نژاد اصلی عرب متعلق به یمن است
به گزارش پارس به نقل از رجا، حملات هوایی عربستان طی هفته های اخیر به مردم مظلوم و بی دفاع یمن با واکنش های فراوانی در عرصه بین الملل و نیز فضای مجازی همراه بوده است به طوری که تصاویر منتشر شده از کودکان و زنان یمنی دل هر انسان آزاده ای را آزار می دهد. برای شناخت بیشتر وضعیت استراتژیکی این کشور، ایستادگی مردم یمن و چرایی حمله عربستان به این کشور، خبرنگار پایگاه من یمنی ام با جعفر قنادباشی کارشناس ارشد و تحلیلگر بین الملل گفتگویی داشت که خواندن آن خالی از لطف نیست.
در ابتدا وضعیت استراتژیکی یمن را بررسی بفرمایید.
یمن یک کشور نسبتا پهناور عربی است که حدود یک سوم ایران وسعت و نزدیک به ۲۴ میلیون نفر جمعیت دارد. این کشور نزدیک به تنگه باب المندب قرار گرفته و در همسایگی دو کشور عمان و عربستان است که آن دور کشور هم از نظر استراتژیکی و هم از نظر مبادلات نفتی و اسلحه و بنادری که در سر راه آبراه ها قرار دارد، اهمیت بسیاری دارند که طبیعتا این هم به امنیت یمن می افزاید چرا که عربستان بزرگترین وارد کننده سلاح و بزرگترین صادرکننده نفت اوپک است که هر کشوری در کنار عربستان طبیعتا اهمیت استراتژیکی پیدا می کند و تحولاتش می تواند بر عربستان که مورد توجه غرب است اثر بگذارد.
در خصوص پتانسیل های اعتقادی و انسانی مردم یمن توضیح دهید.
یمن کشوری تاریخی با تمدن بسیار قدیمی حتی قدیمی تر از عربستان است که حتی نژاد عرب اصلی که یک شاخه ای از نژاد سامی است از یمن برخواسته و یمنی ها همواره در طول تاریخ دارای ساختار سیاسی بودند که مبتنی بر فرهنگ بومی خودشان بوده است که هیچگاه زیر استعمار کشوری نبوده اند اگر چه که در سر راه استعمارگران بوده اند اما هیچگاه به استعمار راه ندادند که به این کشور راه پیدا کند؛ کما اینکه ما در یمن ما زبان خارجی و اروپایی را می بینیم چنانچه در هند این مسئله بسیار است اما یمن به دلیل استقلال فرهنگی و روحیه ای که مردم یمن دارند و متکی به فرهنگ خودشان هستند، هیچگاه نگذاشته اند که فرهنگ های غربی و خارجی وارد کشورشان شود.
در حالی که در بین بسیاری از کشورهای اسلامی و پایتخت ها و بنادر که نگاه می بینیم فرهنگ های غربی وارد شده در حالی که مردم یمن هنوز لباس سنتی خود را به صورت رایج و در سطح خیابان و مدرسه و محل کار می پوشند اما در کشورهای دیگر معمولا لباس های سنتی در موزه هاست و حتی در ژاپن که بسیار دورتر از اروپا قرار دارند می بینیم که پوشش لباس سنتی شان را در دانشگاه ها و محل کارشان ندارند. در هر صورت مردم یمن همچنان فرهنگ بومی خود، لباس ملی و زبان خود را حفظ کرده اند که به تاریخی بودن این مردم و استقلال فرهنگی که دارند، بر می گردد.
از نظر منابع طبیعی و ثروت یمن در چه وضعیتی قرار دارد؟
از نظر ثروت هم یمن کشور بسیار ثروتمندی است چرا که از راه سنگ های قیمتی نظیر عقیق و انواع و اقسام این سنگ ها می تواند درآمد خوبی کسب کند، همین طور منابع نفتی و گازی که این کشور دارد و مخازنی که هنوز در این کشور کشف نشده حتی می تواند از نظر منابع نفتی قوی تر از عربستان با شد. علاوه بر آن کشوری با تمدن بسیار کهن است، و آثار و تمدنی که در قرآن و کتاب های مذهبی از یمن ذکر شده می تواند اهمیت این کشور را بیشتر کند و می تواند منطقه بسیار خوبی برای گردشگری باشد و درآمد خوبی از این راه کسب کند. همچنین تسلطش بر آبراه باب المندب و کشتی هایی که از این منطقه عبور می کنند هم می تواند درآمدزا باشد. اما به رغم همه ی این ها مردم یمن قبل از حرکت های انقلابی تنها یک وعده غذا استفاده می کنند چرا که عموما مردم فقیری هستند و متاسفانه توسط عربستان و غرب عقب نگه داشته شده اند و نگذاشته اند که یمنی ها وارد عرصه پیشرفت شوند و باعث شده از نظر درآمدی کم درآمدترین کشور جهان آن هم به دلایل خارجی باشند.
رفتار عربستان را در قبال کشورهای عربی از طی تاریخ گذشته اش تا امروز که دائما از موضع بالا با آنها رفتار کرده و چه بسا در امور داخلی شان هم دخالت کرده، حتی شاید بتوان گفت نقش یک برادر بزرگتر را ایفا کرده است، یک بررسی مصداقی بفرمایید.
حکومت در عربستان یک ساختار بومی و مبتنی بر اراده و عزم و تصمیمات خاندان سعودی است که طبیعتا این برادر بزرگتر بودن خیلی نبود و می توانست برخی جاها نقش مثبت بازی کند اما متاسفانه ایفای نقش برادر بزرگتر و منفعت طلبانه ای که عربستان دارد متاسفانه ناشی از قدرت های خارجی است که سعی کرده اند از طریق درآمدی که این کشور دارد بر دیگر کشورها اثر بگذارند و تسلط داشته باشند. در گذشته این مسئله حتی به کشورهای آفریقایی نیز سرایت کرده و دنیای غرب که علاقمند بود با کمونیسم مبارزه کند از طریق پول های عربستان و گسترش اندیشه ی وهابی که یک اندیشه ی غلط مذهبی است سعی می کرده اند در برابر کمونیسم سدی باشند؛ در واقع پیش قراول حرکت های اروپایی برای جلوگیری از کمونیسم بود.
پس از اینکه انقلاب ایران صورت گرفت، عربستان یک نوع تغییر کاربری داد و تبدیل شد و کوشید تا به عنوان دستگاهی برای جلوگیری از انقلاب اسلامی عمل کند. بنابراین همه ی اندیشه ی وهابی که در سراسر کشورهای عربی و حتی افریقایی مشغول ترویج وهابیت بودند، ماموریت مقابله با انقلاب اسلامی وشیعه را در پیش گرفتند و این ماموریت را ادامه دادند تا اینکه قضایای مربوط به بیداری اسلامی اتفاق افتاد و اینجا بود که دوباره عربستان یک تغییر کاربری جدید داد و در عرصه مسلحانه ظاهر شد. و گروه هایی که توسط عربستان برای اندیشه وهابیت و ضد اندیشه انقلاب اسلامی تعلیم دیده بودند، تقویت شده و ماموریت یافتند تا سلاح به دست بگیرند و دست به خرابکاری بزنند که در سایه ی این اندیشه بود که گروه های تکفیری مسلح به وجود آمد و البته همان گروهی را که به عنوان کمونیست در افغانستان راه انداخته بودند، این الگو را به همه ی کشورها تسری دادند یعنی زمانی که کمونیست به صحنه ی افغانستان آمد عربستان ماموریت پیدا کرد که افرادی را که به آنها اندیشه ی وهابی گری را آموزش داده است، وارد عرصه ی مسلحانه کند و این الگویی شد که در قالب القاعده خودش را نشان داد و آنچه که ما در غالب گروه های داعش، تکفیری، جبهه النصره و گروه های افراطی در نیجریه ، شمال افریقا حتی در صحرای سینا می بینیم، گروه هایی از داعش، شبه داعش و مرتبط با القاعده همگی گروه هایی هستند که در بستر آموزش های وهابیت طی چهار دهه گذشته آماده شدند و الان برای اقدامات مسلحانه تغییر کاربری داده اند بنابراین عربستان متاسفانه این نقش را ایفا کرده و البته سهمی را هم خود رژیم آل سعود می برد که آن هم جلوگیری از برپایی نظام های دموکراتیک است، عربستان یک نظام دیکتاتوری بسته ی ضد مردمی است و هیچگاه به مردمش اجازه ی مشارکت در حکومت را نداده است و می رود در مقابل حکومت های دموکراتیک و حکومت هایی که منتخب مردم در سایه مردم سالاری دینی هستند، قد علم می کند. در اصل ماجرا متاسفانه تصمیم گیرنده سفارتخانه امریکا و انگلیس در ریاض هستند که فرمانبری می کنند و نظام پادشاهی در عربستان به هیچ وجه صلاحیت اداره ی این کشور با ۲۷ میلیون جمعیت را ندارد بنابراین می بینیم که در همین راستا در خصوص یمن هم اجرای ماموریتی است که برای جلوگیری از نظام دموکراتیکی که غربی ها از آن متزلزل می شوند، با استفاده از حملات هوایی به یمن انجام می شود.
در طول تاریخ عربستان مصادیق متعددی از نقض حقوق بشر و فعالیت های سفاکانه رژیم آل سعود در قبال مردمش وجود دارد، مثال هایی را دارید که در این زمینه بفرمایید.
ببینید حکومت عربستان حکومتی است که نه از لحاظ قانونی مشروعیت دارد نه از نظر مردمی مقبولیت دارند و نه از نظر اسلامی مورد تایید هستند بنابراین حکومتی هستند که از نظر اسلام هم محکوم هستند یعنی اسلام محکوم می کند حکومتی را که مبتنی بر اراده ی شاهی و بر اساس ابتذال باشد. بنابراین هیچگاه نمی توانند مشروعیت اسلامی داشته باشند، در قانون حکومتی در دنیا هم به هیچ وجه مشروطیتی ندارند چرا که الان در دنیا همه ی حکومت های مستبد، پادشاهی موروثی که حکمرانی از سوی پادشاه باشد، در دنیا ممنوع و منسوخ است حتی در انگلستان هم اجازه ی حکم دادن و حکمرانی را به ملکه انگلستان نمی دهند. بنابراین بارها می بینیم که آنها دست به جنایت زدند و به خصوص مذهب شیعه را سرکوب کردند و مصادیق روشنی در سال های اخیر نیز وجود دارد؛ زندان های عربستان طی سال های گذشته پر از اسلامگرایانی بوده است که خواستار اسلام واقعی و مقابله با استعمار بوده اند و زندان های سیاسی شان که مخوف ترین زندان ها است گفته می شود که همیشه پر از مسلمان بوده است و هیچ گرایش دیگری مانند گرایش کمونیست را ما در عربستان شاهد نبوده ایم.
البته مصادیق فعالیت های سفاکانه عربستان در بیرون از مرزها نظیر حمله هوایی به زنان و کودکان یمنی آشکارتر است ولی در داخل نیز به دلیل فضای بسته ی امنیتی در عربستان، خبرگزاری ها اجازه پخش اخبار واقعی را ندارند و خبرنگاران نمی توانند شهر به شهر برای تهیه گزارش به راحتی سفر کنند چرا که عربستان شهر به شهر مانند یک گمرک و بازرسی را ایجاد کرده است.
پس از قضایای بیداری اسلامی سرکوب هایی که ما در مناطق شیعه نشین غرب و شرق عربستان توسط رژیم آل سعود صورت می گیرد، مصادیق روشنی از فعالیت های ضد حقوق بشری آنهاست یا حمله به مردم مظلوم یمن و نیز در سرکوب مردم بحرین و حفظ پادشاهی بحرین نقش پررنگی ایفا کردند و عملا در دنیا نمونه ی این کار را نداریم که پلیس یک کشوری همچون عربستان وظیفه ی سرکوب مردم کشور دیگری یعنی بحرین را بر عهده بگیرد. بنابراین تنها نمونه ای است که نیروهای نظامی اش در کشور همسایه حضور دارند و مردم انقلابی بحرین را سرکوب می کنند.
کمپین "من یمنی ام" به تاسی از پیامبر اکرم (ص) که فرمودند: "انا یمانی" یعنی من یمنی ام، در حمایت از مردم مظلوم یمن شکل گرفته، نظر شما در این خصوص چیست؟ از همین جا عضویت خودتان را اعلام می فرمایید.
در حال حاضر مظلومیت مردم یمن حتی شاید بیشتر از مردم فلسطین باشد چرا که یک دولت مستبد متکی به غرب آنها را نزدیک به ۷۰ روز است که بمباران می کند و هیچ کمک و امدادی به رغم ادعای سازمان های بین المللی صورت نگرفته است. مردم فقیری که از لحاظ منابع طبیعی ثروتمندترین مردم هستند که در گذشته نتوانستند به ثروت شان دست پیدا کنند و الان هم عربستان پس از فروپاشی حکومت علی عبدالله صالح از تشکیل یک حکومت جدید مردمی جلوگیری کرده است و مردم مظلوم این کشور را سرکوب کرده اند. متاسفانه سازمان های بین المللی مانند دیدبان حقوق بشر تنها حملات عربستان را محکوم کرده است؛ مردمی که در شرایط بسیار سختی به سر می برند، مجروح هستند و نیازهای دارویی فوری دارند، و به شدت با کمبود مواد غذایی رو به رو هستند البته همان طور که گفتم در زمان حکومت دیکتاتوری علی عبدالله صالح هم این مردم به دلیل فقر و نداری تنها با یک وعده ی غذایی سر می کردند اما الان و در شرایط جنگی این یک وعده هم کاهش پیدا کرده است بنابراین مظلوم ترین مردم جهان هستند و هر کس که در دنیا انسان باشد و فطرت پاکی داشته باشد طبیعتا از این مردم دفاع و حمایت خواهد کرد منتهی ما که مسلمان هستیم حتما وظیفه داریم و واجب است بر ما که از آنان حمایت کنیم چنانچه در قانون اساسی ما هم دولت را به صراحت موظف کرده است که به مستضعفین و مسلمانانی که در راه آزادی گام بر می دارند. البته باید گفت که این اقدامات در چهارچوب مذهب نیست و ما در ونزوئلا هم که مسلمان نبودند، اما دیدیم مردم مظلومی هستند که رو به روی ظلم ایستادگی کردند تا استعمار بر آنها مسلط نشود، کنار آنها قرار گرفتیم. در مورد حماس هم با اینکه اهل سنت در فلسطین بودند اما وقتی دیدیم آنها نیز مردم ستمدیده و مظلومی هستند به کمک شان رفتیم، الان هم مردم یمن نباید کاری داشته باشیم که شیعه یا سنی هستند، چرا که خدمت به آنها نشانه ی انسان دوستی و یک افتخار برای ما محسوب می شود. برای من باعث افتخار است که خودم را یک "یمنی" بدانم بنابراین "من یمنی ام" و آنچه در توان دارم را در غالب مصاحبه ها و نوشته هایم بیان کرده ام تا خودم را در کنار حامیان و مردم مظلوم یمن قرار دهم.
ارسال نظر