پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محسن مهديان- کدام یک قابل استناد است؟ ادعای ظریف یا گزارش وزارت خارجه آمریکا؟ حرفهای رسانه های خارجی معتبر است یا توضیحات عراقچی؟ سند منتشر شده وزارت خارجه ایران قابل اتکا است یا مصاحبه مطبوعاتی جان کری؟ 

ظریف دیشب گفت تیم آمریکایی روز چهارشنبه فکت شیت را آماده کرده بودند. یعنی قبل از مذاکرات. یعنی منتقدین محترم داخلی بحثی را مبنا قرار دادند که اساسا پیش از مذاکره آماده شده است.

تیتر دیروز کیهان از این جهت قابل گلایه است. چرا؟

برخی منتقدین معتقدند وقتی بین گزارش ایران و غرب اختلافی ایجاد می شود باید سراغ گزارش غربی ها رفت. دلیل هم دارند. میگویند در نهایت گزارش آنها معیار برخورد با ایران است.

اما این نوع مواجهه 2 پیامد جدی دارد؛
یکم. اولین پیامد ایجاد حس بی اعتمادی به مسوولین کشور است؛ آنهم در مقایسه با دشمن. برخی به نماینده دشمن در مذاکرات بیشتر اعتماد دارند تا نماینده خودشان. سوال این است که چطور این رفتار عجیب و تناقض فاحش را توضیح می دهند.

و اما ناگوارتر...
دوم. کسانی که ادعای طرف غربی را مورد اعتنا قرار می دهند عملا مذاکرات را از اثبات خدعه و نیرنگ طرف آمریکایی خلع سلاح می کنند.

توضیح بیشتر؛
یکی از مهمترین آثار این مذاکرات اثبات رفتار استکبارآمیز آمریکایی هاست. اثبات خدعه و نیرنگ و بدعهدی آمریکایی ها وقتی است که خلاف گزارش تیم ایرانی عمل کنند. اگر ملاک و معیار گزارش ظریف باشد، هر نوع عهد شکنی از سوی غربی ها اثبات همان خوی زیاده خواهی و استکباری است. طبیعتا جمهوری اسلامی نیز در اینصورت به تعهدات خود پایبند نخواهد بود.

اما اگر ادعای آمریکایی ها ملاک باشد دیگر بدعهدی درکار نخواهد بود. دراین صورت اتفاقا کسی که عهد شکسته جمهوری اسلامی است.

پس با اخبار غربی ها چکنیم؟
این به معنای کنار گذاشتن حرف غربی ها و گزارش آمریکایی ها و بی اعتنایی به آنها نیست. معیار قضاوت، گزارش داخلی هاست. اما اخبار غربی ها، ابهامات و سوالاتی است که طرف ایرانی باید نسبت به آن پاسخگو باشد.

نتیجه؛
با این طرز نگاه گزارش وزارت خارجه آمریکا سندی برای کم کاری و خیانت طرف ایرانی نیست، بلکه استنادی برای سوال پرسیدن و رفع ابهام و تاکیدی بر مراقبت بیشتر در توافقات بعدی است


اگر بجای ظریف، یک اصولگرا رفته بود چه دستاوردی داشتیم؟
یک سوال ساده؛ اگر بجای ظریف یک اصولگرا رفته بود چه اتفاقی می افتاد؟ تا حالا از خودتان پرسیدید؟ برخی مواقع بدیهیات لازم است از حیث تنبیهات، مرور شود.

چرا مذاکره می کنیم؟

ما "حداقل" به 2 منظور مذاکره می کنیم؛ یکم. حق غنی سازی و دوم. لغو تحریم ها

برای رسیدن به این 2 منظور راه های مختلف وجود دارد. یکی از آنها مذاکره است. مذاکره همان معامله است. یعنی باید چیزی بدهیم و چیزی بگیریم. یعنی غنی سازی و تحریم قیمت دارد و باید هزینه بدهیم.

حالا؛ نقش ظریف چیست؟
ظریف وظیفه دارد با این 6 کشور چانه بزند تا به کمترین قیمت خواسته ی ما اجابت شود. آنها نیز 6 تا ظریف آوردند که بالاتر نباشند، پایین تر هم نیستند تا بالاتر بفروشند.

گرایش ظریف چه سهمی در چانه زنی دارد؟

2 نکته درباره توانایی و صلاحیت ظریف قابل توجه است. اول قدرت چانه زنی و دوم ایدئولوژی ظریف.

درباره قدرت چانه زنی ظریف و دست برتر وی نسبت به دیگر گزینه های داخلی، بین دوست و دشمن اجماع وجود دارد.

اما ایدئولوژی ظریف؛
برخی معتقدند ظریف ضدآمریکایی نیست. سوال این است؛ فرض کنیم ظریف ضد آمریکایی باشد. آیا قیمت خواسته های ما فرق می کند؟ یعنی اگر یک حزب اللهی دو آتیشه سر میز مذاکره حاضر شود، دشمن حاضر است با قیمت پایین تر خواسته ما را برآورده سازد؟

طبیعی است که پاسخ منفی است. نهایتش حزب اللهی دو آتیشه عصبانی می شود و زیر میز می زند. مگه غیر این است؟ خب؟ یعنی ظریف هم باید چنین کند؟

ظریف آمریکا را دشمن درجه یک انقلاب بداند یا حریف یا رقیب یا هر چیز دیگر، تمام تلاش خودش را می کند که کمترین هزینه را بدهد. برای او وظیفه معامله دیده شده است نه زیر میز زدن.

کسی که باید زیر میز مذاکره و معامله بزند ظریف نیست. مردم و نظام هستند که یا پای مذاکره میایند یا نمی آیند. نماینده نظام فقط می تواند درباره قیمت ها چانه بزند. به هر قیمتی که رسید مردم و نظام می توانند بپذیرند یا رد کنند.

البته ممکن است که یک مذاکره کننده سوپر حزب اللهی اهل قدم زدن و مواردی از این دست نباشد. با این حال ریش توپی و پرفسوری تاثیری روی قیمت ها ندارد.

خط قرمزها چیست؟
سقف و کف قیمت را نظام تعیین کرده است. ظریف باید در این میانه چانه بزند. این هم روشن است.

پس چطوری انتقاد کنیم؟
اگر انتقادی به دستاوردها و هزینه های مذاکرات می شود باید از جنس توانایی ظریف بر چانه زنی باشد نه ایدئولوژی و یا جریان سیاسی وی.

در جلسات مذاکره کشف قیمت می شود. همین. بخواهیم یا نخواهیم کلید تحریم دست آنهاست. اگر قدرت داریم و مقاومیم که سر میز مذاکره نمی رویم. اگر رفتیم، قواعد معامله را باید بپذیریم.

ممکن است بگوییم آنچه دادیم با آنچه می خواهیم بگیریم برابر نیست. این هم حرفی است. اما تشخیص این مهم نیز بر عهده ظریف نیست. رفع تحریم چند؟ همین.

تهش چی خواستیم بگیم؟
یکم. وظیفه ظریف زیر میز زدن نیست.
دوم. گرایش سیاسی و اعتقادی ظریف روی قیمت کالا تاثیر ندارد.
سوم. اگر گران بخریم ناشی از قدرت فنی و چانه زنی ظریف است.
قوی تر داریم بسم الله.