تبدیل مقبره امام به قصر
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، اسد زم در صفحه اجتماعي خود نوشت:
تمدن را بنا می کنند و تمدن را در بناهایش میشناسند. ابعاد مافوق انسانی بناها گویی با ماهیت اجتماعات انسانی تنیده شده است. فرهنگ، دین، نژاد و سرزمین هم نمیشناسد. انسانها همیشه و همه جا با پشتکاری غیرقابل درک اقدام به بالا بردن دیوارهایی عظیم و بیفایده کردند، و در این راه هزینههایی مافوق تصور متحمل شدند.
از اهرام ثلاثه تا برجهای دوقلو، تا ابنیه عظیم کره شمالی، تاریخ تمدن در بناهایش ثبت شده است. معدود اجتماعات انسانی که به ساخت بناهای بیهوده دست نزدند، قبایل ابتدایی بودند که از ایجاد تمدن ناتوان ماندند و نسلشان در شرف ور افتادن است.
و اگر منتقدید که اهرام ثلاثه و امثالهم به بهای زندگی هزاران برده بنا شدند، پس معلوم است که از اعماق ظالمانه تمدن خبر ندارید و نمیدانید تمدن انسانی اصولا جز با ظلم و زور و بیعدالتی و خونریزی نمیتوانست پا بگیرد، و هنوز به ابعاد فاجعه پی نبردهاید، که آن وعده موعود دور است و تحققش نیازمند جانفشانیهای بسیار...
اگر بپذیریم که انقلاب اسلامی وارد مرحله تمدن سازی شده، و ارزیابی واقعبینانه (و نه ایدهآلیستی) نیز از تمدن داشته باشیم، مثلا در ساختار ناعادلانه، در تبعیض و سلسله مراتب سخت اجتماعی، در تمرکز ثروت و شیوع کاخ نشینی در کنار کوخها (و دیگر خصلتهای ضد انقلابی تمدن) آن وقت میبینیم جمهوری اسلامی نیز گریزی از بالا بردن دیوار ابنیههای شکوهمند و بیفایده نداشت.
اما با وجود این، معتقدم تغییرات بنای مقبره امام در مسیر طبیعی این تحول تاریخی نیست، بلکه اقدامی سیاسی درجهت زدودن خاطره انقلاب بهمن از جامعه است.
چرا که سادگی درخشنده امام مانعی در مسیر تمدن سازی انقلاب اسلامی نبود، برعکس میتوانست با تفسیری هوشمندانه، تبدیل به سرچشمه نیرو و انرژی برای این تمدن باشد.
تمدن اسلامی میتوانست «نیازش» به ابنیه شکوهمند را در جایی دیگر ارضا کند، بی آنکه صورت بنیانگذار خودش را مخدوش کند.
تبدیل مقبره امام به قصر، نه ادامه روند انقلاب بلکه ... قتل آن است. نمودی از ارادهای سیاسی، که در پی بریدن ریشههای حکومت برآمده از انقلاب است.
زدن ریشه، یعنی خشک شدن، مسیر تمدن سازی نیست، بلکه بازگشت به جامعه وابسته ماقبل انقلاب است. جامعهای بیهویت که در مدار یک تمدن استعمارگر قرار میگیرد...
ارسال نظر