رفسنجانی و مصباح در یک جبهه هستند
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، محمد برقي در صفحه اجتماعي خود نوشت:
فرض کنید با یک سناتور جمهوری خواه آمریکا در حال صحبت هستید تا کمی او را با فضای سیاسی ایران آشنا کنید. به او توضیح میدهید که در ایران گرایشهای متفاوت وجود دارد که اگر چه بر کلیاتی مثل قانون اساسی ایران و ولایت فقیه تفاهم دارند اما در مسائل بسیاری هم اختلاف نظر دارند. توضیح میدهید مثلا در ایران افرادی مانند آیتالله مصباح یزدی به عنوان رهبر یک جریان فکری، نویسنده تاثیرگذاری به نام حسین شریعتمداری، و نمایندگان مجلس مثل حمید رسایی وجود دارند که به کل مذاکره با غرب را بیفایده میدانند. از آن سو افرادی مانند هاشمی رفسنجانی، جواد ظریف، و علی لاریجانی هم وجود دارند که فکر میکنند مذاکره با غرب امکان پذیر است. تازه اینها دو سر طیف هستند و بین این دو افراد و جریانهایی هستند که جایی بین این دو هستند.
کلی توضیح میدهید و بعد انتظار دارید سناتور که کمی نسبت به ایران داده به دست آورده باشد، شروع به بحث با شما برای اطلاعات بیشتر کند. اما میبینید که سناتور نگاه عقل اندر سفیهی به شما میکند و میگوید: عجب آدم سادهای هستی! هاشمی و مصباح یزدی با هم یکی هستند و در یک جبهه فعالیت میکنند و هدفشان پایدار سازی جمهوری اسلامی است! اختلاف بین اینها یا افرادی مثل شریعتمداری و ظریف هم ظاهری است و اینها پشت پرده تقسیم کار کرده اند. قرار شده است هاشمی و ظریف نقش پلیس خوب را بازی کنند و مصباح یزدی و شریعتمداری نقش پلیس بد را بازی کنند. همه اینها یکی هستند و هیچ فرقی با هم ندارند و اگر فرق بین اینها را باور کنی فریب تقسیم کار اینها را خورده ای. حالا هی به او توضیح میدهید نه، اینطور نیست و شما با فضای سیاسی ایران آشنا نیستی ولی او اصرار میکند و میگوید توهم نزن! هاشمی رفسنجانی و مصباح یزدی در یک جبهه مشترک هستند!
حالا قصه ما با برخی از ایرانیها هم، همین است. هر چه توضیح دهیم که در غرب بین جریانهای فکری و سیاسی اختلاف است و بین دکترین امنیتی برژنسکی و کسینجر، و اتباع آنها مثل اوباما و بوش فرق است! حرف خود را تکرار میکنند که نه همه اینها یکی هستند و شما توهم میزنید! اگر در ظاهر اختلاف دارند، ناشی از یک تقسیم کار پشت پرده است و اینها با هم هماهنگ هستند!
اما قضیه همین است که مثل نماینده جمهوری خواه فوق آشنایی این افراد با جریانهای سیاسی آمریکا کافی نیست. اگر کمی مطالعه کنند متوجه میشوند که سخن آنها همان قدر عجیب است که کسی بگوید ظریف و شریعتمداری اختلاف نظر ندارند و اگر هم در ظاهر با هم مخالفت دارند، تقسیم کار پشت پرده است. حالا در مقام یک دیپلمات کسی موفق است که بتواند این اختلافها بین جریانهای یک کشور و کشورهای در ظاهر متحد را شناسایی کند و زمینهای ایجاد کند که بالفعل شوند. اما اگر بخواهد مثل سناتور فوق فکر کند، حاصلش میشود جنگ افغانستان و عراق که جز ضرر برای آمریکا چیزی نداشته است.
پ.ن.: این بحث را مستقل از این اتفاقات اخیر بخوانید. در این مورد خاص با آن چه اتفاق افتاده است، به احتمال بالا توافقی صورت نخواهد گرفت و دولت باید خود را آماده شکست مذاکرات کند.
خیلی ساده انگارانه قیاس شده...
واقعا اگه توی کشور ما بین احزاب یک همچین پختگی و ثباتی (مثل آمریکا) وجود داشت خیلی از مشکلات ما حل بود
ولی واقعیت اینه که بسیاری از این اختلاف مواضع در ایالات متحده تقسیم کاره و اینجور مثالها هم واقعیت رو تغییر نمیده
فرق در اینه ما رقیب خویش کافر ملحد خود فروخته و فتنه گر وعامل خارجی خود باخته دزد غارتگر بیت المال اختلاسگروهزارن القاب دیگر خطاب میکنیم وبرای بیرون کردن او از رقابت دست به هزارن دسیسه مکر که حتی به فکر شیطان نرسیده متوسل میشویم اما آیا آنان چنین میکنند
بسان لطیفه ای انگاشتیم این بحث را
این آقا نه سیاست داخلی ما را خوب شناخته نه آمریکارا.
کمی به فتنه 88 فکر کن برایت خوب است برقی جان.
امر به رئیس این سایت مشتبه شده است