره مشكلاتي كه داشتي، صحبت كردي؟
با مدير ورزشي تيم صحبت كردم و گفتم مربي رفتارش با من خوب نيست. چه مشكلي با من دارد؟ شده روزي سه جلسه تمرين ميكنم. وقتي او با اوربان صحبت كرد گفته بود اتفاقاً كريم بازيكن خوبي است و هنوز بازيهاي زيادی مانده است. حتماً از او استفاده ميكنم. دوباره مدتي بيرون بودم و بعد از چند هفته 20 دقيقه به من بازي داد. در بازي با خيرونا من يكي از بهترين عملكردهاي دوران فوتباليام را داشتم. خيلي خوب بازي كردم ولي نميدانم چرا بعد از اين مسابقه دوباره از من استفاده نكرد. رفتارهايي ميكرد كه برايم عجيب بود. نميدانم چه مشكلي با من داشت.
در نهايت فصل بدي را در اوساسونا سپري كردي!
به نظر خودم فصل بدي نبود. درست است اين اتفاقات افتاد ولي از آن طرف توانستم تجربه خوبي به دست بياورم. شما شك نكنيد در فصلهاي بعدي با تجربه بيشتري عمل ميكنم و فصل آينده برايم بهتر خواهد بود.
البته خيلي از منتقدان تو ميگفتند در همان سال اول حضور در اروپا، ناكام بودي و نشان دادي به درد فوتبال آنجا نميخوري.
ببينیــد 95 درصــد از اتفاقـات دست مـن نبود. شما ببينید بازيكنان بزرگ هم كه به اسپانيا ميروند در همان سال اول فوقالعاده بازي نميكنند. رونالدو سال اولش اينقدر درخشيد؟ يا سوارز بعد از چند هفته براي بارسا گل زد؟ آنها كه در اروپا بازي ميكردند ولي من از يك قاره ديگر به آنجا رفتم. شما ببينید من در طول اين فصل فقط يك بازي 90 دقيقهاي انجام دادم. به من دو، سه هفته پشتسر هم بازي ندادند. تازه در بعضي از بازيها من پشت فوروارد بازي ميكردم. من حتي به اين نتيجه رسيدم چون قراردادم با باشگاه دو ساله است و آنها پول ندارند كه پول فصل بعدم را بدهند، اين كار را كردند تا خودم بروم وگرنه در حالت عادي چنين اتفاقي نميافتد. شما نگاه كنيد به بازيكني كه جاي من بازي ميكرد، 11 هفته گل نزد ولي مربي به او همچنان بازي ميداد. او در مجموع 10 گل براي تيم بهثمر رساند. يك چيز بگويم براي شما هم جالب است. حتي بعضي از بازيكنان اوساسونا به من ميگفتند اين مربي با تو چه مشكلي دارد؟
اوربان پس از ناكامي در اوساسونا جاي خود را به مربي ديگري داد. چرا در اواخر فصل هم نتوانستي زياد بازي كني؟
بعد از بركناري او و حضور مربي جديد، مقابل ميراندلس در تركيب قرار گرفتم و بازي كردم. گل نزدم ولي خوب بودم. همان مسابقه را هم بعد از 13 هفته برديم. بازي بعدي دوباره 4 دقيقه به من بازي رسيد و پس از آن تا آخر فصل به من بازي نرسيد. اصلاً يك شرايط عجيبي بود. از تيم سوم باشگاه بازيكن ميآورند بعد به مني كه تجربه بازي در جامجهاني را داشتم، بازي نميدادند. اين رفتارها به نظر شما طبيعي است؟ احساس ميكنم اين برنامه باشگاه بود. من ادعايي ندارم. هر مربياي ميتواند سليقهاي داشته باشد ولي اين رفتارها اصلاً عادي نبود.
وقتي از اوساسونا به تيمملي رفتي، خيليها ميدانستند شرايط خوبي نداري. در بازي با شيلي از تو انتقادهايي شد...
من يك مثال بزنم. شما امروز در روزنامهتان مصاحبه خوبي ميگيريد ولي به شما ميگويند ديگر درباره ليگ برتر ننويس و برو درباره ليگ دسته سه گزارش تهيه كن. شما از نظر روحي و رواني در چه شرايطي قرار ميگيريد؟ من قبل از حضور در اردوي تيمملي واقعاً شرايط روحي و رواني بدي داشتم. خيلي خسته بودم. كروش به من لطف كرد و در آن مسابقه فرصت داد به زمين بروم. 15 دقيقه در آن بازي به زمين رفتم. شيلي روي تيم ما فشار ميآورد. همه داشتيم دفاع ميكرديم. من هم كه سرحال نبودم ولي اگر خوب نبودم، بايد از مردم عذرخواهي كنم. اميدوارم اگر در آينده به من فرصت رسيد بتوانم بازيهاي خوبي براي تيمملي انجام دهم. شما و همه مردم ميدانند كه سطح توانايي من اينقدر نيست و قطعاً شرايط سختي كه داشتم، از نظر روحي و رواني روي كارم تأثير داشت.
به هر حال توقعات از تو بالاست. دو فصل آقاي گل ليگ برتر ايران شدي. مدتها حرف از حضورت در فوتبال اروپا بود و حالا وقتي وارد اين فوتبال شدهاي، همه از تو توقع زيادي دارند.
من خودم اين توقعات را درك ميكنم و هواداران بدانند كه تمريناتم را اضافهتر ميكنم. من در اوساسونا هم اضافه تمرين ميكردم. دوست داشتم بهترين اتفاقها بيفتد. در تاريخ ليگ برتر شايد تنها دو، سه نفر باشند كه دو فصل پشتسر هم آقاي گل شده باشند. من هميشه در كورس آقاي گلي بودم و ميدانم كه همه چه توقعاتي دارند. به خاطر همين شك نكنيد تلاشم را بيشتر ميكنم تا اتفاقات فصل قبل تكرار نشود. واقعاً خيلي چيزها دست من نبود.
اگر به فوتبال ايران برگردي، قطعاً بازنده خواهي بود. حالا تصميم داري بماني و مبارزه كني یا برگردي؟ مهدويكيا، دايي يا هاشميان در گذشته همين مبارزه را كردهاند.
دوست دارم در فوتبال اروپا بمانم و مبارزه كنم. هيچوقت از مبارزه سالم هم نترسيدهام. هركس توانايياي دارد. دوست دارم روز به روز هم پيشرفت كنم. هر روز يك نكته ياد بگيرم.
كريم انصاريفرد براي فصل آينده چه تصميمي خواهد گرفت؟
10 روز است ليگ تمام شده و من مشغول استراحت هستم. فعلاً تصميم خاصي نگرفتهام. مشغول بررسي پيشنهادها هستم.
تو در اسپانيا به تماشاي بازي رئال و يوونتوس رفتي. درباره آن شب برايمان صحبت ميكني؟
همه ميدانند من رئالي هستم. خيلي دوست داشتم بروم چنين بازياي را ببينم. به قول معروف، آنجا ديگر آخر فوتبال بود. از فرصتي كه داشتم استفاده كردم و به مادريد رفتم. همان لحظهاي كه وارد ورزشگاه شدم نظم مردم برايم جالب بود. يك ساعت زودتر رسيدم و ميخواستم وارد ورزشگاه شوم، ديدم همه بيرون هستند و داخل نميروند. 45 دقيقه قبل از بازي وارد ورزشگاه شدم. ديدم خيلي از سكوها خالي است. براي برادرم كه عكس گرفتم و فرستادم گفت تماشاچي نيامده؟ گفتم همه بيرون هستند. همه ميدانستند صندليشان كجاست و از 5 دقيقه قبل از شروع بازي وارد ورزشگاه شدند. ورزشگاه برنابئو هم كه استثنايي بود. واقعاً حسرت خوردم كه چرا در كشور خودم ايران چنين امكانات پيشرفتهاي وجود ندارد. با توجه به شناختي كه در اين يك سال پيدا كردم اگر الان از من بپرسيد فرق بازيكن ايراني و اروپايي چيست فقط ميگويم امكانات. اگر بازيكنان ما همين امكانات را داشته باشند شك نكنيد بهتر هم ميشوند. متأسفانه شرايط در ايران مهيا نيست. ما از داشتن زمين چمن خوب محروم هستيم. اين جزو امكانات اوليه فوتبال است و جاي تأسف دارد كه ما آن را نداريم. تا زماني كه وضعيت همين باشد، فوتبال ما پيشرفت نميكند. حالا شما هر بازيكني و هر مربياي را به ايران بياوري با اين امكانات به مشكل ميخورد.
البته بازيكنان ايراني هم كم تمرين ميكنند. اين واقعيتي است.
وقتي امكانات نباشد بازيكن هم انگيزهاش را از دست ميدهد. روي اكثر چمنهاي ايران يك بغل پا هم نميشود زد. تا ميآيي يك شوت بزني توپ پله ميشود و بايد دو نفر را مأمور كني تا بروند توپ را از بيرون استاديوم بياورند ولي در آنجا زمين اينقدر صاف و هموار است كه توپ اصلاً به اوت نميرود ولي اينجا ميشود 5 دقيقه توپ را در زمين نگه داشت؟
ولي با همين امكانات تيمملي به جامجهاني رفت...
من به عنوان كوچكترين عضو خانواده فوتبال ايران، به جرأت ميگويم ما اگر امكانات خوب داشته باشيم حتي بهتر از اروپاييها ميشويم. بدون امكانات در جامجهاني خوب بازي كرديم.
كروش هم به اين موضوع اعتقاد دارد؟
شما ميتوانيد از خود او بپرسيد. من به شما قول ميدهم كروش دقيقاً همين حرفها را ميزند.
سراغ بازي با آرژانتين برويم. شرايط آن مسابقه خيلي خاص بود. وقتي تيمملي آن گل را خورد...
وقتي مسي گل را زد، من يك لحظه به كروش نگاه كردم. همه سرپا ايستاده بوديم. كروش هيچ واكنشي نشان نميداد. رنگش سرخ شده بود. ترسيدم كه نكند برايش اتفاقي بيفتد، يك لحظه او را بغل كردم. يك آب معدني به كروش دادم و گفتم مربي آرام باش. باورش نميشد. اينقدر تيمملي خوب بازي كرده بود فكر نميكرد ببازيم. حيف شد. بعد از آن بازي همه احساس غرور ميكرديم. تازه مردم دنيا فهميده بودند ايران هم حرفهايي براي گفتن دارد.
البته ماهها گذشته و عدهاي گفتند تيمملي كه جلوي آرژانتين باخت و اينقدر نگویيد بازي آرژانتين. ظاهراً توقع اين بود ايران برنده بازي شود.
مربياني كه اين حرفها را ميزدند، همانهايي هستند كه هميشه ميگويند برويد خوب بازي كنيد و اگر باختيد، اشكالي ندارد. حالا چطور درباره تيمملي اين حرفها را ميزدند؟ مگر تيمملي خوب بازي نكرد و باخت؟ جلوي ما حرف ديگري ميزنيد و در روزنامهها حرفتان عوض ميشود؟ تكتك آن مربيان دقيقاً همان جملهاي را كه گفتهام، به زبان آوردهاند.
مسي در آن بازي كاري نكرد اما در چند ثانيه كار خودش را كرد.
فوتبال 90 دقيقه است و يك بازيكن در عرض چند ثانيه چنين كاري ميكند و كسي نميتواند توپش را مهار كند. مسي آن روز در طول بازي كاري نكرد و در همان چند ثانيه زهرش را ريخت.
تو با كروش رابطه خوبي داري. حداقل ما كه به اردو آمدهايم، از اين موضوع باخبريم.
رابطه ما خيلي خوب است. در روز تولدش من بودم كه صورتش را كيكمالي كردم! (خنده)
عجب جرأتي به خرج دادي. با خيلي از بازيكنان كه حرف ميزنيم ميگويند وقتي جدي ميشود نميتوان از 10 مترياش رد شد.
كروش واقعاً در تيمملي جوي دوستانه و صميمي راه انداخته است. همه چيز سر جايش است. كار سر جايش، شوخي هم سر جايش. از روز اولي كه او مربي تيمملي شد، من در تمام اردوها بودم. شخصاً اين مربي را دوست دارم. خصوصياتش را به طور كامل ميدانم.
در بين دو نيمه بازي ايران و عراق، وقتي كروش آنقدر عصباني شده بود حتي دستيارانش هم سمت او نرفتند ولي تو رفتي.
لحظه خيلي سختي بود. آن اتفاق براي مهرداد پولادي كه بيگناه بود، افتاد. داور ناحق اخراجش كرد. وسط نيمه كروش آنطوري ايستاد و به رختكن نرفت. من 4 سال در تيمملي كروش را ديدم. به نوعي همه ما با هم در تيمملي زندگي كردهايم. گفتم شايد يك درصد بخواهد به داور بازي حرفي بزند. اگر كروش هم اخراج ميشد ديگر ذرهاي شانس نداشتيم. يك بازيكن اخراجي و كروش هم نباشد... واقعاً خيلي سخت ميشد كه به بازي برگرديم. البته كروش اينقدر باتجربه است كه رفتار درستي كند ولي من گفتم شايد يك درصد بخواهد كاري كند و داور هم كه منتظر است. در آن لحظه ديدم دستيارانش كاري نميكنند. يك لحظه ناخودآگاه سر آنها داد زدم كه چرا ايستادهاند. جو بازي خيلي سنگين بود. گفتم چرا ايستادهايد؟ انگار ترسيده بودند. خودم كروش را بغل كردم و به سمت رختكن بردم، قبل از اينكه داور بيايد. ويليامز با ما لج كرده بود و شك نكنيد حتي با نگاهي كه كروش به او ميانداخت، اخراجش ميكرد.
عجيب بود كه مسئولان تيم هم اصلاً جلو نميآمدند.
من كاري به ديگران ندارم ولي به نظرم كار بدي نكردم. فقط آن لحظه به اين فكر كردم كه اگر كروش اخراج شود، خيلي به ضرر ما خواهد بود. شك نكنيد اگر اين اتفاق ميافتاد در 90 دقيقه با نتيجه سنگين بازي را ميباختيم. خدا را شكر كروش بود و توانستيم دو بار بازي را مساوي كنيم. داور به ناحق باعث باخت ما شد. هر سوتش حرف و حديثي داشت.
كروش در آن لحظه چه چيزي ميگفت؟
به او گفتم بيا برويم گفت ولم كن، فقط ميخواهم تو چشمش نگاه كنم. گفتم ما به تو نياز داريم.
فكر نميكردي شايد به تو چيزي بگويد؟
آن لحظه شايد كروش با من هم بدرفتاري ميكرد ولي من تلاش كردم تا كار درست را انجام دهم. من يك نكته بگويم. در هر تورنمنتي كه ما ميبازيم، حذفمان دردناك است ولي دردناكتر از همه اين است كه ديگر كروش را نداشته باشيم. واقعاً همه غمگين ميشويم. كروش شخصيت بزرگي است كه به فوتبال ما كمك زيادي كرده است. واقعاً جايگاهش توصيفنشدني است. همه ميدانند او چه خدمتي به فوتبال ما كرده است.
پرسپوليس از نام ما بازيكنان بزرگتر است
سؤالات آخر ما درباره درخواست هواداران پرسپوليس از تو براي بازگشت به این تیم است. در صفحه اينستاگرامت پيغامهاي زيادي گذاشتهاند.
من يك عذرخواهي به همه اين عزيزان بدهكارم كه نتوانستم پاسخشان را بدهم. چه زماني كه در پرسپوليس بودم و چه حالا كه نيستم، به من خيلي لطف دارند. همه ميدانند من پرسپوليسيام. افتخار بزرگي بود كه پيراهن اين باشگاه را پوشيدم. هوادار پرسپوليس هستم، حالا چه در اين باشگاه باشم و چه نباشم. واقعاً هواداران تيم بينظير هستند. هميشه به من لطف دارند. پرسپوليس هم كه خانه ماست. به قول معروف هر وقت خواستيم برگرديم نيازي نيست در بزنيم، ولي حالا بايد شرايط مهيا باشد و يك سري اتفاقات بيفتد ولي قلباً پرسپوليس را دوست دارم، چه باشم و چه نباشم براي سربلندي اين تيم آرزوي موفقيت ميكنم. براي كريم انصاريفرد افتخار است كه در خط حمله تيمي بازي كند كه در گذشته ستارههايي چون پيوس، ناصر محمدخاني، باوي و دايي داشته است.
البته با اتفاقاتي كه در رأس مديريت باشگاه ميافتد، آيندهاي در پرسپوليس وجود ندارد و بهتر است بعضي از بازيكنان نيايند.
اسم پرسپوليس اينقدر بزرگ است كه براي انصاريفرد و انصاريفردها يك ثانيه بودن در اين باشگاه افتخار است. براي همه بازيكنان افتخار است اما واقعيت است كه اين جابجاييها و تغييرات انگيزه بازيكنان را كم ميكند. بعضيها هم كه ميخواهند بيايند انگيزهشان را از دست ميدهند. ثبات مديريت كار را راحت ميكند تا اينكه سه مربي و سه مدير عوض شوند. اين در كار تيم تأثير دارد. با همه اين تفاسير نام پرسپوليس از نام همه ما بازيكنان بزرگتر است. نبايد فكر كنيم اسم ما بزرگتر است. شما بايد فوتباليست باشيد تا اين موضوع را درك كنيد. بايد در فوتبال زجر كشيده باشيد و بالا و پايين فوتبال را ديده باشيد. هواداران دوست دارند تيم موفق و سربلند باشد ولي اين تغييرات متعدد كه اتفاق ميافتد تأثير بد ميگذارد.
از علي دايي اسم آوردي، در حال حاضر رابطه شما چطور است؟
علي دايي اسطوره فوتبال ايران است. مهاجم بزرگي است كه ركورد گلزنياش در دنيا حالا حالاها شكسته نميشود. هميشه براي او احترام زيادي قائل بودهام. مربيام بود. هيچ مشكلي بين ما نبوده. نه تنها دايي بلكه همه بزرگان فوتبال ايران براي من عزيز هستند. مشكلي با هيچكس ندارم و احترامشان هميشه برايم واجب است. آنها جزو سرمايههاي فوتبال ما هستند.
خاطره جالب با مهرداد پولادي
ما كه به جامجهاني رسيديم، به هر بازيكن يك اتاق دادند. من به مهرداد گفتم بيا اتاقمان را يكي كنيم و لباسهايمان را در اتاق ديگر بريزيم چون من روي زمين بخوابم راحتتر هستم. روز آخر كه گفتند جمع كنيد برويم، من به مهرداد گفتم تو برو و لباسهايت را جمع كن تا قاطي نشود. بعد من هم لباسهایم را جمع ميكنم. يك لحظه رفتم اتاق مسعود شجاعي و وقتي برگشتم ديدم مهرداد دارد لباس من را يكي بعد از ديگري در چمدانش ميگذارد. گفتم چه كار ميكني؟ گفت مگر اينها لباسهاي توست؟! گفت يعني نميداني؟ لباسها را دربياور. البته من با مهرداد اين حرفها را نداریم. اين يك خاطره خندهدار بود چون مهرداد آن لحظه خيلي خندهدار گفت مگر لباسها مال توست؟!
تبريك انصاريفرد به نكونام
جا دارد به دوست عزيزم آقاجواد تبريك بگويم. بالاخره كار تازهاي را شروع كرده است. جا دارد از او به خاطر تأسيس مدرسه فوتبالش تقدير شود. نكونام بازيكن بزرگي در تيمملي بود. خيلي براي تيمملي و فوتبال ايران زحمت كشيد. برايمان افتخار كسب كرد. الان هم قصد دارد تجربياتش را در اختيار بازيكنان زير 10 سال و 12 سال قرار دهد تا بتوانند در مسير پيشرفت قرار بگيرند. اين بازيكنان در آينده سرمايههاي فوتبال ما ميشوند. من خودم هم كارم را از اين مدارس فوتبال آغاز كردم. اميدوارم آقاجواد به تيمملي هم بيايد و تجربياتش را در اختيار جوانها و بقيه بازيكنان تيمملي قرار دهد. صددرصد اين تصميم به نفع فوتبال ماست. آقاجواد دوست دارد به فوتبال ملي ما كمك كند. اميدوارم در آيندهاي نزديك او كنار تيمملي باشد.
دفاع كريم از پولادي
شما ديديد كه مهرداد در جامجهاني چه عملكردي داشت. يا ماهيني و بقيه بچهها در تيمملي چطور بودند. اين بازيكنان براي فوتبال ايران زحمت كشيدند ولي كشور ما هم قانون خودش را دارد. من خيلي از زير و بم قضيه مطلع نيستم ولي اين بچهها سرمايه فوتبال ما هستند. اگر مسئولان همكاري كنند و گذشت داشته باشند، خوب ميشود. اميدوارم يك هديه به اين بچهها بدهند و آنها دوباره به فوتبال بازگردند. از مسئولان ميخواهم و خواهش دارم كه به اين بچهها لطف كنند. بالاخره آنها در اين مدت سختي كشيدند.
ارسال نظر