نگاه پارس به موضع هاشمي در مورد مطهري
زیبنده نظام نیست اما نظام به ما می زیبد/ نوار گفتگوهای یک آقازاده با افسر MI6 زیبنده نظام است یا نه؟
منظور دکتر ابراهیم یزدی را در کتاب سه جمهوری بخوانید. اما سؤال این است که آیا سخن و عمل مزبور زیبنده ی نظام بود؟
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمد مهدي بندرچي- اینکه آقای هاشمی رفسنجانی گفته اند اتفاقی که برای علی مطهری رخ داده عملی ننگین و برخلاف مصالح بوده است سخنی بسیار خوشمزه می نمایاند. این سخن در ادامه اما مایه ی تعجب در حد رویش بر فراز سر می شود؛ آنگاه که آقای هاشمی گفته اند: اتفاقی که برای علی مطهری رخ داد زیبنده ی نظام اسلامی نیست. بماند که در اثناء سخن هنگام دیدار با دانشجویان دانشگاه آزاد اشاره فرموده اند این برخورد با فرزند شهید مطهری بر خلاف حق او برای اظهار نظر بعنوان یک شهروند و نیز یک نماینده ی مجلس است. این کلام البته در کنار اشارات آقای هاشمی به اجرای منویات و خواسته های رهبری انقلاب در زمینه کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها جای گرفته و ایراد شده است.
این یک پیشرفت بسیار بالا در زمینه ی سیاست های آقای هاشمی و روحانیون پشت سر ایشان به حساب می آید. سخن از آزادی و اصلاً به رسمیت شناختن مفهومی به نام حق شهروندی و اظهار نظر یک نماینده ی مجلس در مسائل مملکت، یک نقطه ی عطف محیرالعقول در منش و روش سیاسی ایشان و هم طیفان او به شمار می رود. واقعا ارزشمند است که سیاستمداران کشور ما وقتی در نزدیکی دهه هشتم عمر خود هستند بعد از این همه تجربه و عمل سیاسی به مفهوم آزادی و حق شهروندی و مفهوم پارلمان مستقل و آزاداندیشی در دانشگاه ها احترام بگذارند. من به شخصه تحت تأثیر قرار گرفتم.
حال، من هم به عنوان یک دانشجو و نیز یک شهروند بر اساس این اصل آزاداندیشی دوست دارم اندیشه کنم و البته اندیشه ام را به زبان قلم بر سپهر اندیشه ورزی توزیع نمایم. قطعا این آزاداندیشی به معنی آزادبودن در فکر کردن درون پستوی تنهایی که نیست، هست؟ وگرنه همه که حق فکرکردن ساکت را دارند، آنچه که آزادی اندیشه خوانده می شود و حق شهروندی آنرا تأمین می نماید، آزادی در بیان اندیشه هاست.
در همین راستا و پیروی از آزاداندیشی ها و البته همت گماردن این شخصیت های با تجربه ی نظام به اجرای منویات و مطالبات رهبری انقلاب، هم به حکم فطرت انسانی و هم تکلیف دینی می خواهم قدری بیاندیشم. اولین گام در اندیشه ورزی هم پرسیدن سوال است و هرکس هم که دو واحد روش تحقیق پاس کرده باشد می داند هر پژوهشی با یک سؤال تحقیق آغاز می شود. می خواهم مثل همه ی شهروندان و دانشجویان بیاندیشم و آزاد فکر کنم.
از آنروی که برای نگارنده هم مهم است در کشورم کارهایی صورت گیرد که زیبنده ی نظام باشد و اعمال نازیبنده متوقف شوند، سوال هایم را در همین راستا می پرسم که برای خودم یک کرسی آزاداندیشی برپا کنم. وقتی آزادی مبنا و اساس اندیشه ورزی است و حق شهروندانی مثل علی مطهری را شکل می دهد، آیا این اتفاقات که ذهن مرا به سوال وا داشته اند هم ضد آزادی و حقوق شهروندی و مبانی اندیشه های رهبرمعظم انقلاب و مکتب آزاداندیش تشیع هستند یا مغایرتی با این مفاهیم آزادوار ندارند؟ شاید هم اصلا از اساس دروغ هستند و اصلا رخ نداده اند و کلا مهملات و مزخرفاتی بیش نبوده و برای تحریف تاریخ نوشته شده اند. تاریخی که ما در روزگار رخ دادنشان حضور داشته ایم.
دکتر ابراهیم یزدی ـ وزیر خارجه دولت موقت و دبیرکل نهضت آزادی ـ در مقاله ی «هان ای دل عبرت بین» مندرج در کتاب سه جمهوری می گوید در یکی از روزهای نیمه دوم سال 1360 به اتفاق مهندس بازرگان و مهندس هاشم صباغیان به عنوان نمایندگان مجلس شورای اسلامی به خدمت رییس مجلس وقت ـ آقای هاشمی رفسنجانی ـ رسیدیم. یزدی می گوید ما با ایشان در خصوص «برخی تخلفات از قانون اساسی و فشارهای روزافزون به مطبوعات و تعطیل آنها و حمله های پی در پی "گروه های فشار به گردهمایی ها" صحبت می کردیم». جالب است که یزدی می گوید آقای هاشمی رفسنجانی در پاسخ به مرحوم بازرگان اظهار داشت « ما اشتباه شاه را نمی کنیم که آزادی بدهیم و عده ای بیایند ما را کنار بزنند. این پاسخ صریح، صادقانه و شفاف، آقای مهندس بازرگان را غافلگیر و متعجب ساخت». البته یزدی می گوید من در وقت خداحافظی به آقای هاشمی گفتم: « آقای هاشمی امیدوارم که شما هرگز اشتباه شاه را نکنید». یزدی می گوید: «آقای هاشمی نپرسید که منظورم چیست». می توانید منظور دکتر ابراهیم یزدی را در نسخه الکترونیک کتاب سه جمهوری بخوانید. اما سؤال این است که آیا سخن و عمل مزبور زیبنده ی نظام اسلامی بود؟
حتی منتقدین دیگری هم مدعی بودند در اثر انتقاد از رییس جمهور وقت به زندان افتاده اند. مرحوم مهندس عزت الله سحابی در خاطرات خو درباره زندانی شدنش می گوید: «ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آن ها من بودم... بعد از دستگیریها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم.» سوال آزاداندیشانه ی من این است، آیا این روش و منش زیبنده ی نظام اسلامی بود؟
حتی در جناح مقابل کسی مانند عباس عبدی مدعی است زمانی که سردبیر روزنامه سلام بوده به خاطر انتقاد از آقای هاشمی 11 ماه حبس را متحمل شده است. البته جالبست بدانیم که شاه بیت انتقاد افرادی چون عبدی و اعضای دفتر تحکیم وحدت چه بود. آنگونه که دفتر تحکیم در بیانیه ی 2 آبان سال 68 خود که به مناسبت روز 13 آبان منتشر کرد، می نویسند: «دفتر تحکیم..... در مخالفت با تمامی کسانی که معتقدند دوران شعار مرگ بر آمریکا سپری شده و با خوش بینی به مجامع بین المللی نگریسته و درصددند که از آن طریق مشکلات نظام مقدس و الهی را بر طرف سازند، کماکان بر شعار «مرگ بر آمریکا» تکیه نموده و خواهان تعمیق و تبئین این شعار در ابعاد سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی، می شود.» جالبتر اینکه وزارت کشور دولت هاشمی به تحکیم وحدت برای برگزاری تجمع 13 آبان در مقابل لانه جاسوسی مجوز نداد. می خواهم بپرسم آیا این رفتارها و برخوردها زیبنده نظام اسلامی بود؟
بقیه موارد بماند برای وقتی دیگر چون فکرم زیادتر از این می ترسد سؤال کند.
مثلا بپرسد واقعه ی 88 و هشت ماه سوختن مركز کشور در آتش و دود زیبنده ی نظام اسلامی بود یا نه، یا مثلا بپرسد که این متن منتشر شده از نوار گفتگوهای یک آقازاده با افسراطلاعاتی MI6 زیبنده نظام است یا نه؟ ذهن است دیگر، می ترسد. هنوز به آزادی عادت نکرده است. امیدوارم در اثر زحمات شما و کف گرگی های آزادی خواهانه ی آقای علی مطهری برای ما آزادی فراهم شود و به آزادی عادت کنیم. شاید هم اصلا کل این کلمات را بیخود نوشته ام چون اشتباه فهمیده ام این جمله ی آقای هاشمی را که گفته اند این کارها زیبنده ی نظام نیست. چون مهم این است که نظام اسلامی چقدر به آقایان می زیبد و بهشان می آید نه اینکه اعمال دیگران چقدر زیبنده ی نظام اسلامی است. قاطی کرده ام. بهتر است یا من دیگر حرفهای آقای هاشمی را نخوانم یا ایشان کوتاه تر سخن بگویند.
کسی پیدا بشه که حق رو بگه و بی طرف باشه شما هم جناحی حرف می زنید