چرا دادگاه رسیدگی به بیمبالاتی پزشکان طولانی میشود؟/ روایت هایی از خطاهای پزشکی که بی سرانجام ماند
به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین روزنامه سپید نوشت پیوند خوردن تولد فرزندی با مرگ مادری سالها است که به بایگانی سپرده شده است. دراین زمانه کمتر فردی به یاد دارد که مادری در اثر زایمان جان خود را از دست داده باشد و به قولی بچه درفقدان سایه مادر قد کشیده و بزرگ شود. اگر چنین پیشرفتی حاصل شده آن را بیش ازهرچیز میتوان مرهون گسترش امکانات ودانش پزشکی دانست. با این حال در چند ماه گذشته اخبار ناگواری منتشر شد که نشان میداد که چطور یک مادر نه به دلیل فقدان امکانات ،دانش پزشکی و مالرو بودن راههای مواصلاتی بلکه به دلیل بیمبالاتی یک پزشک جان خود را از دست داده است.
خبر فوت مادر سردشتی آنقدر تکان دهنده بود که افکار عمومی هنوز نتوانسته آن را باور کند. جریان ازاین قرار بود که یک مادر ٢٨ ساله در سردشت پس از خارج کردن جنین از شکمش، به دلیل نامشخصی در بیمارستان ارومیه جان خود را از دست داد. شنیدهها حکایت ازآن دارد که قصور پزشکی و تأخیر در تشخیص علت خونریزی موجب فوت شد. عصمت در حالی فوت کرد که همسر و دو فرزندش در انتظار بودند تا وی با کوچکترین فرزند خانواده به خانه بیاید. درست زمانی که عصمت با درد شدید به همراه همسرش به بیمارستان رسید بسیاری باور نداشتند که فاجعهای در حال رقم خوردن است. خبر آنقدر عجیب بود که بسیاری در ابتدا تصور کردند که کذب است،اما بررسی بیشتر نشان داد که واقعیت دارد. با این وجود نه تنها گوسفندی به مناسبت تولد کودک جدید ذبح نشد بلکه شهر سردشت در داغ مادر و جنین هشت ماه به سوگ نشست.
آن شب شوم
داستان از آن شب شوم شروع شد. در آخرین روزهای فرودین ماه ،عصمت، زن ٢٨ساله سردشتی، دلدرد عجیبی گرفت و همسرش، «صدیق» او را از روستای کانی زرد در ٣٠ کیلومتری سردشت به تنها بیمارستان این شهر، یعنی بیمارستان امام خمینی (ره)، برد. به گزارش جام جم، حال عصمت آنقدر خوب بود که همسرش تصور کرد که همسرش زودتر از موعد قرار است زایمان کند. با این حال صدیق، حرفهای روز قبل متخصص زنان یادش آمد که به او گفته بود تا ماه دیگر برای زایمان، وقت سزارین بگیرد. آن شب شوم در حالی به صبح رسید که دل درد عصمت خوب نشده بود و وی را به اتاق عمل منتقل کردند.درست زمانیکه صدیق درانتظار تولد فرزندش و لبخند هسمرش بود. پزشک از در اتاق عمل خارج شد و به او خبر داد که جنین پسرش که هشت ماه بوده از شکم مادر خارج شد. تنها کاری که از دستش برمیآمد این بود که از بیمارستان شکایت کند. به ویژه آنکه عصمت از بیمارستان امام خمینی سردشت به بیمارستان شهید مطهری ارومیه انتقال دادند. وقتی پزشکان بیمارستان «شهید مطهری» ارومیه، خبر مرگ همسرش را دادند، نمیدانست گریه کند، برود دادگاه و پیگیر شکایتش باشد یا اینکه مراسم ختم همسرش را برگزار کند.
تمام درد صدیق این بود که بیمارستان اجازه نمیداد که وی همسرش را بعد از فوت ببیند. بدتر اینکه پزشک گفته بود که جنین سه هفته بود در شکم همسرش مرده بود. پزشک در حالی این خبر را داده بود که چند روز پیش متخصص زنان با انجام عمل سونوگرافی به او اطمینان داده بود که فرزندش سالم بوده و باید برای سزارین وقت بگیرد.
نکتهای که بییشتر بیمبالاتی پزشک را به تصویر میکشاند این بود که در عمل جراحی نخست معده بیمار هم در اثر یک اشتباه بیرون کشیده شده بود.
زیاد دور نیست
این روایت خاص شهرستان نیست. شاید بسیاری تصور کنند که بیمار به دلیل زایمان در شهری با امکانات محدود زنده نمانده ومادر و فرزند جان خود را از دست دادهاند. همین نزدیکی در بیمارستان تخصصی زنان در قلب پایتخت موارد زیادی میتوان یافت که زنانی فرزندان خود را از دست دادهاند گاه این اتفاق آنقدر عادی شده که پزشک به خود زحمت نمیدهد که به بیمار سری هم بزند. الیزابت 42 ساله که مدتی پیش برای انجام غربالگری از جهرم به تهران آمده بود از دسته زنانی بوده که فرزند خود را به دلیل بیمبالاتی پزشک از دست داده است. وی در مصاحبه با روزنامه سپید گفت:«نتیجه آزمایش من مشکوک به سندرم داون بودند برای همین برای انجام عمل آمینوسنتزبنا بر توصیه پزشک متخصص به بیمارستان مراجعه کردم بعد از انجام این عمل پزشک به من نگفت که باید چند روز استراحت کنید تا اینکه با دلدرد شدید به بیمارستان مراجعه کردم و فرزندم را از دست دادم.»
شاید بسیاری این پیشداوری را داشته باشند که این خانم به دلیل حضور در بیمارستانی دولتی دچار این مشکل شده است. واقعیت این است که مرگ اکرم قریشی 32 ساله از مواردی است که دیگر نمیتوان آن به کمبود امکانات و دولتی بودن ربط داد.
رضا قریشی 40 ساله که در دیماه سال 92 به دنبال تولد دوقلوهای پسر خود همسرش را از دست داده با گریه خاطرات آن روز را مرور کرد و به روزنامه سپید گفت:«همسر من دوقلو باردار بود و قرار شد تا سومین سزارین خود را انجام دهد. ایشان سزارین خود را در یکی از بیمارستانهای معروف تهران واقع در شهرک غرب زیر نظر یکی از بنامترین پزشکان زنان و زایمان انجام دادند. متاسفانه خانم جراح به دلیل اینکه زیادی سزارین انجام میدهد. متوجه خونریزی داخلی همسر من نشد و خانم من فوت کرد.»
وی در ادامه افزود:«ایشان در اولین ساعات صبح دو عمل سزارین را ظرف 45 دقیقه انجام داد و خیلی زود بیمارستان را ترک کرد تا بتواند در ساعت هشت صبح در بیمارستان دولتی کار خود را شروع کند. بعد از عمل سزارین حال خانم من خیلی بد شد. زمانی که این موضوع به پرستار گفته شد. کادر پرستاری به ما گفت که این نشانه ازنشانههای بعد از زایمان است. همان زمان همسرم شروع به هذیان گفتن کرد و کادر پرستاری آن را نشانه مصرف دارو دانست. تهوع موجب شد تا به همسرم مرفین تزریق کردند. بعد از خواب بیدار شد و بچه را شیر داد. ناگهان رنگ همسرم بسیار سفید شد و بیهوش شد. در نهایت همسرم به کما رفت و بعد از ده روز فوت کرد.»
قریشی خواستار انعکاس این موضوع و برخورد با پزشک خاطی شد و گفت:«بی مبالاتی یک پزشک موجب شد که همسر 32 ساله من فوت کند. همسرمن قبل از بارداری تا موقع زایمان زیر نظر همین پزشک بود. این پزشک درحالیکه دریک بیمارستان دولتی درحال کار بود ما را مجبور کرد تا در یک بیمارستان خصوصی همسرم را بستری کنم. من بعد از این اتفاق متوجه شدم که این خانم سهامدار عمده آن بیمارستان خصوصی بوده وگرنه من را مجبور نمیکرد تا در آن بیمارستان برای همسرم پذیرش بگیرم.»
وی در ادامه افزود: «من این سوال را از این خانم پرسیدم که چرا در بیمارستان دولتی که تا ساعت 12 کار میکنید همسر من را بستری نکردید، اما به خاطر یک عمل ساده ما را مجبور کردید تا در آن بیمارستان همسرم را بستری کنیم و تازه چهار میلیون تومان هم پول گرفتید. ایشان این کار را انجام داد تا حداقل دو سزارین را در آن بیمارستان داشته باشند.»
قریشی تعداد بالای اعمال جراحی را دلیل بیدقتی پزکان دانست و گفت:«به نظر شما پزشکی که ازساعت شش صبح تا 11 شب کارمیکند نمیتواند دقت زیادی اعمال کند. این پزشکان دربیمارستان خصوصی سزارین انجام میدهد و بعد دربیمارستان دولتی بیمار ویزیت میکند ودر نهایت درمطب میروند. سوال من این است این پزشک چقدر میتواند وقت داشته باشد و چرا برای دریافت پول بیشتر با جان مردم بازی میکند کما اینکه در پرونده همسرم، این خانم به عدم رسیدگی به بیمار متهم شده است.»
وی به شکایت خود اشاره کرد و گفت:«نظام پزشکی دکتر را متهم دانسته است،اما این دادگاه نهایت ایشان را به درج در پرونده و توبیخ محکوم کرده است. البته پزشک از خود رفع مسئولیت کرده و تقصیر را متوجه پرستار کرده است و بیمارستان پرستار را اخراج کرده است، اما این کار دردی از من دوا نمیکند.»
وی به سخنان یکی از مسئولان هیات انتظامی نظام پزشکی اشاره کرد و گفت:« آقایی من را به کناری کشید و گفت که همسرت که رفته چراشکایت بازی راه انداختی؟ بیا و شکایت خودت را پس بگیر. با این کارها که همسرت زنده نمیشود. نتیجه نهایی این پرونده این است که پزشک به پرداخت بیمه محکوم میشود که البته با توجه با بیمه بودن پزشک ،بیمه مسئولیت این هزینه را میپردازد. همسرم بارداری سوم را IvF کرد تا فرزندمان پسر شود. بدنبال این کار همسرم دو قلو باردار شد.و دوره بارداری را طی کرد اما پزشک با بی مبالاتی به همسرم سر نزد و متوجه خونریزی نشد. اگر ایشان تنها یک بار وضعیت خانم من را مرور میکردند متوجه میشدند که همسرم خونریزی داخلی دارد. حتی زمانی که همسرم را به ICU میبرند پزشک مسئول به خانم جراح میگوید که بیمار خونریزی داخلی دارد، اما خانم جراح میگوید یعنی کار من بد است ایشان آمبولی کرده است. همان زمان موضوع را بررسی میکنند.پزشکان متوجه میشوند که همسرم آمبولی نکرده است، اما خون زیادی از دست داده وبه قولی ساعات طلایی نجات همسر من از دست رفته بود. »
همسر اکرم قریشی گفت:«من در دادگاه به این خانم جراح گفتم که اگر ذرهای از غرور خود دست برمیداشتید وحرف دیگران را قبول میکردید همسر من در حال حاضر زنده بود.یک بررسی ساده کافی بود تا این خانم جراح متوجه خونریزی داخلی همسرم شود. تمام درد من این است که این خانم ادعا میکند که خدای IVF ایران است اما به بیمار خود رسیدگی نکرده و همین موجب شده تا همسرم فوت کند. بدتر اینکه بدنبال شکایت من ایشان مرتب پرونده پزشکی همسر من را مرور کردند تا شاید با پیدا کردن یک بیماری خاص خود را مبرا کنندکه البته هیچ مورد خاصی را پیدا نکردند.»
شکایت به دادگاه کیفری
درخواست همسر متوفی برای پیگیری بیشتر و انعکاس موجب شد تا نظر ایرج خسرونیا رئیس دادگاه بدوی سازمان نظام پزشکی استان تهران را جویا شویم. وی در مصاحبه با روزنامه سپید گفت:«نظام پزشکی تلاش میکند تا شاکی و متشاکی را با هم آشتی بدهد. اگر دو طرف در شورای حل اختلاف با هم به توافق نرسیدند. در این صورت پرونده به دادسرا فرستاده شده و بعد از کارشناسی مقصر شناخته میشود.آن زمان علیه این فرد کیفر خواست صادر میشود. شاکی میتواند اعتراض کند و پرونده به هیات بدوی فرستاده میشود. زمانی که در هیات بدوی حکم صادر میشود، امکان دارد که یکی از دو طرف اعتراض کند و پرونده به تجدید نظر ارسال میشود.»
رئیس هیات بدوی در واکنش به سخنان همسرخانم فوت شده در یک بیمارستان خصوصی در تهران در اثر زایمان گفت:«اتفاقا من خودم این حکم را صادر کرد و جراح ایشان محکوم شده است. با این حال بیمارستان مذکور شکایت کرده و پرونده به تجدید نظر ارسال شده است. اگر ولیدم ایشان میخواهد کار فراتری انجام شود باید در به صورت کیفری شکایت خود را مطرح کند. اوج کاری که ما میتوانیم انجام بدهیم توبیخ و درج در پرونده است.»
ارسال نظر