به گزارش پارس به نقل از ایرنا قرمز شدن چراغ راهنما یعنی فرمان ایست و به این ترتیب خودروها گوش به فرمان یا بهتر بگوییم چشم به چراغ، پشت خط می ایستند. ناخواسته نگاهم با نگاه سرنشینان خودروها گره می خورد. سرنشینانی پیر، جوان، زن، مرد، زوج، تنها.

زوج هایی هستند که بدون توجه به حضور در کنار یکدیگر، به دوردست ها خیره شده اند و ثانیه های باقی مانده ی پشت چراغ را می شمارند. صدای خنده های سرنشینان خودروی پشت سری توجه را جلب می کند. سرنشینان دختر و پسر جوانی هستند که فارغ از دنیای بیرون از پنجره ی خودرو، با یکدیگر صحبت می کنند و از کنار هم بودن لذت می برند.

چرایی این برش از زندگی ذهن برخی را درگیر می کند. به راستی چرا در دنیای امروز که بیش از سالیان گذشته ازدواج ها با عشق پا می گیرد و هر 2 طرف قصد دارند به یکدیگر و تعهداتشان در مقابل هم احترام بگذارند و با آرزوی داشتن آینده یی روشن کنار هم زندگی کنند، در فضای کوچک خودرو به جای آن که در فرصت های پدید آمده، رودررو و در مسیر همکلام شوند، بیشتر رو به پنجره می نشینند، کمتر همکلام می شوند و اندیشناک و شاید افسرده به انتظار پایان مسیر می نشینند. در برابر، افرادی هم هستند که سرزنده و شاداب در همان فضا یا حتی پای پیاده در کنارهم، بهترین بهره را از با هم بودن می برند. آیا این به معنای آن است که در زندگی مشترک، افراد بعد از مدتی به تکرار و عادت می رسند؟ 

 

***عشق موهبت بزرگ در جهت تکامل 

به رغم گرمی عاطفه و احساس زوج ها در روزهای نخست آشنایی و زندگی مشترک، برخی پژوهش های جامعه شناسان یا گزارش های به دست آمده از دفترهای ازدواج و طلاق از تبدیل شدن زودهنگام این زوج ها به غریبگانی آشنا خبر می دهد. «کارل گوستاو یونگ» روانشناس نام آشنای سوییسی (1961-1875 میلادی) درباره ی چرایی این رخداد در کتاب «ضمیر پنهان» نوشته است: هر انسانی باید تمامیت خودش را زندگی کند. انسان بخش کوچکی از این تمامیت را به صورت خودآگاه و هشیار زندگی می کند و آگاهانه به دنبال علاقه ها و کشش های درونی خود می رود ولی بخش عمده ی وجودش را به صورت ناآگاه و از طریق فرافکنی (projection) به روی دنیا زندگی می کند. بر همین مبنا، عشق بر 2 ویژگی همیشگی استوار می شود که یکی ناخودآگاه بودن و دومی ناپایداری است. دیر یا زود فرافکنی ها فرو می ریزد و فرد متوجه می شود کسی که عاشقش بوده کسی نیست که او از صمیم قلب می خواهد.

یونگ درباره ی چگونگی به وجود آمدن عشق واقعی و پایدار معتقد است: تا هنگامی که نقطه های تاریکی در ناخودآگاه انسان وجود دارد که به حوزه ی هوشیاری در نیامده است، امکان مبتلا شدن به عشق هم هست. انسان های فرزانه وقتی به دام عشق گرفتار می شوند بسیار متفاوت از افراد معمولی عمل می کنند. آن ها تمام توجه و انرژی خود را معطوف این مساله می کنند که ویژگی های درونی نهادینه شده ی خود را ببینند و به این ترتیب یک قدم دیگر به سمت هوشیاری و تمامیت درونی حرکت کنند تا در نهایت ازدواج مقدس انجام بگیرد. برای این افراد، عشق موهبت بزرگ طبیعت در جهت شناخت و تکامل است در حالی که برای انسان های عادی، عشق فرصت دوروزه برای داشتن حال خوب است که بعدها با ریزش فرافکنی ها یک بار دیگر به جمله های نمایشنامه یی خود برسند و دوباره همان زندگی تکراری گذشته را ادامه دهند. حال با این تفسیرها از عشق، شاید دلیل همنشینی بی روح زوج ها زیر سقف کوتاه خودرو، خیال پردازی و فرو رفتن در رویایی باشد که اگر کنار هم نبودیم شاید چنین می شد و چنان.

 

***بی توجهی به زیبایی های جاده ی زندگی، سرمنشا شکاف 

باید گفت درطول زمان و گذران زندگی مسایلی میان زوج ها به وجود می آید که می تواند به جدایی یا یک زندگی مشترک بدون احساس، عشق و همراهی منجر شود؛ تحولی که نمود آن در فضای خارج از خانه هم قابل مشاهده است. به عنوان نمونه، وسیله ی نقلیه نمادی از همپیوندی 2 زوج در مسیر زندگی است. البته در دنیای مدرن امروزی، راندن این وسیله گاه به مثابه ابزاری برای ابراز خشم و برون ریزی عاطفی عمل می کند و مسیر حرکت به بستر تعارض و درگیری تبدیل می شود. طبیعی است اگر در این سفر گله و شکایت هایی هم از سوی 2 طرف مطرح شود و نیز هزار گره ی ناگشوده که خود نتیجه ی قطع تماس چشمی است. این قطع و وصل شدن تماس های چشمی نشانه ی نخستین شکاف ها است که گاهی فرد، بودن در خودروی کرایه یا تاکسی را به بودن درکنار یک غریبه ی آشنا ترجیح می دهد.

کارشناسان امور خانواده بر این باورند کشش و جذابیت میان زوج ها یک شبه از بین نمی رود. حل نکردن مشکل های زناشویی، التیام ندادن دردها و نارضایتی ها در طول سال ها و تلنبار کردن آن ها با بستن چشم بر روی رفتارهای نادرست طرف مقابل از عامل های تاثیر گذار بر کمرنگ شدن و به مرور از بین رفتن عشق است؛ تحولی که ممکن است زمانی گدازه های آن از دهانه ی آتشفشان درون زوج سر به آسمان کشد. وسیله ی نقلیه از معدود مکان هایی است که در آن زوج ها برای رسیدن به مقصد نهایی لحظه هایی هر چند کوتاه را بدون درگیری های کاری و رسیدگی به امور خانه و فرزندان کنار هم هستند و فرصت دارند با هم ارتباط کلامی برقرار سازند اما در بیشتر موارد به علت وجود سایه ی خاطرات گذشته و اختلاف های تلنبار شده بر سر افراد، قرار گرفتن در این فضا خود به عامل به وجود آمدن قهرها و سردی میان زوج ها تبدیل می شود. البته در مواردی هم بروز دعوا میان زوج ها باعث تجربه هایی می شود که بهبود روابط را به دنبال دارد اما بیشتر این فضا به افزایش شکاف ها می انجامد. 

 

*** تقویت نگاه عاشقانه با حذف آگهی نماهای شهری 

«مهرداد ناظری» جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در گفت و گو با پژوهشگر ایرنا که در فضای مجازی صورت گرفت، در مورد کمرنگ شدن رابطه ی زوج ها سخن گفت. وی در چارچوب همان فضای رخوت آمیز درون خودرو، آن را ادامه ی فضای خانه دانست و گفت: وقتی می گوییم شهر ما خانه ی ما، فاصله ی شهر و خانه پنجره ی خودرو است به این معنا که این پنجره مرز میان دنیای بیرون و نهاد خانواده محسوب می شود. وقتی فردی از پنجره ی خودرو بیرون را تماشا می کند میان 2 فضای متفاوت قرار گرفته است یعنی چشمانش در شهر سرگردان است ولی روحش در خانه جا مانده است.

به اعتقاد ناظری، عشق گاهی زمانی اوج می گیرد که در رقابت با فناوری پیروز شود البته عشق و فناوری همیشه ضد هم نیستند اما در شهری چون تهران به شدت ضد هم ظاهر می شوند.

این جامعه شناس ادامه داد: در دنیای مدرن عشق به شدت به حاشیه رفته است و انسان ها دچار از خود بیگانگی شده اند. انسانِ از خود بیگانه در خودرو، در مقابل برج ها و ترافیک بیشتر احساس حقارت می کند و بر همین اساس، توان عشق ورزی ندارد. نگاه عاشقانه زمانی تقویت می شود که از روی بیلبوردهای تبلیغاتی کنار جاده برداشته و به درون کشیده شود و فارغ از دعواهای گذشته، فرصت خوبی برای تمرین عشق ورزی فراهم آید. این جا است که می توان گفت عشقی که تلاش برای سازندگی با گفتمانی صحیح را ارایه می دهد درس آزادی و آزادگی را می آموزد و به تفاوت های فردی افراد احترام می گذارد. ما در یک زندگی دوطرفه به تکامل می رسیم. ممکن است تکامل هر کدام متفاوت با دیگری باشد اما دیدن این تکامل بدون رقابت و حسادت زیباترین منظره را می سازد.

 

***تقویت لحظه ها و افکار عاشقانه در تداوم زندگی 

کارشناسان امور خانواده همواره در تلاش برای یادآوری این موضوع هستند که ازدواج همه ی مشکل ها را حل نمی کند و باید با دیدی واقعبینانه نسبت به این کار و انتخاب شریک زندگی اقدام کرد که صد البته آموزش و برخورداری از مهارت های حفظ و ادامه ی رابطه، مهمتر از انتخاب همسر است. دانستن این موضوع که ازدواج مساله ی مقدسی است که به تدریج با آن پرورش می یابیم و هر چقدر بالغ تر شویم، زندگی پایدارتری خواهیم داشت، کمک بسیاری به شکل گیری و تداوم پیوند عاشقانه خواهد کرد. اگر همسران در کنار داشتن لحظه هایی عاشقانه به فکر نزدیکی بیشتر افکار و روش زندگی مشترک خود نباشند، پس از مدتی که این احساس ها و نیازها فروکش کرد و جنبه ی منطقی بیشتری گرفت، مشکل ها نمایان تر می شوند چرا که زمانی که 2 نفر نمی توانند ارتباط عاطفی خوبی با هم برقرار کنند، از هم فاصله می گیرند. یادمان باشد حفظ رابطه به بهترین وجه، ارزشمند ترین هدیه یی است که به خود، همسر و فرزندانمان می دهیم.

عاشق و خوشبخت بمانید...