این عده که می گویند منتقدین توافق نیم بند هسته ای همنوا با اسرائیلند....

مشمول همان مثالی هستند که مولوی در مثنوی می زند ... طوطی ای از شیشه روغن ریخت و صاحبش چنان بر سرش کوبید که کچل شد... روزی صوفی سرتراشیده ای وارد دکان عطار شد و طوطی بدو گفت آیا تو هم مثل من از شیشه ریختی؟

از قیاسش خنده آمد خلق را.... کو چو خود پنداشت صاحب دلق را.....

 ابن عباس هم به سیدالشهدا می گفت به کوفه مرو و بنی امیه نیز همین را می گفتند...آیا این دو همنوا بودند؟ 

تعداد زیادی از خوبان روزگار به امام کربلا می گفتند صلح کن ... یزید نیز همین را  می گفت ... آیا آنان همنوا با یزید بودند؟

اسرائیل میگوید همین قدر از غنی سازی و رفع تحریم نباید باشد زیرا ایران باز هم فرار هسته ای خواهد داشت و اسرائیل را نابود می کند و منتقدین دولت می گویند نه تحریمها به تناسب پذیرش محدودیت ها برداشته می شوند و نه محدودیتها برای ایران خصوصا با پذیرش پروتکل الحاقی امری متعارف است... بلکه به اذعان آمریکایی ها بیسابقه ترین بازرسی ها در دنیا بر ایران اعمال می شود... یعنی از سطح پروتکل الحاقی هم بیشتر.....

آیا این دو باهم یکسان هستند؟ 

ابوسفیان هم به مولی علی گفت اگر بخواهی مدینه را از خیل و رکاب پر می کنم تا ابوبکر را از مسند به زیر بکشی... علی نپذیرفت..آیا این دو با هم همنوا شدند؟ بنی عباس هم خواهان سرنگونی بنی مروان بودند و امام صادق نیز همین را می خواست... آیا این دو با هم همنوا شدند؟ 

نمیدانم... کینه و سطحی نگری و لجاجت چه بر سر اندیشه ی ابتدایی انسان می آورد....

چرا این طایفه همنوایی اسرائیل را با ندا آقاسلطان و نامزد و خانواده اش ندیدند 

چرا این طایفه همنوایی اسرائیل را با جنبش سبز به صراحت و بیان رسمی پرز مشاهده نکردند

چرا شعار نه غزه نه لبنان را محکوم نکردند و همنوایی با اسرائیل نشمردند

امروز انتقاد به تحقیر و سرکوب قدرت ملی را اما همنوایی با صهیونیزم می بینند؟

یا للعجب!!!