نحوه تعامل آمریکا با"مرغ تخم طلای"سعودی
آمریکا نمی خواهد دموکراسی را در عربستان ایجاد کند، بلکه می خواهد چهره استبدادی آن را بهتر کند.آمریکایی ها سعی خواهند داشت با افزایش اندک مشارکت مردمی در روند سیاسی و حقوق فردی به ویژه برای جوانان و زنان مانع از انفجار اوضاع شوند.
به گزارش پارس به نقل ازتسنیم، انسان باید بسیار ساده باشد که تصور کند تحولات عربستان سعودی چه در زمینه جنگ بر ضد یمن یا انتصابات جدید در این کشور نتیجه دیدگاه و گزینههای پادشاه عربستان و مؤسسات رسمی این کشور است. تحلیل اوضاع عربستان سعودی بدون داشتن تصوری مشخص و ملموس از ماهیت مناسبات عربستان و آمریکا ممکن نیست، مناسباتی که مبتنی بر وابستگی کامل است، درست مانند روابط آمریکا به عنوان قطب سرمایه داری جهانی با بسیاری از نخبگان فاسد در دولت های اطراف. آن چیزی که آل سعود را در این میان برجسته کرده و این کشور برای آمریکا از اهمیت قابل توجهی برخوردار است، منابع انرژی و نمادهای دینی در آن است. این موضوع باعث شده آل سعود به ابزاری تبدیل شوند که آمریکا به مرور زمان نمیتواند آن را کنار گذاشته یا اجازه سقوط آن را بدهد.
به این ترتیب تمام تحولاتی که امروز در عربستان سعودی رخ می دهد ، بخشی از همزیستی است که آمریکا برای تضمین نقش مفید عربستان سعودی در نظام آینده منطقه ای، ترتیب داده است. این روند را می توان نوعی "سوخت گیری" آمریکایی برای عربستان سعودی دانست تا برای چالشها و تحولات آینده منطقه ای آماده باشد. آمریکا نیازمند نقش بیشتر عربستان سعودی است تا موازنه ای را در برابر ایران ایجاد کند. البته نقشی که مبتنی بر عقلانیت بیشتر برای مهار جسارت های منطقه این کشور و جذابیت بیشتر برای تأثیرگذاری در ملت های منطقه و نرمش بیشتری جهت تعامل با چالش های داخلی باشد.
البته طبیعی است که آل سعود یا برخی عناصر آن در تعامل با این روند آمریکایی با آرامش کامل تسلیم نشوند، چرا که هر عملیات تغییر یا همسان سازی با واکنشها و مقاومتهای از سوی ساختار قدیمی مواجه می شود، نظام سعودی هیچ نرمشی ندارد و ابزارهایی مبهم برای تصمیم سازی و انتقال قدرت و ایجاد مناسبات بین جامعه و حاکمیت در آن کشورها مستتر است، لذا آمریکایی ها می دانند که در برابر روندی طولانی از ایجاد سازگاری تدریجی و کُند، قرار دارند؛ در غیر این صورت آل سعود زیر چرخ های تغییرات گسترده منطقه ای خرد خواهد شد. حال سؤالی که مطرح است اینکه آیا تحولات عربستان سعودی و خارج از این کشور سریع تر از روند سازگاری کُند موجود در این کشور خواهد بود؟
موضع گیری مجدد آمریکا در منطقه ضمن کنار گذاشتن سیاست های دیوانه وار جورج بوش رئیس جمهور سابق و تلاش این کشور برای همزیستی با ابزار سعودی منجر به تلاشهایی برای نا آرام شدن عربستان و استفاده از خلأ های موجود زمانی و استراتژیک در این کشور شده است. عربستان نمی تواند از تسلط آمریکا فرار کند، تمام کاری که این کشور می تواند انجام دهد تلاش برای فاصله گرفتن بیشتر از این روند است، به این ترتیب آمریکا گاهی نیاز به بلندتر کردن افسار این کشور دارد تا کنترل اوضاع از دستش خارج نشود و رقبا نیز دچار هراس گردند.
به عنوان نمونه تجاوز به یمن بر اساس عامل مبتنی بر جمع ۲ عامل همراهی با عربستان سعودی و ترساندن ایران بود، بنابراین آمریکا با بازی در پرونده یمن سعی کرد توازن در منطقه را در دست بگیرد. این کشور از یک سو با آل سعود همراهی کرد و از طرف دیگر سعی کرد فشارها بر ضد ایران را افزایش دهد. در این راستا اظهارات جو بایدن معاون باراک اوباما و مسئولان ارشد دیگر آمریکایی در مورد مسئولیت عربستان سعودی و دیگران در تأسیس داعش بخشی از تلاش اوباما برای مهار کردن عربستان و حرکات دیوانه وار این کشور است.
شکی نیست که اوضاع عربستان مملو از تناقضات است، تناقضاتی که در سطح درگیری نسل های حاکم بر این کشور و شاخه های مختلف خاندان سعودی یا جریان ها و فرهنگ های مختلف آن ها وجود دارد. این درگیریها با استفاده از برخی عوامل داخلی و خارجی تغذیه می شوند، اما هنوز زود است که به این نتیجه برسیم که تناقضات مذکور می تواند در کوتاه مدت باعث ایجاد انفجار در کشور شود. البته ممکن است بعضی برخورد ها و چالش ها نظیر آشکار شدن برخی رویکرد های اعتراضی و درگیری های علنی در خاندان آل سعود خود را نشان دهد.
سؤالی که اینجا مطرح است اینکه چه چیزی باعث ثبات نسبی داخلی در عربستان سعودی در سایه این تناقضات میشود: اولین و مهم ترین نکته، حمایت کامل آمریکا از دولت آل سعود برای مهار درگیری های داخلی یا تهدیدات خارجی است. موضوع دوم حجم مازاد بودجه کشور نفت است که آل سعود را قادر به مهار و خاموش کردن چالش های اجتماعی داخلی یا به تعویق انداختن آن ها می کند. البته آمریکایی ها می دانند که سیاست های اقتصادی کنونی عربستان سعودی به علت نظام سرمایه داری این کشور قابل تداوم نیست. موضوع سوم شکاف بین سطح جامعه و حاکمیت عربستان است که در مسیر افزایش است، البته افزایش به صورت تدریجی و زمانبندی کند .آمریکایی ها سعی خواهند داشت با افزایش اندک مشارکت مردمی در روند سیاسی و حقوق فردی به ویژه برای جوانان و زنان مانع از انفجار اوضاع شوند.
مولفه چهارم قدرت مؤسسات سرکوبگر و تمامیت خواه و دستگاههای امنیتی و دینی در داخل این کشور است.
عامل پنجم حجم و تأثیر گذاری دستگاه تبلیغاتی حاکم بر عربستان و قدرت آن برای زندانی کردن افکار اهالی این کشور در چارچوب دیدگاه های خاندان حاکم است.
البته پیشرفت های وسایل ارتباط الکترونیکی و سایتهای اجتماعی زمینه را در خارج از تسلط عربستان سعودی ایجاد کرده است که اقشار مختلف این کشور به صورت روزافزون می توانند در تقابل با رویکردها و برنامههای حاکمیت عربستان، با این تجهیزات تعامل داشته باشند. با این وجود مهم ترین چالش در داخل عربستان سعودی برای آمریکایی ها نحوه مدیریت مناسبات بین مؤسسات افراط گرایی دینی و سازگاری با این روند تدریجی است.
با وجود این تحولات عربستان سعودی در کوتاه مدت در معرض تهدید موجودیتی قرار ندارد؛ اما روند تصمیمسازی در آن پیچیده تر می شود، چرا که عناصر داخلی و خارجی به صورت مؤثر قبل از اتخاذ تصمیمات بزرگ در رویکردهای تصمیم سازان ورود پیدا می کند. آمریکا نمی خواهد دموکراسی را در عربستان ایجاد کند، بلکه می خواهد چهره استبدادی آن را بهتر کند. چرا که هیچ انسان احمقی مرغی که تخم طلا می گذارد را نمی کشد.
ارسال نظر