از هنرمند بُت نسازيم!
آسيبهاي رواني و حواشي ماجراي جدايي فرزاد از آزاده براي جامعه/ آقاي حسني، خانم نامداري، دست از سر مردم برداريد
شايد بهترين کار اين باشد که خود آنها خوراک براي رسانه ها و فضاي مجازي توليد نکنند و بيش از اين پاي مردم را به زندگي خصوصي خود باز نکنند.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- در همه جاي دنيا زندگي هنرمندان براي مردم جذاب است، هر قدر هم هنرمند در عرصه عمومي تري فعاليت داشته باشد بيشتر در مرکز توجه است چون مخاطبانش کمتر در زمره خواص هستند. در کشور ما هم تلويزيون به خاطر فراگيرتر بودنش مخاطبان زيادي دارد و عواملش خيلي توي چشم هستند طوري که خبر ازدواج يکي از مجري هاي آن اتفاق مورد علاقه بسياري از مردم محسوب مي شود، حالا اگر پاي ازدواج دو مجري با هم در ميان باشد که ماجرا اساساً بازتاب بيشتري هم دارد، وقتي هم همان دو نفر بعد از کلي شعرخواني عاشقانه، دعوت مردم به حفظ کانون خانواده و اجراي همزمان برنامه نوروزي از هم جدا شوند ماجرا مثل توپ صدا مي کند. اين که اين حجم از توجه به جنجال اخير آزاده نامداري و فرزاد حسني که در اولين روزهاي تعطيلات نوروزي و با انتشار يک تصوير به راه افتاد درست است يا نه بحث ديگري است، اما واقعيت اين است که بسياري از مردم به خصوص کاربران شبکه هاي اجتماعي اقبال زيادي به اين نوع اخبار نشان مي دهند طوري که دقايقي بعد از انتشار پست جنجالي آزاده نامداري در اينستاگرام و پيش از آن که صحت آن مشخص شود هزاران کامنت توسط کاربران که گاهي حاوي عبارات نامناسبي هم بود عليه حسني منتشر شد و چند روز بعد به دنبال صحبت هاي وکيل فرزاد حسني و بعد هم با واکنش خود او رفتار کاربران تقريباً به شکل ديگري رقم خورد. اين اتفاقات در حالي بود که هنرمندان بسياري هميشه مدعي هستند که زندگي خصوصي شان فقط به خودشان مربوط است و ديگران نبايد در آن سرک بکشند. عده اي از هنرمندان هم که طي يکي دوسال اخير از هم جدا شده اند با اين که حتماً جدايي شان دلايلي داشته و توام با تلخي و دلخوري هايي بوده، به زندگي گذشته خود احترام گذاشتند و اجازه ندادند ماجرا رسانه اي شود. برخي هم معتقدند زندگي خصوصي هرکسي مربوط به خودش است اما رفتار آدم هاي معروف چيزي نيست که فقط به خودشان مربوط باشد چون تبعاتي در جامعه دارد. فارغ از نتيجهگيري درباره نظرات بالا اين بار که حواشي زندگي خصوصي دو هنرمند که در مواردي به لطف آنتن تلويزيون در حد کارشناس خانواده و مسائل اجتماعي ظاهر مي شدند توسط خودشان رو شد و به شکل نامانوسي توسط يکي از آن ها عمومي شد اين موضوع مورد توجه قرار گرفت که جزئيات زندگي خصوصي هنرمندان تا چه حد امکان عمومي شدن دارد و چه آثاري در جامعه مي گذارد؟ مردم در قبال اين رفتارهاي شتاب زده و احساسي چه واکنشي بايد داشته باشند؟ به وقت مردم به عنوان سرمايه بزرگ يک جامعه در اين بين چقدر احترام گذاشته مي شود؟ در پرونده امروز اين ماجرا را از زواياي مختلف بررسي کرديم.
شروع ماجرا
روز دوم فروردين امسال آزاده نامداري با انتشار عکسي که صورت کبودش را نشان مي داد در اينستاگرامش ادعاهايي را عليه حسني مطرح کرد.
با وجود آن که اين عکس تنها 1 ساعت پابرجا بود و بعد هم حذف شد، اما دوباره آن ها را نقل محافل کرد.
آزاده نامداري با اظهار تأسف از اين که «مجبور» است اين عکس را منتشر کند، نوشته بود: «امروز به لطف دروغ گويي ايشون، مستند من پخش نشد و هزار اتفاق تلخ ديگه... .» او که از بازگشتش به زندگي بعد از جدايي گفته بود، براي مخاطبين صفحه اش نوشت: «ديگه کسي تو کامنتاي من حق نداره اسمي از ايشون بياره.» آزاده نامداري در نهايت فرزاد حسني را به خدا واگذار کرده بود و از «چهل فايل صوتي» گفته بود که از همسر سابقش دارد.
آيا هويت و شهرت اين افراد متعلق به خود آنان است؟
چند روز بعد ژيلا صادقي مجري تلويزيون در يادداشتي که در روزنامه هفت صبح منتشر شد، واکنشي غير مستقيم در قبال ماجراي حسني و نامداري داشت و نوشت: «تاکنون در اين مورد گفته يا وانمود مي شد که اين اطلاعات يا تصاوير عمدتاً بدون رضايت صاحبان آن ها و توسط عناصر بي اخلاق و بدخواه نشر مي يابد در حالي که در اين چند روز شاهد انتشار اطلاعات و تصاويري از زندگي برخي از اصحاب رسانه، توسط خود آنان بوديم که پديده اي عجيب و بديع مي نمايد!» او در اين يادداشت پرسيده بود: «آيا هويت و شهرت اين افراد متعلق به خود آنان است، يا مربوط به رسانه ملي که سخاوتمندانه با آنتن خويش به آنان اعتبار بخشيده است؟»
صادقي از مخالفتش با رفتار تلويزيون درباره سپردن آنتن به آن ها گفته بود: «به راستي چرا بايد مکانت اين دانشگاه عمومي، هزينه بي مبالاتي عده اي شود که عمدتاً با رفتارهاي خويش از آن کاسته اند و چيزي بر آن نيفزوده اند؟» ژيلا صادقي مجري باسابقه صداوسيما تلويحاً از نهادهاي نظارتي خواسته بود تا با انتشاردهندگان اين گونه تصاوير برخورد کنند: «تا چه مقطعي بايد اين گونه متخلفين با سکوت ايشان تشويق و تکثير شوند؟ آيا به اين انديشيده اند که اگر افشاي اطلاعات زندگي خصوصي فلان عنصر رسانه اي توسط خود وي! به نوعي رويه و ژست مثبت تبديل شود، ديگر از بدنه اجتماعي براي رعايت اخلاق، چه انتظاري مي توان داشت؟»
واکنش فرزاد حسني چه بود؟
دو روز بعد از انتشار عکس آزاده نامداري، فرزاد حسني در يادداشتي که در اختيار پارسينه قرار داد، خطاب به مردم نوشت: «دو سال در برابر اظهارات خلاف واقع و بي حرمتي هايي که بر من روا رفت و مظلوم نمايي ها و استفاده از احساسات پاک شما سکوت اختيار کردم.» او از بيان ادعاها در شبکه هاي اجتماعي گله کرده بود: «بر فرض محال اگر اين ادعاهاي کذب صحت هم داشت، آيا اين روش درستي براي بيان آن هاست؟
ريختن آبروي ديگران و حتي خانواده خود به چه قيمتي؟» حسني در ادامه از شکايت هاي همسر سابقش نوشت: «ايشان با بيان ادعاهاي گوناگون و تجميع کلکسيوني از عناوين مجرمانه همچون ضرب و شتم، افترا، تهديد به قتل، شکستن گوشي همراه (باور کنيد به همين جرم!) و ارسال پيامک از من شکايت کرده و در تمامي اين موارد به واسطه صدور احکام قضايي دست خالي از دادسرا برگشته است!»
فرزاد حسني از همسر سابقش به خاطر ارتباط دادن مسائل خانوادگي به صداوسيما انتقاد کرده بود: «اساساً مسائل خانوادگي ما به مديران رسانه چه ارتباطي دارد؟ چرا ايشان با فرافکني و عدم قبول واقعيت، موضوعات في مابين در زندگي شخصي را به عدم پخش مستندشان ارتباط مي دهند؟! اساسا ممنوعيت فعاليت ايشان از مراجع ديگر و به واسطه مواردي است که مرتبط با جدايي اش از من نيست.»
او در ادامه عنوان کرده بود پاسخ نهايي را به دادگاه خواهد داد. وي در پايان از مخاطبانش خواسته بود تا سؤالاتي را درباره عقيده شخصي آزاده نامداري در صفحه اينستاگرامش از او بپرسند.
و حواشي ديگر
فرداي انتشار يادداشت حسني، نامداري به ادعاي او پاسخ داد: «نامه شما به قدري خشن و آشفته بود که ناخواسته منو تأييد کرديد.» او که در اينستاگرامش مي نوشت، ادامه داد: «باز مث هميشه پشت يه زن قايم شدين اين بار مادرتون.» آزاده نامداري از «توهم» حسني انتقاد کرده بود: «زندگي نه ماهه ما رو همين توهمات شما که در سؤالاتتون هست ازهم پاشيد، توهم.» نامداري در پايان براي همسر سابقش آرزوي آرامش کرده بود.دکتر عباس تدين وکيل فرزاد حسني هم درباره عکس منتشرشده در اينستاگرام آزاده نامداري، در مطلبي که در پارسينه منتشر شد نوشت: «برخلاف ادعاي همکار محترم، موکل اينجانب تاکنون در خصوص روابط خصوصي و زندگي شخصي خود مطلبي را اظهار ننموده بودند و از ابتداي امر موکل ايشان با مصاحبه هاي متعدد در مجلات و فضاي مجازي، موضوعات خصوصي زندگي خود با موکل من را علني نموده و از اين طريق افکار عمومي را با خود همسو [ کردند] و حيثيت و آبروي موکل من را هدف قرار دادند.» او درباره ادعاي خشونت خانگي موکلش که از سوي وکيل آزاده نامداري مطرح شده بود، اعلام کرد: «بديهي است اگر چنين موضوعي واقعيت داشت، در دل دعاوي عديده ايشان عليه موکل من مطرح مي گرديد؛ خاطر نشان مي سازم که موکل اينجانب تا قبل از مفارقت و جدايي، زندگي مشترک خود با خانم آزاده نامداري را شروع نکرده و منزل مستقلي نداشته اند تا در مظان رفتار ادعايي همکار محترم قرار گيرند.»
آقاي حسني، خانم نامداري، دست از سر مردم برداريد
نشريه مثلث هم به اين ماجرا با يادداشتي که بخشي از آن تقديم مي شود چنين واکنش نشان داد: در کشورهاي ديگر رسانه هاي زرد از دعواها، قهرها و آشتي هاي هنرمندانشان، براي تيراژ بيشتر و به تبع آن درآمد بيشتر بهره مي برند، اما اينجا شرايط فرق مي کند. در جامعه هنري دنياي امروز يک اصل مهم وجود دارد، اصلي که مي گويد «بدنامي بهتر از گمنامي است». براساس اين اصل هرکاري مجاز است براي آن که هنرمند يا خواننده در صدر اخبار و توجهات افکار عمومي باقي بماند. اين مسئله حتي به قهر، آشتي و يا تصادفات ساختگي نيز کشيده شده است. مي توان فهميد که دو مجري مشهور به طور طبيعي در کانون توجه مردم قرار دارند. آن ها مانند هر آدم مشهور ديگري زندگيشان پيش چشم مردم است؛ به خصوص اين که از اهالي جعبه جادويي باشند. ما به عنوان رسانه ناچاريم آنچه را افکار عمومي به دنبال فهميدن بيشتر آن است پوشش دهيم، اما وقتي اين پوشش رفته رفته، به اصلي براي بقاي برخي مسائل تبديل مي شود شکل «فاجعه ملي» به خود مي گيرد. درحالي که آن مسئله گاه در حد دعواي رايج زن و شوهرهايي است که براي حل و فصل آن ده ها راه حل و ماده قانوني و عرفي وجود دارد.
مسئله اينجاست که مجريان ما در ايران به سبک و شيوه هنرمندان ديگر کشورها زندگي نمي کنند که بتوان آن را در قالب پروژه هايي براي «سروصداي بيشتر» و «روي آب ماندن» تعبير و توصيف کرد. اگر اين اتفاق در کشور ديگري رخ داده بود، کانال هاي تلويزيوني حاضر بودند براي انجام يک مصاحبه اختصاصي با خانم نامداري صدها هزار دلار پول خرج کنند. اما اينجا ايران است و خانم نامداري از اين راه نه تنها منفعت مالي کسب نخواهد کرد، بلکه اتفاقي محدود را به وسعت ايران بزرگ خواهد کرد. دليل آن هم تنها يک چيز است؛ اين که چهره اين زن و شوهر را همه مي شناسند. فرض کنيد در روزهاي آينده خانم نامداري به تهديدش عمل کند و يکي از فايل هاي صوتي را که همه ما مي دانيم احتمالا در آن ها چه گفته شده است، پخش کند و در مقابل فرزاد حسني دست به مقابله به مثل بزند و بخش ديگري از زندگي خصوصي اش را روي دايره بريزد. در اين شرايط، اطمينان داريم رسانه ها به واسطه اين که انتشار اين اخبار، حس کنجکاوي مردم را ارضا خواهد کرد، دست به انتشار آن مي زنند. اما آيا واقعا اين راه حل درستي است؟ شايد بهترين کار اين باشد که خود آن ها خوراک خبري براي رسانه ها و فضاي مجازي توليد نکنند و بيش از اين پاي مردم را به چارچوب زندگي خصوصي خود باز نکنند.
آسيبهاي رواني ماجراي حسني و نامداري براي جامعه
رسانه ها از جهات مختلف ماجراي نامداري و حسني را در تعطيلات عيد پوشش دادند، يکي از سايتها هم با انتشار يادداشت يک کارشناس، آسيب رواني ناشي از اين اختلاف را براي جامعه منتشر کرد. دکتر وحيد خوش روش، مدرس دانشگاه و مشاور روانشناسي در مطلبي به آسيب هاي روانشناسي اين ماجرا پرداخت که بخشي از آن را مي خوانيم: ... آنچه باعث شد اين موضوع در سرخط خبرهاي مهم فضاي مجازي قرار گيرد، ازدواج پرسروصداي اين زوج بود... اما جدايي اين دو در کمتر از يک سال، موج ديگري را ايجاد کرد. حالا پس از يکسال، زندگي خصوصي اين دو به بدترين شکل ممکن رسانه اي شده است. اما آيا اين اتفاق تنها به خود اين دو نفر آسيب مي رساند؟ مسلماً اين چنين نيست. متاسفانه اين ماجرا پيامدهاي ناگواري براي امنيت رواني و اجتماعي جامعه دارد که نمي توان به راحتي از کنار آن گذشت. اين که ستاره ها يا اصطلاحاً سلبريتي هاي يک جامعه که براي خود ارزش هاي اجتماعي منحصر به فردي تعريف کرده اند، اين چنين تند و تيز و خارج از دايره اخلاق نقاط تاريک زندگي خصوصي يکديگر را افشا مي کنند و از آن همچون سلاحي عليه يکديگر بهره مي جويند، مي تواند ضربه مهلکي به ارزش هاي اجتماعي جامعه بزند. به خصوص وقتي بدانيم اين دو، مجري برنامه هايي بوده اند که در آن ها اصول اخلاقي و اهميت نهاد خانواده برجسته مي شده است.
حالا وقتي جامعه به خصوص قشر جوان که در معرض ازدواج هستند، اين جدال ها و بي اخلاقي هاي خانوادگي را در رابطه دو چهره سرشناس مي بينند، چه حسي درباره ازدواج پيدا مي کنند؟ در حالي که آمار رسمي ازدواج نگران کننده است. پيامدهاي ناگوار يک ازدواج مشهور نگاه جوانان را به مفهوم ازدواج و خانواده بيش از پيش منفي مي کند... از سوي ديگر دامنه اتهام زني هاي طرفين به يکديگر که به تعلقات سياسي آن ها نيز کشيده، نشان دهنده اوج بي اخلاقي است که امنيت رواني جامعه را مختل مي کند. آيا زوج ها دستکم از نظر انساني مجازند اين چنين به ساختار رواني يکديگر حمله کنند؟ بدبيني به ازدواج، کمرنگ شدن قداست مفهوم خانواده و بي اعتمادي جامعه به ارزش هاي اخلاقي ترويج و تبليغ شده از رسانه ملي، آشکارترين پيامدهاي ناگوار چنين منازعاتي است. درحالي که مسئولان کشور تاکيد بسياري بر تشکيل خانواده و افزايش جمعيت دارند، ترکش هاي اين جدال آيا هرگونه ترويج منطقي امر ازدواج را مخدوش نمي کند؟ در اين که فرزاد حسني و آزاده نامداري بازندگان بزرگ اين جنگ هستند ترديدي نيست، اما بدتر از آن آسيب هاي عميقي است که بر روان جامعه مي گذارد....
پاي حرفهاي دکتر نيمروزي، جامعهشناس و مدرس دانشگاه درباره نقش و تاثير متقابل هنرمند و اجتماع
از هنرمند بُت نسازيم!
آذر صدارت- خبرساز شدن حواشي خصوصي زندگي سلبريتي ها و ستاره ها در جامعه، اتفاق تازه اي نيست. در همه جاي دنيا، مردم درباره جزئيات زندگي چهره ها کنجکاو هستند و گاهي، علني شدن اين جزئيات خصوصي، موجي از سر و صدا به راه مي اندازد. ناگفته پيداست که اين پديده، در کنار ابعاد حقوقي، رفتاري و اخلاقي اش، يک بُعد اجتماعي هم دارد. با توجه به حرف و حديث هايي که به تازگي پيرامون زندگي يکي دو بازيگر و مجري تلويزيون کشورمان در فضاي مجازي و رسانه ها در جريان است، از دکتر نيمروزي، جامعه شناس و مدرس دانشگاه خواستيم به تحليل نقش و تاثير متقابل هنرمند و اجتماع بپردازند. حرف هاي ايشان را با هم مي خوانيم:
امتياز ويژه هنرمندان
هنرمندان، به خصوص هنرمندانِ عرصه تصوير و به شکلِ خاص هنرمندانِ رسانه ملي که بينِ عموم جامعه، شناخته شده هستند، از امتياز ويژه «شهرت» برخوردارند. شهرت در کنارِ ثروت و منزلت، سه ضلع يک مثلث جذاب هستند که براي اغلب آدم ها در همه جاي دنيا، ايده آل و خواستني است.
شهرت، يک تيغِ دولبه!
شهرت، در عينِ اين که براي صاحبش، خشنودي و لذت و رضايتِ خاطر به همراه دارد، ايجاد مسئوليت هم مي کند. به اين معني که هنرمند را در حبابي شيشه اي، زير ذره بين نگاه مردم و در معرض قضاوت جامعه قرار مي دهد. مردم، زندگي خصوصي و رفتارهاي اجتماعي هنرمند را رصد مي کنند و موضع منفي و مثبت مي گيرند. اين پيگيري عمومي، يک امر طبيعي است، منع قانوني و اخلاقي هم ندارد و بسته به تمايل هنرمند، شدت و ضعف دارد.
موج سواريِ هنرمند بر اعتماد و احساس عمومي!
اين روزها به دليل وسعت امکانات ارتباطي و تنوع شبکه هاي اجتماعي، شخصيت واقعي و زندگي خصوصي هنرمندان، بيش از گذشته در معرض نگاه و قضاوت عموم جامعه است. وقتي خود هنرمند، اقدام به اشتراک گذاري مسائل و لحظه هاي خصوصي زندگياش با مخاطب مي کند، طبيعتا بايد پيامدهاي اين انتخاب را هم که کنجکاوي، قضاوت و ابراز نظر و احساسات عمومي است بپذيرد. نمي شود بر موجِ اعتماد و احساسات مردمي در جهت پيشبرد اهداف و ايده آل هاي شخصي سوار شويم اما به حواشي به وجود آمده، معترض باشيم و به مردم بابت واکنش هايشان، خرده بگيريم.
از هنرمند بت نسازيم!
با توجه به اين که هر جامعه از اقشار و گروه هاي مختلف با روحيات، فرهنگ، تربيت و افکار متنوع تشکيل شده، طبيعي است که واکنش ها در برابر يک پديده اجتماعي مثل حواشي زندگي خصوصي هنرمندان هم، متفاوت و متنوع باشد. مهم ترين نکته اي که مردم يک جامعه در برخورد با اقشار محبوب و مشهوري مثل هنرمندان بايد رعايت کنند، اجتناب از نگاهِ تک بُعدي و بت سازي از چهره هاست. يادمان باشد هنرمند هم مثل بقيه، يک آدم عادي است که صرفا در فضاي حرفه خودش که مي تواند مثلا بازيگري يا اجرا و خوانندگي باشد، موفق بوده و ممکن است در بقيه ابعاد شخصي و اجتماعي زندگي اش ضعيف باشد. کسي که يک بازيگر خوب است، صرفا در زمينه بازيگري، الگوي خوبي است. موفقيت يک بازيگر را نبايد به بقيه ابعاد زندگياش تعميم بدهيم که بعد با فاش شدن شکست ها و ناکامي هايش، سرخورده شويم. حواسمان باشد اين ما هستيم که به هنرمندان، شهرت و محبوبيت هديه مي کنيم؛ از هنرمند بت نسازيم!
بسیار عالی بود.ممنون
کاملا موافقم
ای بابا !!! باز هم که اینها!!! آقا -خانم ما چه کسی را ببینیم تا این دو زن و شوهر مطلقه رو نبینیم ؟!!!!!!!!
بابا شما چرا ول نمیکنید. خودتون که بدترین؟
دست از این مسخره بازیها بردارید یه سر به دادگاهها بزنید ببینید چه خبره همه تو زندگی هاشون از این دعوا و مرافه ها دارند حالا چون فکر کردین مجری تلویزیون هستین اجازه دارین اینقدر حاشیه سازی کنید.شعورم خوب چیزیه که بعضی ها ازش بهره ای نبردند.
اتفاقا یکی از آسیب های روانی کشور ما تحقیق و بررسی نکردن معضل ازدواج بی فکر است
اگر دختران و پسران جوان ما از اطمینان الکی و گول ظاهر خوردن دست بر ندارند واز مشکلات دیگران درس نگیرند باز این مشکلات تکرار میشود پس چه بهتر علل شکست این وصلت مو شکافی شوداین افراد به علت در ارتباط با مردم بودن مشکلشان به اطلاع همه رسید
مگر این مشکل کمیاباست که نویسنده بی حوصله شده
ohخانم نامداری میخاد دنیا رابه توپ ببنده طلاق گرفتی ورفت بابا ول کن ایم مذخرفاتو....
مظهر دو جوان از خود راضی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من که فکرمیکنم همه ی اینا ی بازیه......
امیدوارم که بازیشون به نتایج خوبی برسه....
از مردم هم میخوام که ندیده و نشنیده قضاوت نکنن.....