پايگاه خبري تحليلي «پارس»- بهمن عبداللهی- همین اول مصاحبه باید به مهمترین سوالی که ذهن دوستداران «اصغری هواشناس» را درگیر خودش کرده پاسخ بدهم. او در استخدام اداره هواشناسی است و حقوقش را از صداوسیما نمی‌گیرد.  بدون شک مهندس محمد اصغری مشهورترین گزارشگر اخبار هواشناسی است. این مرد 45 ساله از 30 سالگی جلوی دوربین رفته تا ایرانی‌ها را با حال و هوای «آب و هوا» با خبر کند. شهرت او بخاطر شکل اجرای متفاوتش است، اصغری در این 15 سال تلاش کرده این «تفاوت» را از حس و حال زندگی معمول جامعه بگیرد. برای همین است که براحتی از قاب تلویزیون عبور کرده و به خانه‌های مردم و البته دل آنها نفوذ کرده است.  وقتی به تحریریه ایران آمد، بر خلاف رویه ای که همکاران نسبت به هنرپیشه‌ها دارند، دورش جمع شدند و زود با او صمیمی ‌شدند. چند دقیقه بعد به پارک مقابل موسسه رفتیم تا در فضای سبز عکس بگیریم، آنجا عشق مردم به این گزارشگر هواشناسی را به چشم  دیدم، بعضی‌ها از دور دست تکان می‌دادند و بعضی دیگر با لبخند مشایعت می‌کردند.  این کارشناس خوش‌ذوق هواشناسی برای اولین بار توانست کلیشه‌های رایج و خسته کننده گزارش‌های هواشناسی  و حتی گویندگی اخبار را بشکند، من هم سعی کردم مصاحبه‌ای شیرین داشته باشم و قدری از کلیشه‌ها دوری کنم.

  آقای اصغری؛ شما از مرز جوانی عبور کرده اید، اما شیوه اجرای شما در گزارش اخبار آب و هوا پر از شور و انرژی است، حالا اگر جوان بودن را به معنای ایده‌های جدید و شیوه‌های نو تلقی کنیم، آیا هنوز هم خودتان را جوان می‌بینید؟
سعی می‌کنم اینطور باشد. من در اصل یک معلم هستم و ما معلم‌ها معمولاً با جوانتر از خودمان سروکار داریم، پس از نظر روانی دائماً احساس جوانی می‌کنیم. فرقی نمی‌کند معلم ابتدایی باشیم یا دبیرستان یا دانشگاه.

 فکر می‌کنم با من هم عقیده باشید که جوانی چندان به سن و سال مربوط نمی‌شود و به ذهن و روح ربط دارد.

بیشتر به ذهن ربط دارد و احساس جوان بودن همیشه منجر به پیشرفت خواهد شد. ممکن است خیلی‌ها بعد از 35 سالگی دست به هیچ کاری نزنند و بگویند از ما دیگر گذشت. اما بعضی‌ها هستند که در 65 سالگی وارد دانشگاه می‌شوند تا در رشته دیگری فارغ التحصیل شوند.

  نمونه‌اش استاد عزت الله انتظامی‌ که در 40 سالگی شروع به تحصیل کرد. بگذریم. به نظرم شما جزو معدود گوینده‌های اخبار هستید که اسم و چهره تان برای عموم مردم آشناست. راز این شهرت را خودتان در چه می‌بینید؟

همه نه، ولی خیلی از مردم ابراز لطف می‌کنند. من فکر می‌کنم در حرفه ما همه با هم برابر هستیم. مارادونایی وجود ندارد و همه یکسان هستیم.

 به نظرم تعارف می‌کنید. شما را می‌توان مبدع شیوه جدید گزارش هواشناسی دانست، از اوایل دهه 80 که به عنوان گوینده اخبار آب و هوا دیده شدید، ذائقه مخاطبان هم بالاتر رفته و حالا دیگر همکارانتان هم از سبک کار شما پیروی می‌کنند.

من از سال 79 وارد این کار شدم. آن زمان برنامه‌ها زنده نبود و بعدازظهر هر روز ضبط می‌شد و فردا 7 صبح روی آنتن می‌رفت. بارها اتفاق می‌افتاد که به دلیل تغییرات ناگهانی آب و هوا پیش از پخش گزارش تماس می‌گرفتم و خواهش می‌کردم برنامه ضبط شده را روی آنتن نفرستند. بعد از مدتی آمدم خبر ساعت 14 و در نهایت هم از سال 80 رسیدم به خبر ساعت21.

  حضور شما و همکاران نوبتی است یابر حسب ضرورت و دستور؟

نه، اوایل یک شب در میان من و خانم رضازاده بودیم. بعد چند نفر به گروه ما اضافه شدند.  

  روزی چند بار آب و هوا را در رادیو و تلویزیون گزارش می‌کنید؟

 به طور متوسط روزی 6-5 بار، اما هوا که خرابتر باشد تا 10 بار هم گزارش داشتیم.

   با این حساب، هوا که پس باشد بیشتر کار می‌کنید و درآمدتان بالاتر می‌رود؟

نه درآمدمان ثابت است، چون ما استخدام اداره هواشناسی هستیم و حقوقمان هم در هوای خوب یا بد فرقی ندارد.

  یعنی خوشحال می‌شوید که هوا خوب باشد؟ اینطوری کارتان هم کمتر می‌شود.

اگر هوا بد باشد معنی‌اش این است که بارندگی بیشتر می‌شود و این موضوع هم ما را خوشحال می‌کند هم کشاورزان را.

  هم آدم‌های عاشق را. حالا از شوخی گذشته، از چه زمانی این سبک از گزارش را شروع کردید؟ اصلاً از همان روز اول لحن بیان، ایستادن، نوع نگاه کردن، ژست و حرکت را داشتید یا به تدریج به این قالب رسیدید؟

طبیعتاً  برای شروع، این شیوه ریسک حساب می‌شد. بنابراین کم کم به فرم و قالب رسیدم. من از ابتدا سبک استادان خودم  را تقلید می‌کردم، بعد از گذشت مدتی بازخورد کارم را در کوچه و خیابان و حتی  میان همکارانم می‌دیدم. بیشتر می‌گفتند نمی‌خواهد نقشه را به صورت علمی ‌توضیح بدهی، ساده بگو که متوجه شویم آب و هوا چه وضعیتی دارد. در این میان سردبیران خیلی کمک کردند و با توضیحات حواشی مخالف بودند.

  یعنی معتقد بودند مثل عصا قورت داده‌ها خبر را بده و برو؟
نه، انتقاد می‌کردند که از اصطلاحات تخصصی استفاده نکنم، به هر حال ما در مرکز پیش بینی غرق در این واژه‌ها هستیم بنابراین وقتی به تلویزیون می‌آییم باید لحنمان فرق کند. لحنی که  شما اشاره می‌کنید پایه اش به تدریس ما برمی‌گردد.

   شما چه تدریس می‌کنید؟

فیزیک.

   در کلاس هم به شیوه خبر 21 درس‌ها را توضیح می‌دهید؟!

 بله دیگر. البته الان در مدرسه درس نمی‌دهم. من از سال 68 معلم فیزیک بودم و اینکه شما لطف دارید و می‌گویید فرم کار من متفاوت است، خب از پای تخته شروع می‌شود. هر وقت سر کلاس می‌رفتم اولا با اشتیاق سر کلاس می‌رفتم و بعد هم دوست داشتم چیز جدیدی برای بچه‌ها ارائه کنم. حتی زنگ تفریح هم دفتر نمی‌رفتم و با بچه‌ها مراوده داشتم.

  چای را همانجا در کلاس می‌خوردید دیگر؟!

 چندان چایخور نبودم، حالا یا اولش یا آخرش. ولی زمان  چقدر زود گذشت. من عاشق کارم بودم.

  برگردیم به بحث اجرا، وقتی داشتید شیوه خودتان را جا می‌انداختید، قدیمی‌ترها خرده نمی‌گرفتند و مثلاً نمی‌گفتند «ای بابا این جوان دیگر کی هست که آمده، این اداها چی هست و ...»؟

نمی‌دانم، باید نیمه پر لیوان را دید.

   پس مقاومت هم بوده؟ نوآوری که بدون انتقاد سنتی‌ها نمی‌شود؟

پیشکسوت‌ها مرا برای اجراهایم خیلی تشویق می‌کردند، اما آن چیزی که به من برای ریسک کردن روحیه می‌داد، مردم کوچه و
خیابان بود.

  مثلاً چه کار می‌کردند؟

برخوردشان مثبت بود، مثلاً می‌گفتند «تو یه جوری حرف می‌زنی که می‌فهمیم چه خبره» این  واکنش‌ها باعث می‌شد بروم و بیشتر تحقیق کنم. از همکاران و حتی بازیگران هم تحقیق می‌کردم.

   یک دوربینه اجرا می‌کنید یا سه دوربینه؟

 الان با یک دوربین کار می‌کنیم، اما استودیوی مجازی داریم.  قبلاً دوربین‌ها بیشتر بود، جلوی تلویزیون بزرگ (ویدئووال) می‌ایستادیم، کرین داشتیم و تصاویر هم واقعی بود.

  حالا با تصاویر مجازی کارتان سخت‌تر نشده؟ چون هم مجبورید روی نقاط به درستی دست بگذارید، حواستان به دوربین هم باشد و در عین حال اطلاعات را هم بدون اشتباه بیان کنید. تپق هم نباید بزنید.

خب به تدریج و تکرار و با  تمرین و ممارست درصد خطا پایین می‌آید.

  شاگردان مدرسه چه می‌گویند؟

الان دیگر در دانشگاه تدریس می‌کنم، اما احتمالاً از ترس نیفتادن تعریف می‌کنند. اما باید بعد از امتحان ببینم چه نظری دارند؟

   شاگردانتان معترض نمی‌شوند چرا در مورد شهرشان کم گزارش می‌دهید؟

بیشتر دانشجویان اینجا تهرانی هستند. اما خیلی‌ها زنگ می‌زنند، پیامک می‌دهند  یا پیغام می‌فرستند که چرا در مورد فلان شهر نگفتی که دو متر برف آمده، یا چون خانمت اهل آذربایجان شرقی است خبر آنجا را خیلی پوشش می‌دهی... .
  مگر جرأت دارید شهر همسرتان را پوشش ندهید؟!

البته که نه!(با خنده)، اما راستش بعضی مناطق مثل آذربایجان شرقی و اردبیل و امثال آن خیلی پر خبر هستند.  

  در فیس بوک و شبکه‌های مجازی هم دیده‌ام حضور دارید. آنجا با مردم چه جور تعاملی دارید؟

خیلی پیام می‌فرستند. ولی بعضی از عزیزان خواسته‌های عجیبی دارند، مثلاً یک نقشه را می‌فرستند و می‌خواهند در وایبر آنالیز کنم. خب این یک درس دو واحدی است. ولی برای کشاورزی و بتن ریزی و زمان خوش آب و هوا برای عروسی کمک می‌کنیم، چون شغل ما همین است.

  کسی هم بوده که بگوید پیش بینی شما روی سرمایه گذاری یک عمر زندگی ما تأثیر می‌گذارد؟

 پیش بینی فصلی که در همه جای دنیا هم هست، می‌توان گفت که بارندگی یا دمای هوا چگونه خواهد بود. این پیش بینی اگر 60 تا 70 درصد  درست باشد برای هواشناسان پیروزی حساب می‌شود. مثلاً یکبار آقایی از جنوب تماس گرفته بود و می‌گفت ماشین تویوتا کمری‌اش را فروخته و بذر خریده، اما بر اساس پیش‌بینی بارندگی نشده است.

  پس برای همین است که بعضی از مردم به پیش بینی‌ها اعتماد نمی‌کنند؟

پیش‌بینی‌ها نسبت به 20 سال  قبل خیلی خوب شده است. شما می‌توانید گردش یک توپ را در هر شرایطی محاسبه کنید، اما برای یک توده دود نمی‌توان براحتی محاسبه و پیش‌بینی داشت. میلیاردها معادله برای آن وجود دارد پس احتمال خطا می‌رود.

  حالا که دیگر آن بادسنج‌های شکل خروس و کاسه‌های گردون و اینها جایش را با تکنولوژی ماهواره‌ای و الکترونیکی عوض کرده، آیا می‌توان دقیقاً حداقل یک هفته را پیش‌بینی کرد؟

الان ادوات پیشرفت کرده و هر چه ادوات شما قوی‌تر و به روزتر باشد پیش بینی شما بهتر خواهد بود.

  قبل از مصاحبه گفتید که دو دختر جوان دارید، از طرفی با جوانان در دانشگاه و جامعه سروکار دارید. به نظر حال و هوای جوان امروز چطور است؟

نمی‌دانم چه بگویم، انشاالله که خوب باشد. اما می‌توانم بگویم نسبت به چند سال گذشته حالشان بهتر است. حداقلش اینکه با حرف‌ها و امیدهای خوب دهانشان شیرین شده، به نظرم امیدوارتر شده‌اند.